✳️ رندان تشنهلب را آبی نمیدهد کس...
زان یار دلنوازم شُکری است با شکایت
گر نکتهدان عشقی، بشنو تو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب! مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان #تشنهلب را، آبی نمیدهد کس
گویی #ولیشناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
#سرها بریده بینی، بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد #خونریز را حمایت
در این #شب سیاهم، گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی، ای #کوکب_هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این #بیابان، وین راه بینهایت
ای #آفتاب_خوبان! میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل، بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم، روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر، کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد، ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت
#حافظ
دیوان حافظ - غزل شماره۹۴
@Ab_o_Atash