طبیب دلسوز بیماران خود
یکی از همکاران این پزشک شهید هم گفت: دکتر یحیوی، شبی، با من تماس گرفت درحالی که مدام سرفه می کرد، صدایش داد می زد که حالش خوب نبود و به سختی نفس می کشید، گفت که برای خودش زنگ نزده، تماس گرفته که سفارش بیمارش را به من بکند.
همکار این شهید مدافع سلامت اظهار داشت: دکتر، شب قبل از شهادتش وقتی که آی. سی. یو بود، از یک دعایی از آیت ا ... فاطمی نیا شنیده بود، صحبت کرد و گفت که «خودم شنیدم که سفارش کردند به دعا برای فرج، من از خدا خواسته ام خستگی های مولایم امام زمان و احیانا امراض اگر خدای نکرده بخواهد ایشان رو اذیت کند به جان قبول کنم و چه لذتی داره اگر بدانم خداوند، مرا به جای مولایم انتخاب کرده است.»
و این شرح حال آخرین روز کاری مردی بود که همه عشقش خدمت به بیماران بود، عکسی که از او به یادگار ماند، شرح تمام خستگی های این شهید را در خود نهفته دارد.
دکتر «وحید یحیوی الوار» متخصص خون و سرطان، سالها درس خواند و هرگز از تحصیل علم دست نکشید. در این مسیر تخصص گرفت و دیگر جزو پزشکان کارآمد خراسان شمالی به حساب میآمد و قرار بر این بود که بعد از اتمام طرح تخصصی با همسر و دختر سیزده سالهاش در بجنورد کنار هم زندگی کنند، اما کرونا به یک باره در چهل سالگی زندگی تمام معادلههای زندگی این پزشک را به هم میریزد، 25 روز بعد از شیوع ویروس کرونا در کشور این پزشک متعهد و بااخلاق که در جنگ با ویروس کرونا بود، قربانی شد
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
دکتر «وحید یحیوی الوار» متخصص خون و سرطان، سالها درس خواند و هرگز از تحصیل علم دست نکشید. در این مس
دکتر وحید یحیوی ، پزشک فوق تخصص خون و انکولوژی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی ، پس از چند روز درگیری با بیماری ناشی از ویروس کرونا ، در ۱۳ فروردین ماه سال ۱۳۹۹ شمسی در بیمارستان شهر بجنورد درگذشت.
دوران دانشجویی یادت هست که در اوج تحولات سیاسی جامعه،تو قرص و محکم از عقیدهات دفاع میکردی. اما دافعهای در کار نبود، خیلیها که روحیه جاذبت را میدیدند، عاشق مرام سیاسیت میشدند و آنها که از این مرام شناخت صحیحی نداشتن، جذب مرام ایمانیت میشدند. همه با توبودند، چرا که تو تلنگری بودی برایشان برای گرفتن رنگ الهی.
نمرات خوب و سطح درسی بالا هیچگاه باعث غفلت از فعالیتهای جانبیات نشد که به قول خودت اصل اینها بود و درس فرع، نمازت، روزهات، قرآنت، هیات و زیارت و دعا و... همه چیز سر وقت و جای خود.
روابط اجتماعیت نیز بینظیر. همیشه خوشپوش و خوشرو و خوش مشرب، آری نشان مومن همین است که بشره فی وجه و حزنه فی قلبه. فدای غمهای دلت وحیدجان. هیچکس را باخبر نکردی از حزن و اندوه دلت تا موذب نشوند و دلگیر نگردند.
با لمس فقر بزرگ شدی اما نیاز همسایه، دوست و همکلاسی، برایت میشد غمی جانسوز؛ با دین عجین بودی و از شیطان به دور، اما بیحجابی جامعه،کم الطفاتی به دین در دانشگاه،کم کاری متوالیان در انظار عموم، برایت همیشه دغدغه بود بعدها این غمها رفته رفته افزون و افزونتر شد. به قول خودت، علم بیشتر، درد و مسوولیت افزونتر بخواب، شاید فشار برقلب نازنینت کاهش یابد.
یادت هست، روی تخت بیمارستان وقتی قلبت از تحمل فشارها خسته و زنگ خطرش به صدا درآمده بود،دستم را محکم فشردی و چه گفتی؟! گفتی رفیق دعاکن، دعاکن شهادت نصیبم شود. شهادت همان آرزویی که از نوجوانی همراهت بودو تا همین چندماه پیش بعد از رفتن سردار، ورد زبانت اینقدر طلب شهادت مگر میشود؟!
تو که عاشق خدمت بودی به معنای واقعی و دور از قدرت حال چه پشت میز و با مسوولیت و چه باغیر آن اما برای همکارانت ریاست تو، معنای دیگری داشت.
در دوران مسوولیتت از شمالغرب تا شمالشرق، یک امر مسلم بود و آن اینکه زیردستانت مفهوم رئیس رفیق و شفیق و همراه را برای خود در فرهنگ لغت کاری معنی نمودند.
اما این خدمت در عرصهای دیگر نیز جلوه داشت. رفیق، دعای عهد صبحگاهانت و دعاهای کمیل جمعه شب و دعاهای ندبهات در روزهای جمعه، مگر یادمان میرود. ارادت در زیارت حرمین و آن همه عشقورزی به اهل بیت(ع) مگر فراموش شدنی است. وای از ایوان طلایی نجف، یادت هست وحید؟! آنجا هم دیگران را در دعا برخود مقدم میداشتی، راحتی سایر زائران را ارجح.
جایی خواندم که زیر عکس خستهات نوشته: او را میشناسید؟ میگویم نه، ما وحید یحیوی را نمیشناسیم چون طالب شناخته شدن، نبود؛ ناشناسی که شاید آنطرف شناختهتر باشد.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
دوران دانشجویی یادت هست که در اوج تحولات سیاسی جامعه،تو قرص و محکم از عقیدهات دفاع میکردی. اما داف
تو که عاشق خدمت بودی به معنای واقعی و دور از قدرت حال چه پشت میز و با مسوولیت و چه باغیر آن اما برای همکارانت ریاست تو، معنای دیگری داشت.
در دوران مسوولیتت از شمالغرب تا شمالشرق، یک امر مسلم بود و آن اینکه زیردستانت مفهوم رئیس رفیق و شفیق و همراه را برای خود در فرهنگ لغت کاری معنی نمودند.
اما این خدمت در عرصهای دیگر نیز جلوه داشت. رفیق، دعای عهد صبحگاهانت و دعاهای کمیل جمعه شب و دعاهای ندبهات در روزهای جمعه، مگر یادمان میرود. ارادت در زیارت حرمین و آن همه عشقورزی به اهل بیت(ع) مگر فراموش شدنی است. وای از ایوان طلایی نجف، یادت هست وحید؟! آنجا هم دیگران را در دعا برخود مقدم میداشتی، راحتی سایر زائران را ارجح.
4.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَشْهَدَنَا مَشْهَدَ أَوْلِيَائِهِ فِي رَجَبٍ
ماه رجب تنها ماهی است که برای آن زیارتنامه مخصوص وارد شده است .
زیارت رجبیه، زیارتی است که حسین بن روح نوبختی ، از ناحیه مقدسه حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آن را نقل کرده است .
زیارت رفتن در ماه رجب ، یکی از عمده ترین راه های رسیدن به مقامات ماه رجب است .