الحقنی بالصالحین«یرتجی»
💎 #عکس_پروفایل_پیشنهادی باتوجه به نقشه شوم و پلید دشمنان جهت حذف نام شهید از خیابان ها #کوچه_شهید
⭕️ حناچی:پیمانکاران متخلف عزل میشن.
آقای حناچی،یعنی شما خبر نداشتین؟پس چرا گفتین این کار برای"هدایت راننده"بوده و دفاع کردین؟
اگر حرف زشت مینوشتن رو تابلو،باز متوجه نمیشدین؟
شهرای دیگه چرا حذف شده؟
اونم تقصیر پیمانکارای شهرداری تهرانه؟
"پیمانکار"اصلی کیه؟
#نشان_ابدی
#کوچه_شهید
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_شهدایی🌷
✅خانواده های شهدا حتما این #کلیپ_زیبا رو ببینند...
🔸نامه هایی که در زمان جنگ ارسال نشدند و بعد چهل سال تحویل خانواده آنها شد...
دبیر ستاد احیای امر به معروف نوشت: این نامه محصول امر به معروف مردمی است.
تصور کنید ستاد امر به معروف پیگیری کرده بود! آیا ارزش بازگزداندن نام شهدا به اندازه این بود که خود مردم روبه حاکمیت دستور اصلاح تابلو ها را بدهند؟ طبیعتا خیر!
امیدوارم آحاد مردم و انقلابیون عزیز متوجه شوند چقدر مهم است کار امربه معروف مردمی شود.
🔴 مخاطبان محترم #قرارگاه_فرهنگی_عمار
گزارش خود را از حذف و تغییر نام شهدا از معابر کشور را به آی دی زیر اعلام نمایید:
🆔 @salam_iran2
🔻حذف نام شهید از کوچهها و خیابانها
🔹وقتی سلبریتی حامی فتنه با ارزشتر از شهیدان وطن میشود!
🔹وزارت کشور پیگیری کند که چه کسانی پشتپرده حذف نام شهدا هستند
🔹سخنگوی دستگاه قضا: توجیهات شهرداری درخصوص حذف عنوان شهید قانع کننده نبود
شیرصحرا لقب که بود !؟
فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد...
وی فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام
کردکه یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقرشده است . درسال 1335 وارد ارتش شد سریعا به نیروهای ویژه پیوست . فارغ التحصیل اولین دوره رنجری درایران بود ! دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلندگذراند....
دراسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان اول شد وقدرت خود وایران رابرخ کشورهای صاحب نام کشاند . وی اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت ، او طی نامه ای بصدام او رابه نبرد در دشت عباس فراخواند صدام یک لشکر بفرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف به دشت عباس فرستاد ، عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده و هفتم شده بود،پس ازنبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خورده و او شخصا ژنرال عبدالحمید را باسارت میگیرد ، بخاطر رشادتش درجنگ به او لقب "شیرصحرا " دادند....
وی در عملیات قادر درمنطقه سرسول بشهادت رسید، سرلشکر شهید حسین آبشناسان فرمانده نیروی ویژه ایران بود که اکثریت مردم وی را نمیشناسند !
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شیرصحرا لقب که بود !؟ فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد... وی فقط با هشت نفر کلاه س
او سال 1315 در امامزاده یحیی، نزدیک نازیآباد، به دنیا آمد. نخستین دوره رنجری را که در ایران تشکیل شد، طی کرد و در سال 1356 دورههای عالی ستاد فرماندهی را با موفقیت پشت سر گذاشت.
در سال 50 به استان فارس منتقل شد و حدود 10 سال در شیراز بود. در این مدت دوره تکمیلی چتربازی و تکاور کوهستان را در ایران و اسکاتلند گذراند و به زبان انگلیسی نیز مسلط شد. ورزیدگی و آمادگی بالای روحی و جسمی او موجب شده بود آبشناسان، در ورزشهای دوومیدانی، والیبال، بسکتبال، پینگ پنگ، شنا، سوارکاری و جودو صاحب مهارتهای بالایی باشد.در مسابقه نظامی- ورزشی، بین تکاوران کوهستان ارتشهای منتخب جهان در اسکاتلند با گروهش شرکت کرد و رتبه اول را گرفت و قدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند. بعدها به خاطر نظم و پاکیزگیاش از طرف داور مسابقات برایش تقدیرنامه فرستادند. ظاهرا حسن هنگام مسابقه کوهنوردی آشغالهای سر راهش را نیز بر میداشته و در کولهپشتی میریخته است. میجر اسکاتلندی همراهشان به او میگوید: «تو یک افسر ارشدی. چرا این کار را میکنی؟» حسن جواب میدهد: «من مرد کوهم. حیف است این طبیعت زیبا کثیف باشد.»
شهید تیمسار آبشناسان، اندوختههای علمی و نظامی عمیق خود را طی دورههای متعدد نظامی نظیر دوره دانشگاه افسری (مقدماتی و عالی رستهای)، دانشکده زبان، چتربازی و رنجر، دوره تکمیلی تکاور و کوهستان را در اسکاتلند، با هوش سرشار و آمادگی جسمانی در هم آمیخت.
درباره قدرت بدنی او گفتهاند توان جسمی فوقالعادهای داشت. هر روز در جبهه ورزش میکرد. تنها فرماندهای بود که چادرش جلوتر از همه نیروها و نزدیکتر به عراقیها بود. تا به حال رنجری با قدرت و شجاعت او دیده نشده است.
وی به استاد شهید مطهری بسیار علاقهمند بود و بیشتر کتب و جزوات استاد شهید را مطالعه و یادداشتبرداری کرده بود. او در کارهای خود همواره به خدا توکل میکرد و آنجا که به یقین میرسید، دیگر کوچکترین شکی به خود راه نمیداد، نماز را در اول وقت اقامه میکرد و برای نماز جماعت اهمیت بسیاری قائل بود و با تشویق و تاکید فراوان کارکنان خود را به نماز جماعت دعوت میکرد.
او بر سر یک سفره با سربازان و دیگر کارکنان غذا میخورد و تاکید داشت: بعد از نماز جماعت همه افراد در نمازخانه و سر یک سفره و از یک غذا میل کنند
در روزهایی که عراق اکثر شهرهای ایران را موشک باران میکرد، این فرمانده شجاع ایرانی نامهای به صدام نوشت: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در جواب این نامه، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به فرمانده نامدار ایرانی نحوه انجام یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. این فرمانده ایرانی سالها قبل در اسکاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان، دیده و شکست داده بود. آنجا گروه او اول و عراقیها هفتم شده بودند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را هم اسیر کرد.