السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)....
پناهگاه ندارم شما پناهم باش
اسیر شب شدهام پس بیا و ماهم باش
همیشه در به در کوره راهها هستم
بس است در به دری رهنمای راهم باش
اگر چه بار گناهم سیاه کرده مرا
بیا و روشنی چهرهی سیاهم باش
ببخش اگر که نگاهم به غیر افتاد
از این به بعد خودت حافظ نگاهم باش
به سجدههای نماز شبت قسم آقا
امید بخشش این نامهی گناهم باش
برای بیکسیات صبح و شام نالیدم
برای غربت قبرم خودت گواهم باش
لیاقتی بده تا نوکر حسین باشم
دوباره واسطهی نوکری شاهم باش
میان هلهله آقا صدا زد «یا مهدی»
بیا و منتقم درد قتلگاهم باش.
(دعا بفرمایید)
5.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️حرف حق را بزنید و پای آن بایستید‼️
🎞 مستند #وُد؛ روایتی از نقش و جایگاه #علامه_امینی در تبیین اصول حب و بغض ولایت #امیرالمومنین علیه السلام...
📣 در آینه تاریخ: روز بزرگداشت علامه امینی
⬅️ دانلود و تماشا:
🌐 b2n.ir/voud
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_چهارم
✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه
✅ مراقبه به زیارت آل یس
✅ مراقبه به زیارت عاشورا
تمامی اعمال ان شاالله هدیه می شود به همه شهدای اسلام ، ویژه شهدای مکه ومنا
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_چهارم ✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه ✅ مراقبه به زیارت آل یس ✅ مرا
بیست و هفتمین روز از چله 🍃🌷سی و چهارم (#غدیر_عهدی_با_فرمانده )🍃🌷
مهمان سفره شهید 🥀🍃 علی اصغر بشکیده 🥀🍃 هستیم.
علی اصغر در سال 1338 در یکی از روستاهای ملایر به نام هریرز به دنیا آمد. ما 5 خواهر و سه برادر بودیم و علی اصغر برادر بزرگترمان بود. از همان سنین پایین هم نگاه خاصی به برخی از مسائل پیرامونش داشت و با همین روحیه و عمقنگری بود که در فعالیتهای قبل از انقلاب و دوران دفاع مقدس در عرصههای مختلف حضور پیدا کرد.
از آغاز جنگ به فرماندهی سپاه منطقه یک تهران منصوب شد و با شروع جنگ تحمیلی هم در مقدمات عملیات بیت المقدس برای آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید. بعد از علی اصغر برادر دومم محمد مفقودالاثر شد. محمد هم سوم دبیرستان بود و از علی اصغر کوچکتر. ما در ابتدا فکر میکردیم که محمدمان مفقودالجسد است ولی بعد از چهار سال به همراه اسرا در 8 شهریور آزاد شد. برادر سومم هادی نیز وارد دبیرستان سپاه شدند و با علاقهای که پدرم به فرستادن بچهها به سپاه داشت همه آنها را در این راه قرار داد.
از فعالیتهای مذهبی علی اصغر، خواندن و آشنایی با شهید مطهری بود
زمانی که استاد مطهری به شهادت رسید، علی اصغر وضع روحی خوبی پیدا نکرد. به خانه که آمد مستقیم به اتاقش رفت و با همان حال بدی که داشت از شدت ناراحتی به دیوار تکیه داد و به روی زمین نشست. زمانی که از او پرسیدیم چه اتفاقی افتاده است گفت: استاد شهید را کشتند؛ و ما در آن موقع بود که پی بردیم شهید مطهری چه شخصیت عظیمی داشته است.
پدرم با همه این اوضاع و با اطلاعی که از فعالیتهای انقلابی علی اصغر داشت هیچگاه با او مخالفت نکرد بلکه سایر برادرانم را نیز تشویق به حضور در این مراسمات و فعالیتها میکرد.
مهاجرت به تهران و استقرار فعالیتهای علی اصغر در تهران و نیز رفت و آمد او با انقلابیون باعث میشود که در حزب جمهوری اسلامی به عضویت درآید اما با این حال تا زمان شهادتش ما از این موضوع اطلاع نداشتیم. زمانی که علی اصغر به شهادت رسید و از طرف حزب جمهوری اسلامی پلاکاردهایی نصب شد و افرادی از معاونت مرکزی حزب در مراسم ختم او شرکت داشتند این موضوع را فهمیدیم.
در سال 58 به عضویت رسمی سپاه درآمد و با اینکه هنوز جنگ شروع نشده بود در پادگان ولیعصر(عج) مشغول آموزش نیروهای سپاه بود و به همین خاطر خیلی کم به منزل میآمد و شاید هفتهها میشد که ما از حضور او در خانه بیبهره بودیم و تنها برای دیدار مادرم و خارج ساختن او از دلتنگی یکی دو ساعتی را به خانه میرسید و در تمام این مدت و این دوران پدرم به مادرم بسیار دلداری میداد که الان کشور به حضور این جوانها نیاز دارد و وظیفه ما در این دوران این است که در صحنه حاضر باشیم.
بسیار انسان رازدار و توداری بود و گاهی اوقات از برخی از افراد میشنیدیم که علی اصغر مسئولیت سپاه منطقه یک را به عهده دارد و در درگیریهای شمال تهران در مواجه با منافقین و هواداران آنها هم شرکت میکند.
گمنامترین فرمانده گردان عمّار
#شهید_علیاصغر_بشکیده
علی اصغر قبل از آغاز عملیات بیتالمقدس و سوم خرداد یعنی آزادسازی خرمشهر به شهادت میرسد که حتی ما خبر نداشتیم که علی اصغر به شهادت رسیده. در ابتدا به ما گفته شد که به علت مجروحیت به یکی از شهرستانهای اطراف انتقال داده شده است تا اینکه در روز 14 خرداد و از طریق دو تن از بستگان فامیلی که به منطقه خرمشهر اعزام شدند و جسد او را در سردخانه شناسایی کردند، فهمیدیم که 20 روز پیش به همراه تعدادی از رزمندگان در درگیریهای پراکنده در منطقه به شهادت رسیده است.
وصیتنامه و پیام شهید اصغر بشکیده به خانوادهاش
« بسم الله الرحمن الرحیم » ان الله الشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فى سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فى
التوریة و الانجیل و القرآن ... و ذلک هو الفوز العظیم .
همانا خداوند جان و مال مؤمنین را به بهاى بهشت از ایشان خریدارى نمود که در راه خدا جهاد میکنند پس بکشند و کشته شوند و این وعده
حقى است در تورات و انجیل و قرآن و این است رستگارى .
خدایا : هدایتم کن براى اینکه میدانم گمراه بودن چه خطرى دارد .
خدایا : مرا از غرور و خودخواهى نجات بده تا حقایق وجود و جمال زیباى تو را ببینم .
خدایا : کوچکم ، ضعیفم ، ناچیزم ، پر کاهیم در مقابل طوفانها به من دیدهاى عبرت بین ده تا ناچیزى خود را ببینم و عظمت و جلال تو را بفهم
و ترا بدرستى تسبیح کنم .
از تو میخواهم مرا ودیگران را هدایت کنی
خدایا : دوست دارم که تنها و گمنام باشم تا در غوغاهاى کشمکشهاى پوچ مدفون نشوم .
خدایا : دردمندم ، روحم از زیادى درد مىسوزد ، قلبم مىطپد ، احساسم شعله مىکشد تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش .
خسته شدهام ، دلشکستهام ، ناامید شدهام ، دیگر آرزوئى ندارم ، احساس میکنم که دنیا دیگر جاى من نیست ، میخواهم تنها با خدا باشم و با همه وداع کنم .
خدایا : تو خودت میدانى که همه مرا از خود راندند ولى امیدم به توست که همه را میخوانى .
خدایا : در این دنیاى شلوغ و مارک زدنها چه مارکها که بر من نزدند و چه تهمتها که بمن نگفتند ولى خدایا من از حق خود گذشتم چون میدانم
هدایت شدهاند همچون که خودم نشدهام ، پس از تو میخواهم که هم مرا و هم دیگران را هدایت کنى به راه انبیاء ، اولیاء ، شهداء ، صدیقین ،
صالحین ، متقین الى الله المصیر .
صحبت زیاد داشتم ولى همین راز و نیاز شهید چمران را که مطالعه کردم خیلى چیزها درونش نهفته بود و ما هم از سوز دلمان و آن چیزى که بر دلمان نشست گفتیم .
خدایا : تو خودت شاهد باش و شاهد بودى که در چه راهى قدم برداشتم و چگونه راه را ادامه دادم و چگونه بازگشتم .
تو خودت آگاهى اگر حرف نمىزنم بگذار که این دردها در دلم بماند ناگهان سر برآورد و مرا بسوى تو رهنمون سازد چون :
در ناامید بسى امید است پایان شب سیه سپید است در مسلخ عشق بجز نکو را نکشند روبه صفتان زشت خوى را نکشند گه عاشق صادقى
زمردن مهراس مردار بود هر آنکه او را نکشند خدایا در این راه که قدم برداشتم ثابت قدم بدار و راضیم به رضاى تو و فقط بخاطر تو آمدهام