eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.3هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از رسیدن خبر شهادت چند روزی بود مردم می آمدند خانه ما. پدرش ناراحت شد گفت یعنی چه؟ چیزی شده که مردم می آیند و می روند. می گفتند محمد مجروح شده و الان نیز بستری شده است. پدرش رفت توی اتاق محمد خوابید و بیدار شد و گفت محمد شهید شده. گفتم چطور؟ از کجا فهمیدی؟ گفت خواب دیدم آقای خمینی در همه خانه ها را میزند و چیزی به آنها می دهد به خانه ما که رسید با سید احمد (پلارک) وارد خانه شدند و آمدند در اتاق، صندلی گذاشتند. من وسط نشستم. سید احمد (پلارک) می خواند آقای خمینی هم سینه می زد. بیدار شدم فهمیدم شهید شده است. شبها همیشه برای امام و ملت دعا می کرد. یک خانمی آمده بود برای تشییع جنازه محمد و گریه می کرد که پسرم شهید شده است. می گفت برایم نفت و وسایل دیگر می آورده. و به من رسیدگی می کرده است. ساده می گشت. پولی که دستش بود را خرج دیگران می کرد. مقصود اینکه همه چیزش خوب بود از تواضعش، اخلاقش، کردارش همه چیزش ... البته ما هم هیچ وقت تنهایشان نمی گذاشتیم. پدر و مادر در تربیت فرزند خیلی نقش دارند. ما هیچ وقت بچه ها را به حال خودشان رها نکردیم. آمدیم ایران یک کلمه هم فارسی بلد نبودند. گریه می کردند که چرا ما را آوردی اینجا، کلمه به کلمه به آنها فارسی یاد دادم. هر 11 نفرشان اهل علم و دانش شدند. چندبار گفتیم می فروشیم خانه را می رویم خیابان دولت. می گفت من همین جا می مانم. یک اتاقی اجاره می کنم و در همین محل می مانم. به تجملات هیچ علاقه ای نداشت. یک دست مبل دست دوم گرفته بودیم می گفت چرا گرفتید. ازدواج نکرده بود. عاشق هم نشده بود. عاشق جهاد و جبهه و شهادت بود. وقتی علی شهید شد و پدرش به من خبر داد، داشتم می رفتم مسجد. از ماشین پیاده شدم و زمین را بوسیدم و خدا را شکر کردم. رفتن آقای خمینی برای من از شهادت بچه هایم سخت تر بود. من پیش کسانی که بیشتر از من شهید دادند خجالت می کشم. وقتی شهید نداده بودم پیش بقیه مادران شهدا خجالت می کشیدم. سه شنبه ها به خانواده شهدا سرمی زدیم و قوت قلب می دادیم. آخرین باری که دور هم همه بچه ها جمع شده بودند قبل از شهادت محمد بود که به پدرش گفتم بیا ببین بچه ها دور هم جمعند بیا لذت ببر از اینکه دور هم نشسته اند و از سیاست و امام می گفتند. بعد از آنکه دیگر همه بچه ها دور هم جمع نشدند و محمد شهید شد.
    در روز تشييع او همه جور آدمي آمده بود، دانشجويان و اهل محل همه براي بدرقه محمد آمده بودند.     در روز دفن او زماني كه من خواستم محمد را دفن كنم شهيد سيد احمد پلارك آمد و گفت اجازه بده من او را دفن كنم . گفتم چرا گفت روز دفن من تو من را در قبر بگذار كه به يك ماه نرسيده پلارك هم شهيد شد و كنار قبر محمد به خاك سپرده شد.     مادرم آمد شروع كرد به صحبت كردن، تداعي كننده روز عاشورا و افتادن امام حسين (ع)روي بدن علي اكبر(ع).     مادرم مي گفت فكر نكنيد من اين را با علي اكبر مقايسه مي كنم اين يك تار موي علي اكبر نمي شود، هزارتاي فرزندان من فداي علي اكبر حسين، پسر من نوكر علي اكبر است ...     
خاطره ای از شهید دکتر سید محمد شکری شهادت مردن نیست بلکه حیاتی دوباره است. 0 خیره شده بود به آسمون.حسابی رفته بود توی لاک خودش.بهش گفتم: « چی شده محمد؟ »انگار که بغض کرده باشه ، گفت:« بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟ میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه...یا باید بعد از عملیات کربلای 5 برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم »... توی بهشت زهرا که می خواستند دفنش کنن ، دیدمش جواب سوالش رو گرفته بودبا گلوله توپی که خورده بود به سنگرش ، ارباً اربا شده بود.مثل مولایش حسین علیه السلام...  
▪️سلام و صلوات خداوند بر 🕊️پیامبر اسلام وام المومنین خدیجه سلام الله علیها به نیابت از شهید با کرامت از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها ❣️ سید محمد شکری❣️ ▪️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 #دهم_ربیع الاول سالروز #ازدواج خاتم الانبیا حضرت #محمد(ص) و #مادر_مؤمنین حضرت #خدیجه کبری(س) بر تمامی مسلمانان جهان مبارک🌺 🌼🌸خجسته باد این #پیوند آسمانی و پربرکت بر شما 🌼🌸
اگه ازت پرسیدن: چرا مدافعان حرم واسه جنگ رفتن سوریه؟ این عکسو نشونشون بده و بگو اونا از تمام تعلقات دنیویشون گذشتن تا این صحنه تو کشور ایران اتفاق نیفته.... @moghavematt ✊
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
💠خاطره عجیب حاج قاسم سلیمانے از شهید مهدے زین الدین تصویر باز شود👆❤️ #سالروزشهادت💔🕊 @modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ سلام علیکم هفدهمین روز از🌷چله نهم🌷 اعمال مستحبی امروزمان را به از شهید با کرامت از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها ❣️سید جواد اسدی❣️ از شهدای خانطومان می کنیم محضر نورانی ☀️ حضرت جوادالائمه علیه السلام☀️ و از حضرتش می نماییم تا با نگاه کریمانه خود؛ ✅ما و تمام جوانان ایران اسلامی را گردانند و ✅زندگی ما را به سمتی سوق دهند که ، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه گردیم ان شاء الله
#در_آرزوے_شهـادت شهیـد مدافع حرم سید جواد اسدے بہ روایت همسـر ...
شهید اسدی یکی از شهدای مدافع حرم استان مازندران بود، که در اردیبهشت سال 1395 و در کربلای خانطومان بهمراه 12 نفر دیگر از شیرمردان این خطه دل از دنیا شست و در سوریه آسمانی شد و و پیکر مطهرش به وطن بازنگشت.  در گیرودار برگزاری مراسم شهدای مدافع حرم در حسینیه عاشقان شهرستان ساری در سال 1395، پسری حدود 9 یا ده ساله به همراه یکی از بستگان خویش در مراسم حضور یافت. دیدم کاغذی در دستش است و مورد تفقد برخی از اطرافیان قرار میگیرد، در حین برنامه نیز وقتی برایش تعیین کردند که قرار بود دلنوشته خویش را برای پدرش بخواند. پرسان پرسان به اسم سیداحمد اسدی رسیدم که فرزند شهید مدافع حرم استان مازندران در واقعه خان‌طومان است. برای پدر نوشته بود که پدرم قامت تو تکیه‌گاهی برایم بود. نوشته بود برای پدر که نمی‌دانم دلتنگی‌هایم را با که بگویم و دستانم را به آغوش گرم و لبخند چه کسی غیر از بابا جوادم باز کنم.