eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
10.4هزار ویدیو
259 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟 🎥|وقتی انسانی به خدا وصل شد، همه‌اش می‌شود مغناطیس الهی، جذب مـــی‌کند، این شھید است.
خواهر شهید فاطمیون حاجی حسین معصومی: بین این همه عکس‌های شهدا که در بنر می‌زنید، یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال می‌شوند...
🔴 نامه حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی به دختران ایرانی: ♦️لباس و آرایش فریبنده شما در خیابان، زخمی را در دل فقرایی که این نوع لباس‌ها را ندارند، به وجود خواهد آورد که با آه خود از شما انتقام خواهند گرفت ♦️اگر جلوه‌ گری امروز شما دلربایی کرد و علاقه مردی را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایی با جلوه ‌گری خود دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگی شما را کم خواهد کرد ♦️آمار طلاق، افت تحصیلی، افسردگی و اضطراب، امراض روانی و مقاربتی، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجمل‌گرایی، گناه و بی ‌بند و باری در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه ✅ مراقبه به زیارت آل یس ✅ مراقبه به زیارت عاشورا تمامی اعمال ان شاالله هدیه می شود به همه شهدای اسلام ، ویژه شهدای مکه ومنا
یک روز بعد از عاشورا به دنیا آمد و به قول مادرش اسمش را هم با خود آورد. شهید حسین مومنی طعم شیرین بخشش به دیگران را از کودکی درک کرد و تا آخرین لحظه عمر کوتاهش از این سفارش الهی دریغ نداشت. سال دوم راهنمایی بود که از طرف مدرسه به اردوی جهادی بشاگرد دعوت شد. بعد از بازگشت سر به تو تر از همیشه شده بود. ساده‌تر می پوشید و یک ویژگی به همه خصلت‌های خوب دیگرش سنجاق شد، هر وقت هدیه گرانبهایی می‌گرفت یا خوراکی خوشمزه و حتی لوازم نوشت افزار زیبایی به دستش می‌رسید آن را نگه می‌داشت و در اردوی جهادی بعدی در مقابل چشم‌های به شوق افتاده بچه‌های بی سر و سامان بشاگردی می‌گرفت و به آن ها تقدیمش می‌کرد.
شهید حسین مومنی احادیث زیادی درباره نماز حفظ کرده بود و هر از گاه آن را در جمع با صدای بلند یادآوری می‌کرد: «حتی وقت‌هایی که مهمان داشتیم موقع اذان که می‌شد بی سر و صدا غیبش می‌زد. به مسجد می‌رفت و نمازش را می‌خواند و بر می‌گشت. زمان مسافرت‌های مان را هم با زمان اوقات شرعی تنظیم می‌کردیم. وقتی به شهری می‌رسیدیم سراغ مسجد جامع را از اهالی می‌گرفت و در آنجا نمازمان را به جماعت می‌خواندیم.گاهی پیش می‌آمد که کاری داشتیم و می‌خواستیم با بهانه از نماز اول وقت بگذریم. این طور مواقع اصرار می‌کرد و حدیث می‌خواند. از ائمه نقل می‌کرد که هر کاری که به خاطر آن نماز اول وقت را ترک کنید ابتر می‌ماند و یا مدام این را گوشزد می‌کرد که فضیلت نماز اول وقت مثل فضیلت آخرت به دنیاست. با همین احادیث یک جمع به شوق می‌آمدند و برای نماز مهیا می‌شدند.
برای کنکور خیلی وقت می‌گذاشت. وقتی فرم‌ها آمد متوجه شدم سه روز گذشته و هنوز آن‌ها را پر نکرده است. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت تصمیمی گرفته‌ام ولی نگرانم که شما موافق نباشید و ناراحت شوید.گفت می‌خواهم به هر جایی که می‌رسم به دلیل کار خودم باشد و تصمیم گرفتم با اجازه شما از سهمیه جانبازی و ایثارگری شما استفاده نکنم. به داشتن پسری مثل او افتخار کردم. او با آرامش در جلسه کنکور شرکت کرد و با رتبه هزار و 700 در دانشگاه خواجه نصیر طوسی و در رشته مهندسی مکانیک پذیرفته شد.
حسین خیلی کم حرف بود اما حرف‌های حسابش هیچ وقت جواب نداشت. یکی از رفقای جهادگر حسین می‌گوید: «با حسین شوخی داشتم. یک بار بعد از خستگی یک کار طولانی به او گفتم با ساختن این ساختمان‌های نیمه‌کاره محرومیت از مملکت زدوده نمیشه. حسین لبخند زد و گفت "ساختمان رو که همه می‌توانند بسازند. ما این کار رو می‌کنیم و این سختی‌ها را می‌کشیم که آدم بسازیم." از دیگران می‌خواست برایش دعا کنند که مرگش شهادت باشد. می‌گفت اگر این طور نباشد همه ما بیچاره‌ایم.هیچ وقت از کار سخت گله نمی‌کرد.
واضح‌ترین ویژگی حسین بی‌ادعا بودنش بود.کارهای سخت را بی سر و صدا انجام می‌داد. بعد از این که در یک سانحه رانندگی در مسیر روستای صعب‌العبوری به شهادت رسید قصد داشتیم برای مراسم‌ها کلیپی از تصاویر او تهیه کنیم و به زحمت دو یا سه عکس پیدا شد و آن‌ها هم زمانی بود که او متوجه عکاس نبود و یا این که در یک عکس دسته‌جمعی دیده می‌شد همیشه یک بیت شعر را زمزمه می‌کرد که در مورد خودش مصداق پیدا کرد: ما سینه زدیم و بی صدا باریدند، از هر چه که دم زدیم آن‌ها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند