🔻او #نخستین شهید بسیجی ایرانی بود که "بدون غسل و کفن" با پرچم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران🇮🇷 در #حرم مقدس «امام حسین (ع)»، «حضرت ابوالفضل(ع)»، «امام علی (ع)»، «امام جواد (ع)»، «امام موسی کاظم (ع)»، «امام هادی (ع)» و «امام حسن عسکری (ع)» طواف داده شد.
🔻او از #نخبههای فعال در دانشگاه و موسسه جامع الثقلین و از همکاران من در دانشگاه اراک بود. هنگامی که #شهید علیرضا بابایی🌷تصمیمش را برای اعزام و ملحق شدن به بسیجیان حریم حرم اعلام کرد✔️ با هم گفتوگوی مفصلی در حرم #حضرت فاطمه معصومه(س) داشتیم.
🔻هر دو میدانستیم که این رفتن بازگشتی ندارد❌ بنابراین به اصرار من #مصاحبهای تصویری با وی انجام دادیم و در همان زمان قول دادم کتابی📒 درباره او بنویسم.
علی استرکی از دوستان شهید
#شهید_علیرضا_بابایی
#روایتی از #شهید مدافع حرم «جواد الله کرم»؛
💢امشب کمتر شوخی کنید، #شهادتم نزدیک است
#همرزم شهید: شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی میکردیم، جواد گفت: بچهها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم: «جواد نکنه داری شهید میشی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه لحظهای سکوت کردند. یکی از بچهها دوربین آورد و گفت: «بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم، فردا جواد شهید شد.
همرزم شهید: وقتی شهید امین کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت. بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد. گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم. جواد الله کرم گفت: « #امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که #شهید میشه.» با تعجب پرسیدم: «مگه شما از اون موقع می شناختینش؟» گفت: «بله. من مربیشون بودم. از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سختترین کارها و درست کردن پیشرفتهترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم مخلصی بود.» ما هم از همان دیدارهای اول میدانستیم تا چند وقت دیگر باید اسم #آقاجواد را اینطوری بنویسیم: « #شهیدجواد_الله_کرم».
♦️امام خمینی(ره): در عصری که استکبارِ جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج اسلام عزیز را تهدید میکنند؛ از امثال شهید بزرگوارِ ما و فقیه متعهّد و فداکارِ اسلام، #شهید صدوقی عزیز، شهیدِ بزرگی که در تمام صحنههای انقلاب، حضور داشت و یار و مددکار گرفتاران و مستنمدان بود!
👈 ۱۱ تیر سالروز شهادت شهید محراب(شهید آیتالله صدوقی) به دست منافقین
#عند_ربهم_یرزقون
#ﺗﻮﺳﻞ_ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻪ اﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﻋﺞ
🌷قرار بود پلی را بعد از عملیات منهدم کنیم تا راه عبور دشمن را ببندیم. چند نفر از غواصان برای این کار رفتند، اما یا شهید شدند یا نتوانستند کار را تمام کنند.
محمود گفت: من می رم!
گفتم: نه، تو مربی غواصی هستی، ما به تو نیاز داریم.
گفت: مگه نمی بینی بچه های مردم دارن از بین می رن، خودم باید برم.
سریع داخل آب پرید و رفت. چند دقیقه بعد پل منفجر شد، بعد هم محمود برگشت و تا به خشکی رسید سجده شکر کرد.
گفتم: چی شد، چی کار کردی؟
گفت: بین خودمان باشد، امام زمان جانم را نجات داد. تایمر مواد منفجره را روی یک دقیقه تنظیم کردم و سریع دور شدم، اما مسیر را اشتباه رفتم و به سیم خاردار رسیدم که راه را بسته بود. زمان زیادی تا انفجار نمانده بود.
چشمم را بستم و به امام زمان توسل پیدا کردم و گفتم: اگر زنده ماندن من به صلاح اسلام و مسلمین است به من کمک کنید!
چشم باز کردم دیدم به اندازه عبور من، سیم های خاردار باز شده است!
سریع خودم را از آن مسیر باز شده بیرون کشیدم و از شعاع انفجار دور شدم.
🌷🌹🌷
#شهید محمود یزدان جو
#شهدای_ﻓﺎﺭﺱ
#ﺭﻭاﻳﺖﺩﻳﺪاﺭ_ﺑﺎﺣﻀﺮﺕ_ﺯﻫﺮا(س)🌹
بی آبی کار خودش را کرده و وجود نازنینش در آفتاب آب میشد.
باحیرانی وناتوانی چند قدم راه میرفت و با صورت به زمین میافتاد.
باز تقلّا میکرد و میایستاد وبازهم زمین میافتاد. فکر میکردم سراب میبیند.
