eitaa logo
بچه حزب اللهی
6.2هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10هزار ویدیو
26 فایل
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 ⚜️کانال » بچه حِزبُ اللّٰهی 💛 فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ💛 خبر وتحلیل کم ولی خاص . سیاسی ونظامی . داخلی وخارجی . جبهه مقاومت. 🌹 ادمین: @Pirekharabat313 تبلیغات: @Amirshah315 لینک کانال: @BACHE_HEZBOLLAHI
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️نمایندگان انقلابی از دولت شهید رئیسی سهم خواهی میکردند 🔴دکتر سعید محمد(رئیس سابق مناطق آزاد تجاری کشور): فشار بسیار زیادی از سمت نماینده های مجلس وجود داشت که افراد مورد نظر آنها را به کار گیری کنیم. 🔹️بعد از اینکه با مقاومت من روبرو میشدند بلافاصله فشار میاوردند تا وزیر را استیضاح کنند و صراحتا هم میگفتند اگر کسی که میگوییم را نگذاری ما وزیر را استیضاح میکنیم و واقعا هم میرفتند درخواست استیضاح را ثبت میکردند! @BACHE_HEZBOLLAHi
💠حاج حسین الله کرم در چهل وچهارمین سالگرد شهید ابراهیم هادی به چرایی الگوشدن این شهید پرداخت درحالیکه شهیدابراهیم درتمام دوران زندگی به ویژه در دوران دفاع مقدس خواستار گمنامی و فقط کار برای خدا ، بدون دیده شدن بود. الله کرم ، شهید هادی را مصداق آیه۶۹ سوره عنکبوت <{ ان الذین جاهدوا لنهدینهم سبلنا }> ابراهیم سه نوع جهادبیرونی (بادشمن مرعی) جهاد درونی(با نفس) وجهاد با شیطان را با اخلاص (یعنی فقط برای خشنودی خدا) انجام داد لذا توفیق هدایت(دست یافتن به بهترین راه کار مقابله با سه دشمن)نصیبش شد . الله کرم دلیل اصلی چرایی الگو شدن ابراهیم هادی را توجه به کلمات آخر آیه ۶۹عنکبوت نامید که خداوند می فرماید الله لمع المحسنین خداوند با نیکوکاران وایثارگران است 👈چرایی الگو شدن ابراهیم در ایثارگری او نهفته است که برتر از اخلاص درجهاد سه گانه بود. 📌شهید ابراهیم از دوران نوجوانی گمنامی را در هیئت ها از مکتب حضرت زهرا (س) و مردانگی و فتوت را در مکتب امیرالمومنین حیدر کرار در زورخانه حاج حسن نجار آموخت وبا انتخاب شغل معلمی به تربیت جوانان پرداخت وآنرا در مساجد، هیئت ها و محلات به ویژه درمراکز ورزشی گسترش داد. 🔔مرام او دستگیری از فقرا و خدمت بدون منت به مردم بود بدون اینکه شناخته شود. این خصلت ها در انقلاب و دفاع مقدس پرورش یافت ، ایثار و ازخود گذشتگی اش حتی برای دشمنان زبانزد شد وقتی که از محاصره کانال کمیل برای آوردن آب با سختی زیاد خارج شد همه می گفتند برنگرد اما وقتی آب را به کانال کمیل رساند سهم خودش را به دشمن اسیر شده داد،یادش گرامی و راهش پررهرو @BACHE_HEZBOLLAHi
هدایت شده از حسین الله کرم
🔴یهودیان جنایتکار به علت جمینگ gps نزدیک بود باعث سقوط یک هواپیمای مسافری ترکیه در نزدیکی محل تشییع پیکر شهدای حزب الله شوند. که به لطف خداوند به خیر گذشت. @BACHE_HEZBOLLAHi
تصویر سنگ مقبره سید شهدای مقاومت سرباز اسلام سید حسن نصرالله @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گرفتار شدن صدها خودرو در جاده چالوس، شبِ گذشته 🔸علیرغم انسداد جاده چالوس و هشدارهای مکرر، هنوز برخی ها در جاده مانده اند و از مسولین تقاضای امدادرسانی دارند. 🔸با اینکه پلیس راه مسیر جاده چالوس را مسدود کرده اما متاسفانه برخی ها با ورود از معابر دیگر و فرعی وارد جاده چالوس بسمت شمال شدند. 🔻پ.ن: برخی شاید بومی منطقه باشند، اما روی سخنم با مسافران هست؛ یعنی از هر تعطیلاتی میخوان نهایت بهره رو ببرن! شرایط بحرانی جوی و جاده هیچ معنایی نداره برای این قبیل افرادِ عاقل!!! ▫️یکشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه حزب اللهی
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_سیصد_بیست_یکم🎬: کلثم که دخترکی زیرک بود، سرش را پایین انداخت و گ
