♦️عمق استراتژیک انقلاب ما چند روز قبل یکی از دوستان از قول دکتر ظریف میفرمودند دکتر ظریف در سفر اخیرشان به پاکستان در پایان مذاکرات معمول به وزیر خارجه پاکستان گفته بود من از طرف رهبر ایران یک پیغام برای شما دارم اینکه از ائتلاف سعودی علیه یمن خارج شوید او خیلی سریع و صریح گفته بود باشه آقای ظریف تعجب کرده بودند و گفته بودند، در دیپلماسی ما یاد گرفته ایم که سریع و صریح موضع نگیریم شما چطور این قدر سریع و آنهم با صراحت گفتید باشه بدون اینکه چانه زنی داشته باشید وزیر خارجه پاکستان به آقای ظریف گفته بود اولا رهبر ایران اگر امروز به پاکستان سفر کند، به جای 18 کیلومتری که در سفر زمان ریاست جمهوری ایشان به پاکستان، مردم به استقبال رفته بودند، این استقبال به هشتاد کیلومتر خواهد رسید! ضمنا ما بررسی کردیم و دیدیم در طول این چهل سال هر کس به شما اتکا کرد سر جاش مونده (حزب الله، حماس، بشار،انصارالله، حشد الشعبی های عراق و...) اما هر کس به آمریکا اتکا کرد تخته را از زیر پایش کشیدند (شاه، صدام، بن علی، مرسی،قذافی، بن لادن و...) لذا عقل حکم میکند که با ایران همراه شویم تا اعوان و انصار آمریکا

ضرورت تبری از گفتار و رفتار برخی! انقلابی و ولایی و حزب اللهی بودن یک تعریف دارد، اینکه ملازم ولیّ و امام جامعه باشد، نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب تر! نه به اسم انقلابی گری و میانبر زدن، از مسیر جاده و اتوبان اصلی که امام جامعه قرار دارد، منحرف شود و به این و آن تهمت بزند! نه به اسم اعتدال و میانه روی، از اصول انقلابی و حزب اللهی بودن، عقب بیافتد! چرا که فرمود: المتقدم لهم مارق والمتاخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق یا فرمود: الیمین و الشمال هی المضله و الطریق الوسطی هی الجاده! حال امام جامعه می گوید اینقدر نگویید فلانی و فلانی جاسوس و خائنند، ما اصرار داریم که نخیر اینها خائنند! و ایشان یک وظیفه ای دارند و ما یک وظیفه ای!! می فرمایند اینقدر نگویید همه دستگاه را فساد گرفته و فساد سیستمی است، ما اصرار داریم نخیر فساد همه جا را فرا گرفته و ایشان متوجه نیستند!! این جنبه مارقین و پیشی گرفتن از امام جامعه!! یا امام جامعه می فرمایند اینقدر خوشبین به استکبار و شیطان اکبر نباشید، عده ای اصرار کنند ایشان توهم توطئه دارد و بدبین است!! یا میفرماید با فساد ( که همان کمش هم زیاد است ) باید مبارزه کنید و عده ای می گویند باعث فرار سرمایه و ژن های خوب می شود!! و اینها تندروی است! این جنبه زاهقین و عقب ماندگان از امام جامعه!! اما ملازمین کسانی اند که ملازم با امام جامعه حرکت می کنند و از سرزنش سرزنش کنندگان تندرو و کندرو، هراسی ندارند چه آنها که به این ملازمین بگویند، ساده اندیش، ماستمالی می کنی، مصلحت سنج شدی، کندرو شدی!! چه آنها که بگویند: تندرو، عقب مانده، بی سواد، بی شناسنامه، فکر کردی مرکز عالمی!! لذا خواهش می کنم، ابتدا مشخص کنیم که مسیر درست چیست! ابتدا حق را بشناسیم و حق در چشم ما بزرگ شود، تا به راحتی افراد را با آن بسنجیم و اگر دیدیم در مسیر نیستند، از اسم گنده آنها نهراسیم و از آنها عبور کنیم اتفاقا اعلام برائت از رفتار و گفتار کسانی که رفتار و گفتارشان با انقلاب و رهبری همراه نیست یکی از ضروریترین کارهای جریان انقلابی است تا این همه هزینه این آدمها را ندهیم! ملاحظه کنید ببینید طرفداران استاد اعظم، چگونه در زیر سوال بردن نهاد قوه قضاییه دست بهاریون و فتنه گران را از پشت بسته اند!

