شهید چمران افغانستان بدست داعش به شهادت رسید😭
شهید سید محمد علی شاه موسوی گردیزی
پزشک مجاهد و بصیر و منادی وحدت در افغانستان که افغانیها وی را بخاطر خدمات بیشمارش شهید چمران افغانستان مینامیدند
وی پس از حمله آمریکا به افغانستان به روشنگری و تبیین ماهیت آمریکا و دعوت مردم به وحدت اهتمام بسیار ورزید تا جائی که توسط سربازان آمریکائی دستگیر شد و 4 سال در زندان گوآنتانامو تحت سختترین فشارها و شکنجه قرار گرفت اما تسلیم نشد و پس از آزادی همچنان راه حقیقت طلبانه خویش را ادامه داد تا در نماز جمعه گذشته در انفجار مسجد صاحب الزمان افغانستان به درجه رفیع شهادت نائل شد🌷🌷🌷
روحش شاد و یادش گرامی باد💐💐
هدایت شده از یا رئوف یا رحیم
باورش نمیشد حضرت زهرا (س) اومدن به مراسم عروسیاش. گفت فقط از روی احترام دعوتنامه فرستادم خانم! حضرت فرمودن: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیاییم به کجا برویم؟»
🔶15 مرداد، سالروز شهادت مصطفی ردانیپور
هدایت شده از عارفین
1.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_یاد_شهید_کاظمی...
🎥کلیپ تصویری
🍃لحظات اخر سقوط هواپیمای "تهران_ارومیه"حامل سرداران سپاه ، صدای شهید حاج احمدکاظمی تو صوت هست که تو اون وضع صلوات میگیرن از جمع...
#کانال_عارفین
🆔 : @Arefin
هدایت شده از 🌷🌼بیتُ الشُّهدا🌼🌷
🔴تلنگــــــــ⚠️ــــــــر‼️
❓ از عارفے پرسیدند...
از کجا بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه‼️
او جواب داد:
اگر براے امام_زمانت کارے مےکنے، یه تبلیغے انجام میدهے و خلاصه قدمے بر مےدارے و به ظهور آن حضرت کمک میکنے،
بدان که بیدارے.
و الّا اگر مجتهد هم باشے در خواب_غفلتی‼️‼️
🔸اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْـ ...
@oshagheshohada
هدایت شده از آقا تنها نیست
✅ماجرای دیدار خصوصی کودک فقیر با مقام معظم رهبری در قم
🔸بعد از نماز مغرب بود. آقا داشتند با چند نفر از علما دیدن می کردند. بحث خیلی جدی بود. ناگهان یکی از محافظ ها با دو دختر بچه آمد داخل. بچه ها بدجوری گریه می کردند. آب دماغ شان آویزان بود. هق هق می کردند. محافظ گفت: آقا ببخشید. اینها اینقدر گریه کردند که دیگر کسی حریفشان نشد. آمدند شما را ببینند. آقا نگاه تفقد آمیزی کردند و دست روی سر دختر کوچکتر کشیدند. احوال پرسی کردند اسم شان را پرسیدند. بچه ها خود را روی دست آقا انداختند ، عقده دل شان را خالی کردند.
🔹دو دختر که کنار رفتند یک پسر بچه شش ساله پشت شان بود. یک پسر بچه با شلوار کردی و یک زیرپوش آبی رنگ کهنه و چفیه ای به دور گردن.
✅آقا پرسیدند : شما هم برادر این هایی؟
🔸پسر سر را به آسمان پرتاب کرد و نزدیک آقا شد. شروع کرد در گوش آقا صحبت کردن. آقا به دقت گوش می داد. اخم ها را توی هم کشیدند و سر بلند کردند. پرسیدند: آقای نجات کجا هستند؟
🔹همه تعجب کرده بودند. مگر این پسرک چه در گوش رهبر گفته بود که آقا رئیس کل سپاه ولی امر را صدا کرده؟! آقای نجات آمد. آقا گفتند: ببینید این آقا پسر چه می گویند، پی گیری کنید و به من خبر دهید.
🔸نجات دست بچه را گرفت و به گوشه حسینیه رفت. پسرک یک دقیقه ای هم با نجات صحبت کرد. ناگهان نجات هم بلند شد. از قیافه اش معلوم بود که او هم گیج شده.فرید جلو رفت. گفت چی شده؟چی میگه؟
🔹نجات گفت: میگه پدرم معتاد بوده. یک سال پیش همه چیزمان را برداشته و رفته. ما چند وقتی توی همان خانه که بودیم زندگی کردیم. اما بعد چند مدت صاحبخانه بیرون مان کرد. توی میدان هفتاد و دو تن چادر زده بودیم که دو ماه پیش شهرداری از آنجا هم بیرونمان کرد. این چند وقت را شبها در حرم می خوابیدیم اما از وقتی که آقا آمده و حرم را حسابی می گردند شبها ما را از آنجا بیرون می کنند. الان چند شب است که ما توی خیابون می خوابیم.😢
🔸نجات به پسرک گفت: مادرت کجاست؟گفت: بیرون. الان میرم میارمش.
🔹فرید دنبالش دوید. رفت تا جلوی در. از هر گیتی که رد می شد محافظین و مسئولین حراست می گفتند تو دیگه کجا بودی؟! پسرک بی توجه به سوالشان می دوید و ناگهان در جمعیت انبوده جلوی در گم شد. فرید به مسئولین حراست گفت: اگر این پسرک برگشت جلویش را نگیرید . قراره با مادرش برگرده.
🔸توی همین گیر و دار بود که یک ربعی گذشت. ناگهان پسرک دست در دست یک کودک کوچکتر آمد. اولین گیت جلویش را گرفت. پاسدار گفت: آقا کوچولو کجا میری؟! پسرک در حالیکه چشمش برق می زد گفت: آقای خامنه ای با ما کار دا ره. فرید دوید جلو. گفت ولش کنید.بچه ها رفتند و ناگهان فرید با زنی که در میان جمعیت خود را به زور جلو می کشید روبرو شد.زن عصبانی بود. گفت: آقا این کجا رفت؟ آمده به من می گه بیا بریم من با آقای خامنه ای حرف زدم قراره خونه بهمان بدهند. بیا بریم. دست داداشش را گرفته و بدو بدو کشونده تا اینجا.
🔹فرید متحیّر شده بود. گفت : بله خانم حرف زده.
🔴زن گفت: چی ؟ حرف زده؟ با کی؟
✅فرید گفت: با آقای خامنه ای...
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist
هدایت شده از آقا تنها نیست
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماً ببینید ☝️
📽🔴حسادت به مقام معظم رهبری از سال 68 بود...
🔴بزرگترین اشتباه موسوی چه بود؟!
#محسن_رضایی
🆔👇👇👇
@agha_tanha_nist
سلام علیکم
اعمال مستحب امروزمان به همراه
ششمین تلاوت را از طرف
شهید مسیحی🌷
شهید هرمز باباخانی🌷
تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام
وحضرت مسیح پیامبر آیین خودش
شهيد هرمز باباخاني
نام: هرمز نام خانوادگي: باباخاني
استان: آ.غربي شهر: اروميه
سوابق و مدارج تحصيلي وذكر رشته و محل تحصيل :شهيد بابا خاني در سال 1352در روستاي علي آباد از توابع اروميه متولد به دنيا آمد . ايشان داراي مذهب مسيحي بود و تحصيلات خود را تا كلا س دوم راهنمايي ادامه داد، سپس ترك تحصيل نمود . نامبرده با رسيدن به سن مشموليت ،به خدمت مقدس سر بازي اعزام شد و در منطقه عملياتي مهران در درگيري با دشمن بعثي در تاريخ 30/3/1367 به درجه رفيع شهادت نايل آمد .