🎬: آسیه به یوکابد اشاره کرد که از قصر بیرون رود چون نمی خواست بهانه دست وزیر بدطینت فرعون بدهد در همین هنگام صدای گریه ی موسی بلند شد و بیش از قبل گریه می کرد، انگار او هم بوی تن مادر را شنیده بود و بی تاب تر از قبل آغوش مادرش را می جست. هامان جلو آمد و می خواست چیزی بگوید که ناگهان فرعون رو به یوکابد کرد و گفت: ای زن! برو جلو و اگر این نوزاد شیر تو را نوشید و آرام گرفت، زندگی ات را زیر و رو می کنم و بی توجه به ایل و قبیله و طایفه ات شما را از بزرگان مصر قرار می دهم. حالا دیگر فرمانروای مصر مستاصل شده بود و از او خواست که موسی را شیر بدهد، آسیه هم که حالا حمایت فرعون را داشت چیزی نگفت و از جا برخواست، نوزادی را که چون جان خویشتن عزیزش می دانست در آغوش یوکابد گذاشت. قلب یوکابد از هیجان به تپش افتاده و گویی صدای این تپش، آهنگ آرام بخشی بود که آرامش را در جان موسی ریخت. موسی بوی مادر را به جان کشید و خود را در آغوش او جا کرد و در بین بهت و حیرت همگان سینه ی یوکابد را گرفت و مشغول خوردن شیر شد. آسیه از دیدن این صحنه لبخندی زیبا بر لبانش نشست و زیر لب خدای یکتا را شکر کرد و رو به فرعون گفت: من از فرمانروای مصر سپاسگزارم که بی توجه به حرف من، دستور داد این زن پاکیزه به کودکمان شیر دهد و فرعون که انگار تمام افتخار شیر دادن موسی نصیب او شده باشد، با افتخار و سربلندی سرش را تکان داد و همانطور که به کلثم اشاره می کرد گفت: دامان این دختر را پر از سیم و زر کنید که این زن را به ما معرفی کرد و سپس رو به یوکابد که سر در عبا برده بود و در زیر عبا غرق دیدن موسی بود که با حرکات شیرینش شیر می نوشید کرد و گفت: ای زن! تو از این به بعد دایه ی ولیعهد هستی، پس باید در دسترس حکومت باشی، اگر زندگی در قصر را دوست داری، می توانی به قصر نقل مکان کنی برای شیردادن ولیعهد و اگر در منزل خود راحت تر هستی، ما امکانات زیادی تحت اختیارت قرار می دهیم که تو و ولیعهد در راحتی و آسایش باشید، حال بگو چه می کنی؟! یوکابد زیر لب خدا را شکر کرد و زمزمه کرد: بارالها تو خداوند یکتایی که وفا می کنی به عهد خویشتن، به من امر کردی موسی را به نیل افکنم و هنگامی که قلبم به تلاطم بود به من اطمینان دادی که او را به دامانم برمی گردانی و چه زود موسی را در آغوشم گذاشتی، آنهم در موقعیتی که فکرش را نمی کردم. یکی از زنان داخل تالار جلو آمد و در گوش یوکابد گفت: جواب فرمانروا را بده، این کودک را در قصر شیر می دهی یا در خانه خودت؟! اینک موسی سیر شده بود و سینه مادر را رها کرده بود و میخندید. یوکابد موسی را که در این لباس های فاخر، چون خورشید می درخشید به آغوش چسپاند و رو به فرعون گفت: چه نوزاد شیرینی ست، من او را چون جان خویشتن عزیز می دارم تا ولیعهد مصر همیشه سلامت باشد و خاطر فرمانروا آسوده باشد اما دوست می دارم که در خانه ی خودم این خدمت را به دربار مصر انجام دهم. فرعون سری تکان داد و گفت: باشد هر جور که تو راحتی و بعد به سربازان و معماران قصر دستور داد تا خانه ی یوکابد و عمران را آنچنان باز سازی کنند که در خور شأن ولیعهد باشد و انواع و اقسام امکانات و خوردنی ها را از قصر به خانه ی یوکابد منتقل کنند. یوکابد در ازای این خدمتی که انجام می داد، امکانات دریافت می کرد و این مزد یوکابد بود و مالی حلال و طیب و طاهر بود گرچه از قصر فرعون می آمد، اما نتیجه ی زحماتش بود. به این ترتیب موسی در دامان مادر و در خانه ی پدری رشد می کرد و آسیه که دلبسته ی موسی شده بود، هر روز به خانه ی یوکابد می رفت و گاهی هم موسی را به قصر می بردند تا فرمانروا ولیعهدش را ببیند. ادامه دارد... 🖊 به قلم : ط ، حسینی 🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨ @BACHE_HEZBOLLAHi
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻انگشتر شهید سید حسن نصرالله رو بردن بازار انگشتر فروش ها تا روش قیمت بگذارن.... واکنش فروشنده های انگشتر بعد از اینکه میفهمن این انگشتر برای شهید نصرالله ست! @BACHE_HEZBOLLAHi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اجتماع بزرگ مردم وفادار تهران در روز تشییع شهید سید حسن نصرالله دبیر کل فقید حزب الله لبنان؛ زمان: یکشنبه پنجم اسفندماه، از نماز مغرب و عشاء مکان: مصلای امام خمینی(ره) @BACHE_HEZBOLLAHi