در دنائت و پستی و دورویی و خباثت لیبرال های جهانی همین بس، که هزاران کودک و زن و مرد بی گناه در یمن به دست جلاد و شیاد سعودی کشته می شوند، هزاران انسان بی گناه در حج کشته می شوند شیخ نمر اعدام می شود و... اما آنها کک شان هم نمیگزد و به سعودیها یک اخم هم نمی کنند منتها وقتی یک ستون نویس روزنامه واشنگتن پست مفقود می شود، زمین و زمان را به هم می دوزند که خاشقچی کجاست!؟ ظاهرا این جماعت تنها با کشتن یکی از خودشان، تمام کنوانسیون های حقوق بشری جلوی چشمشان رژه می رود! به نظرم رزق لا یحتسب الهی دیگری در راه است و ان شاء الله باز هم برگ برنده دیگری در منطقه برای ما به وجود خواهد آمد

وقتی شما دنبال مریدبازی باشی و هزاران مرید برای خودت دست و پا کنی، خدایی نکرده با اولین برخورد با تو به هر علتی، مریدان پیرامونت را میگیرند و تو را باد می کنند و آنوقت خدایی نکرده می شوی رجوی، آیت الله شریعتمداری، بنی صدر، مرحوم منتظری، بهاریون و غیره حقیر هم اگر بخواهم چشمم را به روی همه چیز ببندم، از همین فردا می توانم دست به افشاگری های بزرگی علیه این و آن بزنم و با بهره گیری از بولتنیسم خودم را مبصر زمانه معرفی کنم و صدها و هزاران شاگرد پیرامونم جمع کنم مدام هم بگم اقا اقا و همه ارکان زیر نظر آقا را هم زیر سوال ببرم و بعد هم بگویم اقا خبر نداره و اقا تنهاست و روضه مظلومیت بخوانم بعد اون حالا کی جرات داره بیاد با من برخورد کنه! اگر هم برخورد کردند، مریدانم چنان شانتاژ میکنند که بیا و ببین!! این تمام حرف بنده است اگر حق را از منطق قرآن و تراث بیاموزیم اجتهادی هم بیاموزیم آنوقت آدمها بسته به میزان نزدیکی و دور بودنشان از آن حق حقیقی در نظر شما کوچک و بزرگ می شوند حضرت امیر نفرمودند اعرف علی تعرف الحق بلکه فرمودند اعرف الحق تعرف اهله یعنی حق را بشناسی آنوقت است که علی را خواهی شناخت آنوقت است که علی زمانه را خواهی شناخت! آنوقت پیوند تو با علی زمانه، در حد یک چفیه و عکس و آقا آقا نیست آنوقت علی زمانه در چشم تو عزیز و با عزت می شود آنوقت هست که اسمها هر چقدر هم بزرگ باشند اگر با حق فاصله بگیرند، در نظر تو کوچک می شوند!

حقیر حداقل صدها مورد از این دست مسائل را در تاریخ خوانده ام و در همین عصر حاضر و عمر خودم هم دیده ام دوستان بهاری ما هم ابتدا از همین جا شروع کردند ابتدا زیر سوال بردن منصوبین رهبری عزیز و بعد هم توقع داشتند بدون دلیل و بینه محکمه پسندی رهبری عزیز طرف آنها را بگیرد اما فراموش کرده اند که ایشان فقیه عادل کاردان هستند نه دوست آنها!! گذشت و گذشت تا مرادشان خدمت رهبری رسید، از ایشان استمزاج و مشاوره ای گرفت و حضرتشان هم فرمودند به صلاحتان نیست وارد انتخابات شوید! قراری هم نبود این جلسه خصوصی و مشاوره خصوصی علنی شود منتها اینقدر پچ پچ کردند و اینقدر امثال جناب رسایی گفتند، آقا فرموده اند ما حرف در گوشی نداریم، که رهبری عزیز مجبور شدند خودشان را هزینه کنند و بگویند چه شده و چه گذشته است! آنوقت بود که دوستان بهاری، حرفی را از رهبری عزیز شنیدند که اصلا انتظارش را نداشتند و با خود گفتند چطور این مرتیکه جاسوس حسن روحانی و معاون جاسوسش، حق دارند بیان کاندیدا شوند اما احمدی نژاد انقلابی نیاید؟ چطور قالیباف جاسوس فرانسه و ساکت فتنه بیاد اما مراد ما نیاد چطور لاریجانی جاسوس و خائن سر جاش باشه اما مراد ما نباشه چطور ... و اینگونه بود که گفتند مشکل خود رهبری است! و شد آنچه در زمانه علی ع شد یعنی خوارج علی زمانه همان حرفی را زدند که خوارج زمانه علی زدند گفتند: لا حکم الا لله! و اصلا خود علی مانع اجرای عدالت است و گفتند عدالت اصل است و ولایت فرع!! خلاصه... بماند

با سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز من چند نکته را خدمت عزیزان بابت آقای عباسی عرض کنم چون زیاد سوال میشه اولا حقیر با احدی از مومنین مشکل شخصی ندارم کما اینکه با احدی از مومنین هم تعارف ندارم چرا که قرآن از ما می خواهد نسبت به هم تذکر و تذکار داشته باشیم ثانیا کسی که کشور اسراییل را به رسمیت نمی شناسد و به حق آن کشور را جعلی می داند چگونه ممکن است ادعای جعلی یک روزنامه اسراییلی را به رسمت بشناسد و علیه مسئولین نظام جمهوری اسلامی بهتان و تهمت جاسوسی بزند و حتی یک درصد هم احتمال ندهد که شاید این کشور جعلی هدفش جنگ روانی ایجاد کردن و تفرقه انداختن بین ماست!

