eitaa logo
Anti_liberal🚩
7.6هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
17.1هزار ویدیو
89 فایل
✨️پیشنهادات و انتقادات: @Jahadi68✨️ ✨ادمین تبادل و تبلیغات : @Sagvand_al ✨ 🛑کانالی برای سوزش برعندازان😂 🛑تحلیل جالب از اتفاقات روز دنیا👌 🛑دفاع منطقی از ایدئولوژی انقلاب🇮🇷 🛑متناسبترین واکنش به رویدادهای روز دنیا🔥
مشاهده در ایتا
دانلود
Anti_liberal🚩
- - - ꧁بر مــــدار عشـــ♡ــــق꧂ - - - ✨❤️|| 📍[#پارت_بیست_و_هشتم] همه ے بی مهرے و سرسنگینیش براے ای
- - - ꧁بر مــــدار عشـــ♡ــــق꧂ - - - ✨❤️|| 📍[] گفتم: من که لحظه هاے شاد زیادی داشتم،از جبهه برگشتن هات،زنده بودنت،نفس هات،همه شادے زندگی من است،همین که می‌بینمت شادم. گفت: من تا حالا برات شوهرے نکردم،از این به بعد هم شوهر خوبی نمی توانم باشم،تو از بین میروے.. گفتم: بگذار دوتایی با هم برویم همان موقع جمشید و رسول آمدند، پرستارها هم برانکار آوردند که منوچهر را ببرند،منوچهر نگذاشت،گفت پاهام سالم است می خواهم راه بروم،هنوز فلج نشده ام. جلوے در اتاق عمل،برگشت صورت جمشید و رسول را بوسید،دست من را دو سه بار بوسید،گفت این دست ها خیلی زحمت کشیده اند،بعد از این بیشتر زحمت می‌کشند. نگاهم کرد و پرسید تا آخرش هستی؟ گفتم :هستم و رفت.. حتی برنگشت پشتش را نگاه کند. نکند برنگردد؟! لبه ے تخت منوچهر نشست،مثل ماتم زده ها،باید چه کار کند؟ فکرش کار نمی کرد،همه ے بدنش گوش شده بود بیایند خبر بدهند،منوچهر... دکتر با یک درصد امید برده بودش اتاق عمل،به فرشته گفته بود: به توسل خودتان برمی‌گردد چند بار وضو گرفت،اما براے دعا خواندن تمرکز نداشت،حال خودش را نمی فهمید، راه می رفت،می نشست،چادرش را برمی داشت، دوباره سرش می کرد،سر ظهر صداش زدند. پاهاش را همراه خودش کشید تا دم اتاق ریکاورے،توے اتاق شش تا تخت بود،دو تا از مریض ها داد می زدند،یکی استفراغ می کرد،یکی اسم زنی را صدا می زد و دو نفر دیگر از درد به خودشان می پیچیدند،تخت آخر دست چپ منوچهر بود،به سینه اش خیره شد،بالا و پایین نمی آمد،برگشت به دکترش نگاه کرد و منتظر ماند،دکتر گفت: موقع بیهوشی روح آدم ها خودش را نشان می دهد، روحش صاف صاف است. گوشش را نزدیک لب هاے منوچهر برد که داشت تکان می خورد،داشت اذان می گفت. '🌼🌿' @Antiliberalism