✳ این صید دستوپا زده در خون حسین توست
این کشتهٔ فتاده به هامون، حسین توست
وین صید دستوپا زده در خون، حسین توست
این نخلِ تر، کز آتش جانسوزِ تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون، حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون، حسین توست
این غرقهٔ محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون، حسین توست
این خشکلب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون، حسین توست
این شاهِ کمسپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون، حسین توست
این قالبِ طپان که چنین مانده بر زمین
شاهِ شهیدِ ناشدهمدفون، حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
#محتشم_کاشانی
#ترکیببند
بند نهم
@Ab_o_Atash
✳️ شاه شمشادقدان
به گفته بزرگان، این غزل لسانالغیب به #حضرت_ابوالفضل «علیهالسلام» اشاره دارد:
شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صفشکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت: ای چشم و چراغ همه شیرینسخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود؟
بندهٔ من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نهای؛ پَست مشو مِهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زُهرهجَبینان خور و نازکبدنان
پیر پیمانهکش من که روانش خوش باد
گفت: پرهیز کن از صحبت پیمانشکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم:
که شهیدانِ کهاند اینهمه خونینکفنان؟
گفت: حافظ! من و تو مَحرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیریندهنان
#ديوان_حافظ
غزل شماره ٣٨٧
@Ab_o_Atash
✅ روضه وداع...
برویم سراغ کسی که دستمان را میگیرد و حفظمان میکند و سفینۀ نجات ماست. مینویسند روز عاشورا «فَنَظَرَ یَمیناَ وَ شِمالاَ»؛ حسین«ع» یک نگاهی کرد به سمت چپ و راست خودش، «وَلَم یَرَ مِن أصحابِهِ أحَداً»؛ دید دیگر هیچیک از اصحابش باقی نمانده است؛ همه رفتهاند. «فَنادی یا مُسلِم بن عقیل و یا هانی بن عروه، یا بُریر، یا زُهیر...». یکییکی اینها را صدا زد. «قوموا عَن نَومِکُم أیُّها الکِرام، اِدفَعوا عَن حَرَمِ الرَّسول»؛ بلند شوید و از این زن و بچهها دفاع کنید...
حسین«ع» وقتی آماده شد که خودش به میدان برود، «فَنادی یا زَینَب، یا اُمَّ کُلثومِ، یا سُکَینَة، یا رُباب، عَلَیکُنَّ مِنّی السَّلام». یعنی خداحافظ، من هم رفتم.
میگویند وقتی صدای حسین«ع» بلند شد، این زنوبچهها و بیبیها از خیمه بیرون ریختند و اطراف حسین«ع» را گرفتند. هرکس یک چیزی میگوید؛ اما خواهرش یک تقاضا دارد و آن اینکه بگذار یک بوسه به زیر گلویت بزنم...
دخترش سکینه آمد، جلوی بابا را گرفت. رو کرد به پدر و گفت: «یا أبَه! أ استَسلَمتَ بِالمَوت؟»؛ پدر! دیگر تن به مرگ دادی؟ حسین«ع» در جواب به او گفت: «کَیفَ لا یَستَسلِمَُ لِلمَوتِ مَن لا ناصِرَ لَهُ؟»؛ چگونه تسلیم مرگ نشود کسی که یاوری ندارد؟ سکینه گفت: حالا که چارهای جز این نیست، «رُدَّنا الی حَرَمِ جَدِّنا». یعنی اول ما را بگذار مدینه و بعد خودت بیا و بجنگ. حسین«ع» با کنایه جواب او را داد. فرمود: «لَو تُرِکَ القَطا لَنامَ». یعنی دخترم! دیگر راه برگشت بر حسین بسته است... اینجا بود که سکینه شروع کرد هایهای گریهکردن. حسین«ع» آمد دخترش را بغل کرد و روی زانوهایش نشاند. با آستینهایش اشکهای سکینه را پاک میکرد و این جملات را میگفت: «سَیَطولُ بَعدی یا سُکَینَةُ فَاعلَمی مِنکَ البُکاأُ اِذِ الحِمامُ دِهانی»؛ دخترم! گریهها برای بعد از این است نه الان، «لا تُحرِقی قَلبی بِدَمعِکِ حَسرَتا»؛ دخترم! دل پدر را با این قطرههای اشکت آتش نزن...