کنارش نشستم. سر مهدی تشنه لب را روی زانو گذاشته بودم دیدم لب مهدی به هم میخورد.
گوشم را نزدیک بردم گفت: آقا رضا سرم را روی زمین بگذار، سرش را روی زمین گذاشتم.
وقتی به عقب رسیدم از فشار تشنگیِ این چند روز و گم شدن در منطقه بیهوش شدم.
در همان حال دیدم مهدی با لباسی یکپارچه از نور با لبخند کنارم آمد.
گفت :رضا میدانی چرا هر بار که زمین میخوردم باز بلند میشدم آخه حضرت زهرا (سلام الله علیها) کنارم ایستاده بود؛
میخواستم به احترام ایشان بلند شوم زمین میخوردم میدانی چرا گفتم سرم را روی زمین بگذار آخه حضرت زهرا (سلام الله علیها) میخواست سرم را به دامن بگیرد واسه همین از شما خواستم سرم را از روی زانویت زمین بگذاری.»
راوی: #شهید رضا پورخسروانی
ﻣﻨﺒﻊ : ﻛﺘﺎﺏ ﻣﻘﻴﻢ ﻛﻮﻱ ﺭﺿﺎ
🌷🔺🌷🔺🌷
#شهیدمهدی_نظیری
*•*🌷🕊*•*
این گل را به رسم #هدیه......
🔴 #مادر_مَرد
🔸از سرِزمین شالیزار آمدم دیدم خانه پر از جمعیت است که قضیه را فهمیدم.
🔸 همان لحظه خدا را شکر کردم و گفتم: این بچه را دادم برای دفاع از حرم حضرت زینب(س)، برای دین #اسلام، #خدا و #رهبر.
🔻اگر شش پسر هم داشتم راضی بودم همه را در راه اسلام فدا کنم...
#افتخار میکنم خدا چنین فرزندی به من داده است.•*
#شهید مدافع حرم علی جمشیدی
#بازگشت قهرمان
#صدیقه_رودباری
.
🍃همان روزی که نامش را از القاب #حضرت_زهرا انتخاب کردند، به برکت صاحب نام، زندگی اش ختم به خیر شد.
.
🍃راهش را انتخاب کرد به قول خودش جهیزیه اش #تفنگش بود و فارغ از دلخوشی های هم سن و سال هایش، به #شهادت فکر می کرد.
.
🍃فعال فرهنگی و #بسیجی به تمام معنا، گاهی معلم آیه های نور و گاهی تیمار بیماران و سالمندان، گاهی #زائر شهدا هرچه که بود برای رضای خدا بود.
.
🍃عاشق و پیرو رهبرش بود وقتی سرباز شاه به #امام_خمینی بی حرمتی کرد جوابش سیلی صدیقه شجاع و با غیرت بود.
.
🍃در #بانه بدون خستگی #جهاد می کرد..
در #جبهه پا به پای رزمنده ها می جنگید تا جایی که منافقان پیغام داده بودند
"اگر دستمان به تو برسد پوستت را از کاه پر می کنیم".
.
🍃فرقی نمی کند #مرد باشی یا #زن ، عاشق #امام_زمان که باشی و برایش سربازی کنی ، با عزت خریدارت می شود مثل صدیقه.
.
🍃در جوانی #شهید شد همچون حضرت مادر.در #وصیت_نامه ی از جنس #عفت و حیا گفته بود" از جنازه ام #عکس نگیرید و به جایش #شعرها و نوشته هایم را چاپ کنید"
.
🍃خوش به حال صدیقه ها، چشم هایشان برای #رضای_خدا به این دنیا باز شد و برای رضای خدا هم از این دنیا بسته شد.
.
🍃وای بر ما که هرروز فرصت #بندگی داریم اما حواسمان به این زندگی روزشمار نیست و غرق در لذت های کوتاه دنیایی راه را گم کرده ایم .
.
#خوش_به_حال_صدیقهها...
.
✍نویسنده:#طاهره_بنائی_منتظر
.
#شهیده_صدیقه_رودباری
.
📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۴۰.تهران
.
📅 تاریخ شهادت : ۲۸ مرداد ۱۳۵۹.بانه
.
🥀محل مزار : بهشت زهرا
4.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🕊🌴🌷🌴🕊🌹
🌹🕊 #شهید
🌹🕊🌹 #شهدا
زخم هایتان یادمان رفت
و آرمان هایتان را قاب گرفتیم
و سالے یڪ هفتہ هم
برایتان یادواره مے گیریم
این تمام سهم شماست ..
دنیارا باتمـام خوبےهایش
براے دنیایےهـا گذاشتید ..
🌹🕊 #شهدا
🕊🌹 #شرمنده_ایم
سیدرضا نریمانینریمانی_شور_اگه_شهید_نشید_یه_روزی_میمیرید.mp3
زمان:
حجم:
7.92M