حاج محمود کریمی@madahi_۲۰۲۲_۰۷_۲۴_۱۶_۴۷_۵۷_۲۵۷.mp3
زمان:
حجم:
8.01M
#شور
غدیر تا مباهله...
حاج محمود کریمی
🎉 #عید_مباهله
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟#شھیدانہ
🎥|وقتی انسانی
به خدا وصل شد،
همهاش میشود مغناطیس الهی،
جذب مـــیکند،
این شھید است.
🔴 نامه حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی به دختران ایرانی:
♦️لباس و آرایش فریبنده شما در خیابان، زخمی را در دل فقرایی که این نوع لباسها را ندارند، به وجود خواهد آورد که با آه خود از شما انتقام خواهند گرفت
♦️اگر جلوه گری امروز شما دلربایی کرد و علاقه مردی را به همسرش کم کرد، فردا زن زیبایی با جلوه گری خود دل شوهر شما را خواهد ربود و رونق زندگی شما را کم خواهد کرد
♦️آمار طلاق، افت تحصیلی، افسردگی و اضطراب، امراض روانی و مقاربتی، سقط جنین، فرار از خانه، اسراف و تجملگرایی، گناه و بی بند و باری در میان دختران پاک و عفیف بیشتر است یا دختران رها و لاابالی؟
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_چهارم
✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه
✅ مراقبه به زیارت آل یس
✅ مراقبه به زیارت عاشورا
تمامی اعمال ان شاالله هدیه می شود به همه شهدای اسلام ، ویژه شهدای مکه ومنا
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#مراقبتهای_چله_سی_و_چهارم ✅ مراقبه به اعمال ماه ذیقعده و ماه ذیحجه ✅ مراقبه به زیارت آل یس ✅ مرا
سی و ششمین روز از چله 🍃🌷سی و چهارم (#غدیر_عهدی_با_فرمانده )🍃🌷
مهمان سفره شهید جهادگر 🥀🍃 حسین مومنی 🥀🍃 هستیم.
یک روز بعد از عاشورا به دنیا آمد و به قول مادرش اسمش را هم با خود آورد. شهید حسین مومنی طعم شیرین بخشش به دیگران را از کودکی درک کرد و تا آخرین لحظه عمر کوتاهش از این سفارش الهی دریغ نداشت. سال دوم راهنمایی بود که از طرف مدرسه به اردوی جهادی بشاگرد دعوت شد. بعد از بازگشت سر به تو تر از همیشه شده بود. سادهتر می پوشید و یک ویژگی به همه خصلتهای خوب دیگرش سنجاق شد، هر وقت هدیه گرانبهایی میگرفت یا خوراکی خوشمزه و حتی لوازم نوشت افزار زیبایی به دستش میرسید آن را نگه میداشت و در اردوی جهادی بعدی در مقابل چشمهای به شوق افتاده بچههای بی سر و سامان بشاگردی میگرفت و به آن ها تقدیمش میکرد.
شهید حسین مومنی احادیث زیادی درباره نماز حفظ کرده بود و هر از گاه آن را در جمع با صدای بلند یادآوری میکرد: «حتی وقتهایی که مهمان داشتیم موقع اذان که میشد بی سر و صدا غیبش میزد. به مسجد میرفت و نمازش را میخواند و بر میگشت. زمان مسافرتهای مان را هم با زمان اوقات شرعی تنظیم میکردیم. وقتی به شهری میرسیدیم سراغ مسجد جامع را از اهالی میگرفت و در آنجا نمازمان را به جماعت میخواندیم.گاهی پیش میآمد که کاری داشتیم و میخواستیم با بهانه از نماز اول وقت بگذریم. این طور مواقع اصرار میکرد و حدیث میخواند. از ائمه نقل میکرد که هر کاری که به خاطر آن نماز اول وقت را ترک کنید ابتر میماند و یا مدام این را گوشزد میکرد که فضیلت نماز اول وقت مثل فضیلت آخرت به دنیاست. با همین احادیث یک جمع به شوق میآمدند و برای نماز مهیا میشدند.
برای کنکور خیلی وقت میگذاشت. وقتی فرمها آمد متوجه شدم سه روز گذشته و هنوز آنها را پر نکرده است. وقتی دلیلش را پرسیدم گفت تصمیمی گرفتهام ولی نگرانم که شما موافق نباشید و ناراحت شوید.گفت میخواهم به هر جایی که میرسم به دلیل کار خودم باشد و تصمیم گرفتم با اجازه شما از سهمیه جانبازی و ایثارگری شما استفاده نکنم. به داشتن پسری مثل او افتخار کردم. او با آرامش در جلسه کنکور شرکت کرد و با رتبه هزار و 700 در دانشگاه خواجه نصیر طوسی و در رشته مهندسی مکانیک پذیرفته شد.