eitaa logo
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
5.9هزار دنبال‌کننده
44.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
362 فایل
🏴 السلام علیک یا أباعبدالله الحسین 🏴 ارتباط با ما @KavoshGar12
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 عکس‌نوشتہ‌سیاسی 🇮🇷
✨﷽✨ #داستان_مذهبی #رمان_عاشقانه_دو_مدافع ════════ ✾💙✾💙✾ #قسمت_پانزدهم _چاره اے نبود باید می‌رفت
✨﷽✨ ════════ ✾💙✾💙✾ _اومدم جواب بدم کہ آنتݧ رفت و قطع شد.... با خودم گفتم الانہ کہ ماماݧ نگراݧ بشہ چندبار شمارشو📱 گرفتم اما نمیگرفت اخمام رفتہ بود تو هم در تلاش بودم کہ سجادے اومد سمتم😱 _چیزے شده خانم محمدے❓ _فقط آنتـݧ رفت قطع شد فقط میترسم ماماݧ نگراݧ بشہ گوشیش📱 و داد بهم و گفت: بفرمایید مـݧ آنتـݧ دارم زنگ بزنید کہ مادر از نگرانے در بیاݧ تشکر کردم🙏 و گوشے و گرفتم تصویر زمینہ ے گوشے عکس یہ سربازے بود کہ رو بازوش نوشتہ بود" مدافعـــــــــاݧ حــــــــــــرم"🍃🕊 خیلے برام جالب بود _چند دیقہ داشتم رو صفحه رو نگاه میکردم... خندید😁 و گفت: چیشد❓زنگ نمیزنید❓ کلے خجالت کشیدم😅 شماره‌ے مامان و گرفتم سریع جواب داد: بلہ بفرمایید❓ سلام ماماݧ اسماء‌ام آنتـݧ گوشیم📱 رفت با گوشے آقاے سجادے زنگ زدم نگراݧ نباش تا چند ساعت دیگه میایم خدافظ✋ نزاشتم اصـلݧ حرف بزنہ میترسیدم یہ چیزي بگہ سجادے بشنوه بد بشہ😐 _گوشے سجادے و دادم و ازش تشکر کردم🙏 سجادے بلند شد و رفت سر هموݧ قبرے کہ بهم نشـوݧ داده بود نشست و گفت: خانم محمدے فکر کنم زیاد اینجا موندیم شما دیرتوݧ شد اجازه بدید مـݧ یہ فاتحہ‌اے🍃 بخونم و بریم _نصف گل‌هایے💐 رو کہ خریده بود و برداشتم با یہ بطرے آب و رفتم پیش سجادے روے قبر و شستم، گلها رو گذاشتم روش و فاتحہ‌اے خوندم سجادے تشکر کرد🙏 و گفت: نمیدونم چرا قسمت نیست ما حرفامون و کامل بزنیم.🤔 _بلند شدیم و رفتیم سمت ماشیـݧ🚙 در ماشیـݧ رو برام باز کرد سوار ماشیـݧ شدم خودش هم سوار شد و راه افتادیم تو راه پلاک همش تکون میخورد مـݧ کنجکاو‌تر میشدم کہ بفهم چہ پلاکیہ.🤔 دلم میخواست از سجادے بپرسم اما روم نمیشد هنوز.😅 سجادے باز ضبط و روشـݧ کرد ولے ایندفعہ صداے ضبط زیاد نبود مداحے قشنگے بود😭 "منو یکم ببیـݧ سینہ زنیمو هم ببیـݧ ببیـݧ کہ خیس شدم عرق نوکریمہ ایـ😭 دلم یہ جوریہ ولے پر از صبوریہ چقد شهید دارݧ میارݧ از سوریہ" اشک تو چشماے سجادے جمع شده بود😭 محکم فرموݧ و گرفتہ بود داشت مستقیم بہ جاده نگاه میکرد برام جالب بود چند دیقہ بینموݧ با سکوت گذشت تا اینکہ رسیدیم بہ داخل شهر اذاݧ و داشتـݧ میگفتـݧ جلوے مسجد🕌 وایساد سرش و برگردوند طرفم و گفت: با اجازتوݧ مـݧ برم نماز بخونم زود میام پیاده شد مـݧ هم پیاده شدم و گفتم مـݧ هم میام😁 _بعد از نماز از مسجد اومدم بیروݧ بہ ماشیـݧ تکیہ داده بود تا منو دید لبخند زد و گفت: قبول باشہ خانم محمدے تشکر کردم و گفتم همچنیـݧ🙏 سوار ماشیـݧ شدیم و حرکت کرد جلوے یہ رستوراݧ🏢 وایساد و گفت اگہ راضے باشید بریم ناهار بخوریم گشنم بود نگفتم و رفتیم داخل رستوراݧ و غذا خوردیم _وقتے حرف میزد سعے میکرد بہ چشمام👀 نگاه نکنہ و ایـݧ منو یکم کلافہ میکرد ولے خوشم میومد از حیایے کہ داشت.