سید حسن، جور دیگری با اهل بیت (ع) عجین بود و راز عجیبی هم در ولادت و شهادتش وجود دارد؛ تولدش مصادف با روز دهم عاشورا در امامزاده قاسم (ع) روستای چشمه گیلاس؛ شهادتش مصادف با روز وفات مادرش حضرت فاطمه زهرا (س) و خبر شهادتش مصادف با روز نیمه شعبان تولد صاحب الزمان (عج) بود. حدود یک ماه بعد، ششم خرداد 95 هم پیکر سید حسن به دستمان رسید و تشییع شد.
پیکر سید حسن، در یک قسمت کویری شهر خان طومان در بخشهای حضور دشمن و مناطق ممنوعه، دفن شده بود. چشمشان به این پارچه سبز میخورد؛ ابتدا تصور میکنند گیاه است. از آنجاکه در آن منطقه کویری هیچ گیاهی رُشد نمیکرده، به شک میافتند و احتمال میدهند پیکری از شهدا در آنجا دفن شده باشند. شال سبزی که به کمر برادرم گره خورده بود را از زمین بیرون میکشند و جسد تفحص میشود. به برکت وجود پیکر سید حسن، یازده شهیدی که مدتها در آنجا بصورت گمنام دفن شده بودند تفحص میشوند و از گمنامی درمیآیند. میان این پیکرها، تنها بدن سید حسن سالم مانده بود. وقتی پیکرش را به بهشت رضا (ع) آوردند تنها شهیدی بود که کاملا سالم مانده بود و فقط پدرم بعد از دیدن پیکر سید حسن گفت: قسمت راست سرش تیر خورده بود.
وی درباره دفترچه خاطرات سید حسن که مانند یک وصیتنامه میماند، گفت: به من سفارش کرده بود تا زنده است، دفترچه خاطراتش باز نشود اما بعد از شهادتش میتوانیم آن را بخوانیم. در دفترچه خاطراتش نوشته بود؛ اگر من روزی در میان شما نبودم بدانید از شهادتم بسیار راضی و خوشحال هستم. بهرحال مرگ حق است و کسی نمیداند چگونه از دنیا خواهد رفت، اما بهتر است مرگ انسان در شهادت باشد. حضرت زینب (س) به دلم انداخته است که بروم، من سالها نوکر دخترش حضرت رقیه (س) بودهام و آرزو دارم شهید شوم. اما فقط از خانوادهام تقاضای صبر دارم و میخواهم برای من قطرهای اشک نریزید. مطمئن باشید راهی که من رفتهام، برای شما خیر بیشتری در آخرت دارد. من که در زندگی دنیا خلاف شرع نکردهام و مایه روسفیدی شما بودهام، سعی میکنم در آخرت هم باعث خوشنودی شما باشم. فقط شما من را حلال کنید.
زمانی که پیکر سید حسن مفقود بود، مادرم خواب دید حسن درحالیکه لباس سفید بر تن دارد، روی ویلچر به خانه آمده است. شال سبزی روی دوشش انداخته بوده و به مادر میگفته؛ حسن تو چرا روی ویلچر نشستهای؟! حسن در جواب میگوید: گریه نکن مادر مگر نمیخواستی برگردم؟! مادرم میرود حسن را در آغوش بگیرد شال سبز را کنار میزند و میبیند یک دست حسن قطع شده است. فریاد میکشد و میگوید دست تو هم مانند جدت حضرت ابوالفضل (ع) قطع شده است. من و مادرم بارها حسن را در خواب دیدهایم که به ما پیام میداد من نمردهام و زندهام، بی قراری نکنید.
خانم موسوی در پایان گفت: پدر و مادرم در ابتدا با جهاد سید حسن در سوریه مخالف بودند، اما اکنون از شهادت پسرشان، بسیار خوشحال و راضی هستند و به او افتخار میکنند؛ والدینم سید حسن را فرزند آخرت خود میدانند.
👤استاد #رائفی_پور :
ساعت هایمان را کوک کنیم !
یٰا صٰاحِبَ الزْمانْ اَدْرِکنٰا وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَة...
پویش همگانی #چله_قرائت_دعای_فرج ( دعای #الهی_عظم_البلا )
به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) و رفع گرفتاری از مردم
از سه شنبه ۲۰ اسفند رأس ساعت ده شب به مدت چهل شب
#نشر_حداکثری
✅ کانال مصاف
@Masaf
♦️با موافقت رهبر انقلاب «مدافعان سلامت»، «شهید خدمت» محسوب میشوند
🔹رهبر معظم انقلاب با پیشنهاد وزیر بهداشت مبنی بر شهید خدمت محسوب شدن کادر پزشکی، پرستاری،بهداشتی و خدماتی که در جبهه خدمترسانی به بیماران مبتلا به کرونا جان خود را از دست دادند موافقت کردند.
💢 کانال خبری #شهدای_ایران
✅ @shohadayeiran57
📣 #اطلاعیه
◀️ قرار عاشقی در #هیأت_مجازی
💠 قرائت دعای ام داود در نیمه ماه رجب و توسل به #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها
🎙 با نوای #حاج_میثم_مطیعی
🗓 زمان: سهشنبه | ۲۰ اسفند ماه ۹۸
🕔 ساعت ۱۷
📺 پخش زنده از شبکه سه سیما
📱پخش زنده اینستاگرام از طریق لینک زیر:
Instagram.com/meysammotiee.official
Instagram.com/misaq_ba_shohada
Instagram.com/aghigh.ir
💠✖️رجبی دوانی: ادلهای برای #شهادت حضرت زینب (س)
♦️پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام: واژه شهادت را برای رحلت حضرت زینب (س) بکار بردم برای اینکه معتقدم حضرت، به شهادت رسیده است چراکه ایشان در قیام سیدالشهدا(ع) پا به پای امام معصوم (ع) در نهضت عاشورا بود و مصائبی را دید که برادر بزرگوارش مشاهده نکرد. بنابراین وقتی یک سال و نیم پس از عاشورا رحلت میکند، در حقیقت به شهادت رسیده است و مرگ طبیعی به هیچ وجه برای حضرت متصور نیست.
♦️حضرت زینب(س) توفیق داشت تا محضر 7 معصوم را درک کند. از این جهت شاید میتوان او را شخصیتی بینظیر در تاریخ اسلام معرفی کرد.
♦️به جرات میتوان گفت اگر حضرت زینب(س) در واقعه کربلا نبود،امام زینالعابدین(ع) به شهادت میرسید. اول، زمانی بود که شمر به خیمهها حمله کرد و وقتی حال بیمار امام را دید، تصمیم گرفت تا حضرت به قتل برساند امّا حضرت زینب(س) مانع این اقدام شد.دوم زمانی بود که حضرت در کاخ عمربن سعد به خطبهخوانی پرداخت و خشم عمر را برانگیخت وآنجا دوباره حضرت زینب(س) به کمک امام زمانش آمد و ایشان را از قتل نجات داد. در بحرانهای دیگری نیز حضرت به کمک امامش آمد