#مجتبی_تهرانی
#سلوک_عاشورایی
منزل اول، تعاون و همیاری
(چاپ اول، تهران: مؤسسۀ پژوهشی- فرهنگی مصابیح الهدی، ۱۳۹۰)
صفحات ۱۶۳ و ۱۶۴.
@Ab_o_Atash
✳ تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
کای مونس شکستهدلان! حال ما ببین
ما را غریب و بیکس و بیآشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطهٔ عقوبت اهل جفا ببین
در خلد، بر حجاب دو کون آستین فشان
واندر جهان، مصیبت ما برملا ببین
نی نی ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغیان سیل فتنه و موج بلا ببین
تنهای کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزهها ببین
آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
یک نیزهاش ز دوش مخالف جدا ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکهٔ کربلا ببین
یا بضعةالرسول! ز ابن زیاد داد
کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد
#محتشم_کاشانی
#ترکیببند
بند دهم
@Ab_o_Atash
✳️ رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس...
زان یار دلنوازم شُکری است با شکایت
گر نکتهدان عشقی، بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب! مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان #تشنهلب را، آبی نمیدهد کس
گویی #ولیشناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
#سرها بریده بینی، بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد #خونریز را حمایت
در این #شب سیاهم، گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی، ای #کوکب_هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این #بیابان، وین راه بینهایت
ای #آفتاب_خوبان! میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل، بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم، روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر، کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد، ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت
#حافظ
دیوان حافظ - غزل شماره۹۴
@Ab_o_Atash
✳ و شهید، قلب تاریخ است...
خواهران! برادران!
اكنون شهيدان مردهاند، و ما مردهها زنده هستيم. شهيدان سخنشان را گفتند، و ما كرها مخاطبشان هستيم، آنها كه گستاخی آن را داشتند كه ـ وقتی نمیتوانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب كنند، رفتند، و ما بیشرمان مانديم، صدها سال است كه ماندهايم. و جا دارد كه دنيا بر ما بخندد كه ما ـ مظاهر ذلت و زبوني ـ بر حسين و زينب ـ مظاهر حيات و عزت ـ میگرييم، و اين يك ستم ديگر تاريخ است كه ما زبونان، عزادار و سوگوار آن عزيزان باشيم.
كسانی كه مرگ سرخ را به دست خويش به عنوان نشاندادن عشق خويش به حقيقتی كه دارد میميرد و به عنوان تنها سلاح برای جهاد در راه ارزشهای بزرگی كه دارد #مسخ میشود انتخاب میكنند، شهيدند، حی و حاضر و شاهد و ناظرند، نه تنها در پيشگاه خدا كه در پيشگاه خلق نيز و در هر عصری و قرنی و هر زمان و زمينی.
و آنها كه تن به هر #ذلتی میدهند تا #زنده بمانند، مردههای خاموش و پليد تاريخند، و ببينيد كه آيا كسانی كه سخاوتمندانه با حسين«ع» به قتلگاه خويش آمدهاند و مرگ خويش را انتخاب كردهاند، در حالی كه صدها گريزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود، و صدها توجيه شرعی و دينی برای زنده ماندنشان بود، توجيه و تأويل نكردهاند و مردهاند، اينها زنده هستند؟ يا آنها كه برای ماندنشان تن به ذلت و پستی رهاكردن حسين«ع» و تحملكردن يزيد دادند؟ كدام هنوز زندهاند؟
هركس زنده بودن را فقط در يك #لش_متحرك نمیبيند، زندهبودن و شاهدبودن حسين«ع» را با همه وجودش میبيند، حس میكند و مرگ كسانی را كه به ذلتها تن دادهاند، تا زنده بمانند، میبيند.
آنها نشان دادند، شهيد نشان میدهد و میآموزد و پيام میدهد كه در برابر ظلم و ستم، ای كسانی كه میپنداريد «نتوانستن از جهاد معاف میكند»، و ای كسانی كه میگوييد «پيروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد كه بر خصم غلبه شود»، نه! شهيد، انسانی است كه در عصر نتوانستن و غلبهنيافتن، با مرگ خويش بر دشمن #پيروز میشود و اگر دشمنش را نمیكشد، #رسوا میكند.