👌 _تو راه برگشت بہ خونہ بهش گفتم کہ هنوز خیلے از سوالاے مـݧ بے جواب مونده حرفم رو تایید کرده و گفت منم هنوز خیلے حرف دارم واسہ گفتـݧ و اینکہ شما اصلا چیزے نگفتید میخوام حرفاے شما رو هم بشنوم 😍 _اگہ خوانواده شما اجازه بدݧ یہ قرار دیگہ هم براے فردا بزاریم با تعجب گفتم: فردا❓زود نیست یکم از نظر مـݧ البتہ نظر شما هر چے باشہ همونہ گفتم باشہ اجازه بدید با خوانواده هماهنگ کنم میگم ماماݧ اطلاع بدݧ تشکر کرد رسیدیم جلوے در. میخواستم پیاده شم کہ دوباره چشمم افتاد بہ اوݧ پلاک حواسم بہ خودم نبود سجادے متوجہ حالت مـݧ شد و گفت:خانم محمدے ایشالا بہ موقعش میگم جریاݧ ایـݧ پلاک😂 و بہ خودم اومد از خجالت داشتم آب میشدم😓بدوݧ اینکہ بابت امروز تشکر کنم خدافظے کردم و رفتم کلید وانداختم درو باز کردم ماماݧ تا متوجہ شد بلند شد و اومد سمتم سلاااااااام ماماݧ جاݧ دستش و گذاشتہ بود رو کمرش و در اوݧ حالت گفت: _سلام علیکم خوش اومدے گونشو بوسیدم😘 و گفتم مرسے اومدم برم کہ دستم و گرفت و گفت کجا❓ازدستت عصبانیم خودمو زدم بہ اوݧ راه ابروهام و بہ نشانہ‌ے تعجب دادم بالا و گفتم: عصبانے براے چی❓ماماݧِ اسماء و عصبانیت❓شایعست باور نکـن ماماݧ جاݧ حرفایے میزنیا نتونست جلوے خندش و بگیره خبہ خبہ خودتو لوس نکـݧ بیا تعریف کـݧ چیشد اصـلݧ چرا رفتہ بودید بهشت زهرا😁❓ اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ☎️ زنگ زد خاله‌ام بود. نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم......🏃‍♀🏃‍♀ 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
رسم عاشقی‌ست، باختن! ڪه آغاز شد، با علی در محراب.... از آن پس، علم‌دار، زیر عمود آهن... و ڪمالش مبارڪ امام عشق درقتل‌گاه.. ⬅اما ما.. هم‌چنان گرم و در سودایِ بازی‌هایِ دنیا! 🌷 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین علیه السلام فرموده اند : پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلم در بشارتی به من فرمودند :ای حسین ! تو سید و پدر ساداتی ، و ۹ فرزند از تو ، امامان ابرار و امین و معصومند و نهمین آنان مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. تو امام ، پسر امام و پدر ائمه هستی و ۹ فرزند از پشت تو ائمه ابرارند و نهمین آنان مهدی است که دنیا را در آخرالزمان پر از عدل و قسط می کند . #امام_حسین_علیه_السلام #سلام_امام_مهربانم 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹ختم صلوات امروز به نیت : #سرتیپ_شهید_هوشنگ_وحید_دستجردی 🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺 🌷 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
هدایت شده از 🌷عکسنوشته شهدا 🌷
🌹🍃هوشنگ وحید دستجردی فرزند وحید دستگردی در سال۱۳۰۴ در اصفهان متولد شد و پس از پشت‌سر گذاشتن دروس ابتدایی و متوسطه، در سال ۱۳۲۸ وارد آموزشگاه شهربانی شد و بعد از گذشت ۳۲ سال خدمت در پست‌های مختلف باز نشسته شد. 🌹🍃 دستجردی از طرفداران جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خمینی به‌شمار می‌رفت و پس از پیروزی انقلاب، در اسفند ۱۳۵۷ به خدمت دعوت گردید و در ۲۴ اسفند ۱۳۵۹ به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شد. 🌹🍃سرهنگ وحید دستجردی در واقعه انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ به شدت زخمی شد. 🌹🍃 شهيد 4 روز در بيمارستان سوانح بستري بود و روز پنج شنبه بعدالظهر به بيمارستان قلب رجايي منتقل شدند و با تمام تلاش هاي پزشكان ساعت 4 صبح شنبه روز 14 شهريور در سن 54 سالگي دوري يارانش را طاقت نياورد و  به شهادت رسيد. و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. 🌹🍃روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در مورد ترور دستجردی می‌گوید: ... اینجانب شهادت دادستان کل انقلاب و سرهنگ وحید دستجردی که در رأس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند و به این تحفه الهی (شهادت) نائل شدند را به ملت ایران و به حوزه علمیه قم و قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض می‌کنم و از خدای متعال رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانواده محترمشان خواستارم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا