اولين بار كه در سالن سخنراني وزارتخانه آمده بود تابه عنوان وزير جديد از نزديك با همكاران آشنا شود اينقدر ساده و بي پيرايه لباس پوشيده بود و انقدر خودماني و بدون تكلف سخن گفت كه بعضي از همكاران آن همه سادگي و اخلاص را باور نكردند.
سخنراني معارفه را با اين جمله آغاز كرد :
من برادر كوچك شما هستم و به وزارت راه و ترابري آمده ام كه در كنار شما برادران و خواهران ارجمند و بزرگوار به بازسازي راههاي اين مملكت بپردازم .
و اين قول خود را فراموش نكرد و تا آخرين لحظه حيات به اين شيوه پاي بند بود و هرگز فروتني ذاتي خود را در مقابل همكاران از دست نداد . ساده زندگي ميكرد و ساده زيستن را دوست داشت و به ظواهر دنياي خاكي چشم طمع نداشت .
👇👇👇👇
آنچنان وارسته بود كه وقتي ميخواستند جامه از پيكر خونآلودش خارج كنند به شهادت همه آنهايي كه در گورستان حضور داشتند كفشهايش سوراخ بود نه اينكه پول خريد يك جفت كفش را نداشت. اين تظاهر نبود حقيقت اين بود كه روح او بي نياز از ثروت دنيا بود و تا آخرين لحظه حيات اسير عرفان روح خود بود و هرگز در بند زندگي خاكي گرفتار نشد .
شهيد كلانتري از وزراي پركار و فعال كابينه شهيد رجايي بود . راههايي كه به همت او در مدت كمتر از دو سال در محروم تر ين نقاط كشور ساخته شد از راههاي ساخته شده در طول 50 سال حكومت ننگين پهلوي بيشتر بود طرح خلاقانه احداث جاده بروي درياچه اروميه از ايده هاي سازنده وي بود او با راهي كه در اروميه ساخت به تمام متخصصين ثابت كرد كه ما ميتوانيم در اين زمينه خودكفا و بي نياز از مهندسين خارجي باشيم .
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
 اولين بار كه در سالن سخنراني وزارتخانه آمده بود تابه عنوان وزير جديد از نزديك با همكاران آشنا شود
از خصوصيات بارز اخلاقي شهيد كلانتري توكل به خداوند بود و هركاري ميكرد و يا در صدد انجامش بود پيوسته رضايت خداوند را در مد نظر قرار ميداد و معتقد بود كه اگر انسان در راه خداوند گام بردارد و نيتش الهي باشد به او توكل نمايد بدون شك در كارهايش موفق خواهد بود و اگر در كاري موفق نشود حتما خداوند مصلحت ندانسته است .
از لسان خواهر شهید 👇👇
امید، لبخند، شادی و توکل محض. دلم میخواهد خاطره شیرینی را از سفر امریکا رفتنشان تعریف کنیم. مادرم پابهپای پدر و برادرم با چادر مشکی همه ایالتهای امریکا را گشتند. میگویند همیشه برادرت میگفت: «مردم امریکا دو نفر را خیلی خوب میشناسند؛ یکی رئیسجمهورشان را، یکی مادر مرا که تنها زنی است که با چادر مشکی از همه جا بازدید میکند».
خدا ترسی و خشیت الهی
https://tabatabaey.com/shownews.php?idnews=1583
👈۷ شهریور ۱۳۸۲
آیت الله سید محمدباقر حكیم یكی از پیشگامان مبارزه علیه حكومت بعث عراق كه با تحمل ۲۳ سال تبعید به تازگی به وطن خود بازگشته بود،
پس از برگزاری نماز جمعه،
👈هنگام خروج از مرقد مطهر حضرت امام علی (ع) در نجف اشرف به همراه بسیاری از نمازگزاران، در یك عملیات تروریستی با انفجار بمب به شهادت رسید.
شهادت او در روز اول رجب و روز میلاد امام باقر علیه السلام، واقع شد ؛ امامی که شهید بزرگوار همنام ایشان بود.
به مناسبت شهادت شهید محراب « آیه الله سید محمد باقر حکیم» ، در عراق ، اول رجب به نام « روز شهید » نامگذاری شده است .
سيد محمد باقرحكيم، فرزند آيت الله العظمي سيد محسن حكيم از مراجع عظام تقليد در 25 جمادي الاول سال1358 هجري قمري (1939 ميلادي) درنجف اشرف ديده به جهان گشود.
محمد باقر پنجمين فرزند پدرش بود و مادرش از خانوادهاي سرشناس در لبنان به شمار مي آمد.
وي از 14 سالگي به عرصه سياست گام نهاد و در سال 1959 در بنيانگذاري "حزب الدعوه الاسلاميه" زير نظر پدرش مشاركت داشت.
محمد باقر حكيم در خلال سال هاي 1962 تا 1975 ، در حاليكه در سن 24 سالگي به درجه اجتهاد دست يافته بود ، به عنوان استاد علوم قرآني در كليه اصول دين دانشكده الهيات بغداد به تدريس اشتغال داشت.
او در مدت اقامت در عراق طي همان سال ها سه مرتبه از سوي نيروهاي حزب بعث دستگير و در آخرين مرتبه محكوم به اعدام گرديد كه البته پس از گذراندن 18 ماه زندان در پي صدور عفو عمومي آزاد شد.
سيد محمد باقر حكيم در سال 1359 به ايران آمد و رژيم بعث او را به اتهام همكاري با دشمن به طور غيابي به اعدام محكوم كرد. حكيم در سال 1362 مجلس اعلاي انقلاباسلامي عراق را در ايران تشكيل داد كه در ابتدا به عنوان سخنگو و از سال 1366 رياست اين مجلس را بر عهده گرفت، تا بتواند از اين طريق فعاليتهاي سياسي خود را ادامه دهد.