و شهيد، #قلب تاريخ است، همچنانكه قلب به رگهای خشك اندام، خون، حيات و زندگی میدهد. جامعهای كه رو به #مردن میرود، جامعهای كه فرزندانش ايمان خويش را به خويش از دست دادهاند و جامعهای كه به #مرگ_تدريجی گرفتار است، جامعهای كه تسليم را تمكين كرده است، جامعهای كه #احساس_مسئوليت را از ياد برده است، و جامعهای كه اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است، و تاريخي كه از حيات و جنبش و حركت و زايش بازمانده است، شهيد همچون قلبی، به اندامهای خشك مرده بیرمق اين جامعه، خون خويش را میرساند و بزرگترين معجزه شهادتش اين است كه به يك نسل، #ايمان_جديد به خويشتن را میبخشد. شهيد حاضر است و هميشه جاويد. [اما] کی غايب است؟!
#علی_شریعتی
#حسین_وارث_آدم
مجموعه آثار- شماره ۱۹
#پس_از_شهادت
صفحات ۲۰۳ و ۲۰۴.
@Ab_o_Atash
✳️ دو فایدهٔ مهم شناخت امام سجاد«ع»
دو روش دشمنان یک ملت برای از بینبردن قهرمانان ملتها؛ یکی به فراموشی سپردن نام آن قهرمان و ممنوعکردن یاد او و دیگری تحریف چهرهٔ آن قهرمان است.
این روش دوم خطرناک است و خلفای بنیامیه و بنیعباس آن را در پیش گرفتند. این کار گرفت؛ آنچنان این تیر به هدف رسید که دورهٔ بنیامیّه سرآمد، دورهٔ بنیعباس سرآمد، قرنها بر این گذشت و دوستان اهلبیت، اهلبیت علیهمالسلام را آنچنان میبینند که آن دشمنان میدیدند.
در زندگی اهلبیت علیهمالسلام این جنایت بزرگ موفق شد. هنوز آنچنان است که شیعهٔ امام صادق و مدعی تبلیغ سخن امام صادق علیهالسلام، ایشان را آنچنان معرفی میکند که اگر چنانچه شما را آنجور معرفی کنند؛ فحش تلقی میشود. اگر من را آنجور معرفی کنند، توهین تلقی میشود. اگر امروز هر چهره موجّهی را آنجور معرفی کنند، بیادبی تلقی میشود.
امام سجاد علیهالسلام را یک آدم ضعیف بیارادهٔ بازیچهٔ بیمار، معرفی کردند؛ «امام بیمار»! هیچ نام دیگری، هیچ عنوان دیگری، هیچ لقب افتخارآمیز دیگری غیر از بیمار برای یک امام پیدا نکردند. آن هم چه امامی؟!
امام چهارمی که به نظر ما بنیانگذار نهضت مخفی شیعی بعد از واقعهٔ کربلاست، امام سجادی که متزلزلکننده بنیان اموی است، کسی که ضامن همه نهضتهایی است که در طول تاریخ تشیع بهوسیلهٔ شیعه انجام گرفته. امام سجاد علیهالسلام به وجودآورندهٔ همهٔ اینهاست. شیعه امروز امام سجاد را یک بیمار میداند؛ در حالیکه بیماری امام سجاد _آنچه در تاریخ هست_ محدود به همان چندروز کربلاست.
خب شما هم در عمرتان چندروز بیمار میشوید؛ بنده هم بیمار میشوم؛ هر آدم ورزشکار قوی هیکل نیرومندی هم در عمرش چند روزی بیمار میشود؛ اسم «بیمار» که دیگر نباید تا آخر روی این شخص بماند. بهجای نامها و این عنوانهای افتخارآمیز: امام مجاهد، امام عالِم، امام آگاه، امام سازمانبخش، امام تشکیلاتده، امام بهوجود آورندهٔ نهضت، امامی که موتور گردونهٔ تاریخی تشیع است، بگویند: «امام بیمار»!
پس ببینید که واقعاً این شیوهٔ دشمن، گرفته و ما امروز در مقابل یک تحریف چندین قرنی قرار داریم. ما در مقابل یک چنین انبوه متراکمی از دروغ قرار داریم. بایستی از لابهلای اینهمه دروغ، اینهمه ظلمتهای متراکم، حقیقت منوّر را، حقیقت درخشان را کشف کنیم و بیرون بیاوریم. کار مشکلی هم هست اما شدنی است.
گفتیم که شناخت زندگی امامان و سیرهٔ عملی امام دارای این دو فایده است؛ یکی اینکه آموزنده است و دیگر اینکه برانگیزاننده و به اهتزازدرآورنده است، انسان را در پیچ و خمهای زندگی کمک میکند، به انسان حالت تفاخر و مباهات میدهد.
تعبیر جامعتری برای فایده دوم هست و آن اینکه در انسان روح غرور بهوجود میآورد؛ این احساس را در پیروانِ امام بهوجود میآورد که راهی که او میرفت و امروز من شیعه، مدعیام که راه او را میروم راه خداست، راه پرافتخار است، راه افتخارآمیز است و بنابراین این راه را باید پیمود. شناخت امام این دو فایده را دارد.
#سیدعلی_حسینی_خامنهای
#همرزمان_حسین«ع»
(ده گفتار از آیتالله سیدعلی خامنهای در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم علیهمالسلام_محرم سال ۱۳۵۱)
صفحات ۳۷ تا ۳۹.
@Ab_o_Atash
✳️ مذاکره سیاسی زاغ و موش!
زاغ گفت: «من زاغم و خانه من در فلانجاست، تا امروز بدخواه تو بودم اما امروز از اینجا میگذشتم، گرفتاری کبوتران و جوانمردی و وفاداری تو را درباره ایشان دیدم و فایده دوستی و همکاری را فهمیدم و حالا امید و آرزو دارم که مرا هم به یاری و دوستی خود قبول کنی و بدانی که بعد از این از جان و دل به دوستی تو وفادار خواهم بود».
موش جواب داد: «از حرفهای خوب تو متشکرم، ولی این را بدان که میان ما و تو دوستی نمیشود، چرا که موش، خوراک زاغ است و زاغ دشمن موش است و هرگز میان قوی و ضعیف و گوسفند و قصاب دوستی معنی ندارد. کسانی میتوانند با هم دوست باشند که سود یکی در زیان دیگری نباشد و این نخستین شرط دوستی است».
#مهدی_آذریزدی
#قصههای_خوب_برای_بچههای_خوب
قصههای کلیله و دمنه
انتشارات امیرکبیر
صفحه ۴۲.
@Ab_o_Atash
✳️ چرا چین اینچنین پیشرفته است؟
برای خوانندگانی که با احترام به دانش «غربی» پرورش یافتهاند، تکاندهندهترین جنبه تمدن چین باید پیشرفت زودهنگام آن در زمینه تکنولوژی باشد. چین از زمانهای دور کتابخانههای بزرگ داشت. چاپ در قرن یازدهم در چین رایج شده بود، و شمار بزرگی کتاب وجود داشت. تجارت و صنعت به همین حد پیشرفته بودند. شهرهای چین بسیار بزرگتر از معادلهایشان در اروپای قرون وسطی بودند و راههای تجارت در چین به همان اندازه گسترده بود. پیش از آن، پول کاغذی جریان تجارت و رشد بازار را تسریع کرده بود. در دهههای پایانی قرن یازدهم، صنعت عظیم آهن در شمال چین وجود داشت که سالانه ۱۲۵۰۰۰ تُن [آهن] تولید میکرد.
#پل_کندی
#ظهور_و_سقوط_قدرتهای_بزرگ
#محمد_قائد
#ناصر_موفقیان
#اکبر_تبریزی
مؤسسه انتشارات علمی و فرهنگی
صفحه ۲۴.
@Ab_o_Atash
✳️ تجدید چاپ!
تصمیم داشتیم «حرف حساب» روز یکشنبه نوزدهم تیرماه ۱۳۶۷ خودمان را، که مقارن با هشتمین سالگرد کودتای عقاب (شهید نوژه) قلمی کرده بودیم، در نخستین سالگرد خودش و در آستانه نهمین سالگرد کودتا، تجدید چاپ کنیم. اما به کلهمان زد که این کار را همین امروز بکنیم! و البته، اگر نرخ طلا به این گرانی نبود، جا داشت که آن را با آب طلا می نوشتیم:
«از کشوری که پهلوان اساطیریاش! «تارزان»، بنای تاریخیاش! «امپایر استیت»، هنر سنتیاش «گاوچرانی»، مرکز فرهنگیاش! «هالیوود»، سوغاتش «ایدز»، قهرمان ملیاش «رامبو»، مَردش «مایکل جکسون»، گاوش «بوفالو» و رئیسجمهورش «ریگان» باشد، انتظار هر جنایتی داشتن، کمال عقل است و غیر از این، نهایت بیعقلی!»
توضیح آنکه آنروز «ریگان» بود و امروز «جرج بوش»... و فرقی هم نمیکند... در همه عالم و در همه زمانها، سگ زرد برادر شغال بوده است!
«گل آقا»
#کیومرث_صابری
#گل_آقا
#روزنامه_اطلاعات
ستون «دو کلمه حرف حساب»
دوشنبه ۱۳۶۸/۲/۴
صفحه ۳.
@Ab_o_Atash
✳️ سطح معیشت ایرانیان در دوره پهلوی
«جان فوران» استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا، در مورد سطح زندگی و معیشت دهقانان که اکثریت ایرانیان را شامل شده و ۶۹/۵ درصد از کل جمعیت ایران بوده است، مینویسد:
«سطح زندگی دهقانان ایرانی رضایتبخش نبود. به اعتقاد بسیاری از ناظران در اواخر سلطنت رضاشاه این وضع بدتر شد...
رژیم غذایی در یک خانواده معمولی دهقانی به شرح زیر بود:
صبحانه: نان و چای
ناهار: نان و ماست
شام: نان و ماست و چای
«کدی» (تاریخدان امریکایی و متخصص حوزه خاورمیانه) نتیجه میگیرد: «دهقان غالباً گرسنگی میکشید.»
سازمان ملل متحد در دهه ۱۹۵۰م/ ۱۳۳۰ش براوردی در این زمینه به عمل آورد و متوجه شد در ایران هر بزرگسال، روزانه کمتر از ۱۸۰۰ کالری دریافت میکند، که از تمامی مناطق فقیرنشین خاورمیانه کمتر و پایینتر بود.
#جان_فوران
#مقاومت_شکننده
#احمد_تدین
صفحه ۳۴۹.
@Ab_o_Atash
✳️ تندروهایی که شهید شدند!
انقلاب اوج گرفته بود. در ایران تنها موضعگیریهای دو پهلوی آیتالله [سیدکاظم] شریعتمداری انقلابیون را نگران میکرد. در شرایطی که صدای شکسته شدن استخوانهای رژیم به گوش میرسید، شخصیت پرطرفداری مثل آیتالله شریعتمداری در سخنرانیاش از #تندروها انتقاد کرده بود.
سیدعلی خامنهای: «روش آقای شریعتمداری این بود که با اظهارات خود سعی میکرد هم رژیم را راضی کند، هم مردم را. طبیعت اظهارات وی طوری بود که معمولاً رضایت رژیم را بیشتر مد نظر داشت، زیرا رژیم مفهوم آنها را میفهمید و بهرهبرداری لازم را میکرد، اما مردم ممکن بود با یک موضعگیری ضعیف و شکننده سرگرم شوند. تعبیر «تندروها» در آن شرایط بسیار خطرناک بود، چرا که اگر هم سر زبانها میافتاد همه پیروان راه انقلاب به عنوان تندروها معرفی و محکوم میشدند. لذا در نامهای که به وی نوشتم گفتم که این اظهارات بهانه به دست رژیم میدهد تا به نام مبارزه با افراطیگری، انبوه جمعیت خروشان را از دم تیغ بگذراند و در چنین شرایطی مسئولیت این قتلعام به عهده شما خواهد بود.
وقتی نامه را به پایان بردم و آن را امضا کردم، هنوز آن را نفرستاده بودم که خبر کشتار ۱۷شهریور در میدان ژاله تهران رسید.
در حاشیه آن نوشتم: «این آغاز عملیات نابودسازی تندروهاست.»
#جعفر_شیرعلینیا
#دایرةالمعارف_مصور_تاریخ_زندگی_امام_خمینی
نشر سایان
صفحه ۲۱۰.
@Ab_o_Atash