ثالثا اصلا هیچ بعید نیست که یک مامور عالی رتبه امنیتی ما با مامور یک کشور متخاصم جلسه ای داشته باشند و مذاکره ای کنند کما اینکه وسط جنگ خونین هم دو نفر می نشینند و برای مثلا تبادل اسرا و سایر نکات مذاکره می کنند بارها عرض کرده ام که مذاکره ادامه جنگ در میدان دیپلماسی است! حال ممکن است ایشان در اصل این دیدار دروغ نگفته اما تفسیری که از این دیدار دارند مطابق با روایت آن مامور اسراییلی است! ضمنا اگر ایشان به نکته ای در این باره دست یافته است عقل و منطق قرآن حکم می کند که اذاعه نکنند و در بوق و کرنا و پشت تریبون عمومی فریاد نزنند! به این آیه قرآن عنایت کنید

در این آیه شریفه یکی از نشانه های نفاق این است که هر خبری اعم از خبر مسرت بخش یا خبر خوف انگیزی مثل جاسوسی یک فرد، به دستشان برسد، آن را اذاعه می کنند یعنی عمومی می کنند حال آنکه باید آنرا به رسول یعنی حاکم اسلامی و به والیان امر آن حاکم یعنی مسئولین نظام اسلامی منتقل کنند تا مساله را خوب بررسی کنند و... اما ایشان... رابعا هر حکمی علیه ایشان صادر شده است بهتر نیست به جای این هیاهوهای تضعیف کننده، پذیرای حکم باشند و به این آیه شریفه عمل کنند!:👇

اینجا خداوند به خدای پیامبر یعنی به خودش قسم خورده است که نشانه ولایی بودن پذیرش حکم ولی و نظام اسلامی است!

♦️چندنکته پیرامون سفر نتانیاهو به عمان (سوییس منطقه) عمان را سوییس خاورمیانه می دانند، کشوری که میزبان طرف های متخاصم است و واسطه پیغام رسانی و بعضا مذاکرات محرمانه بین آنها اما اینکه این سلطان نشین، چرا در این شرایط حساس منطقه ای، میزبان نتانیاهو بوده است، جای بسیار تامل و توقف دارد! در ادامه چند نکته را پیرامون این سفر عرض خواهم کرد: 1- با پیروزی های پیاپی گفتمان مقاومت و البته شکست گفتمان سازش با انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، محمود عباس و جریان فتح به شدت احساس سرخوردگی دارند و مغبونتر از هر زمان دیگری، در پی بازسازی چهره خود هستند! انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، شرایطی را به وجود آورد که دیگر نمی توان آمریکا را میانجی بی طرفی بین فلسطینیان و اشغالگران محسوب کرد. ضمنا سایر کشورهای عربی نیز در این شرایط پیغام تهدید آمیز و مد نظر محمود عباس را نمی توانستند به صهیونیستها ارسال کنند، یعنی اصل حضور محمود عباس در عمان، حامل سیگنال تهدیدی بزرگ به نتانیاهو بود تا او را پای میز مذاکره با محمود عباس بکشاند و امتیاز بیشتری بدهد تا بلکه چهره فتح نزد فلسطینیان ترمیم شود! چونکه عمان در افکار عمومی دنیا به ایران نزدیک است و نزد ایرانیان محترم محسوب می شود. لذا حضور محمود عباس در این کشور، می توانست پیام تهدید آمیز بزرگی برای اسراییل و شخص نتانیاهو باشد، اینکه فتح هم به مانند حماس و جهاد اسلامی، سودای نزدیک شدن به ایران را می پروراند و قصد دارد با میانجیگری عمان به ایران نزدیک شود! 2- ظاهرا سفر محمد عباس به عمان که چند هفته قبل صورت گرفت، نتانیاهو را بسیار ترسانده و او درخواست ملاقات با سلطان عمان را کرد تا پیرامون شرایط محمود عباس برای مذاکره، بحث و تبادل نظر کند! لذا این سفر در این شرایط شکل گرفت و عمان هم بدش نمی آید میانجی این مذاکرات باشد! (این اولین سناریو است) 3- سناریوی بعدی حضور نتانیاهو را میتوان علاوه بر آنچه ذکر شد، ایجاد موج جنگ روانی در آستانه 13 آبان یعنی شروع دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران، دانست، او که نتوانست با شوآف هایی چون نمایش زونکن ها و اسناد کشف شده از شورآباد و بعد هم شوآف دیگری در سازمان ملل مبنی بر ادعای فعالیت هسته ای در تورغوزآباد، فشار روانی زیادی روی ایران ایجاد کند، این بار در صدد است تا در بین افکار عمومی دنیا و البته مهمتر از آن افکار عمومی جهان اسلام و بیش از همه افکار عمومی ایران، اینگونه نشان دهد که مشغول مذاکره پنهانی با ایران است! (متاسفانه بخشی از این جنگ روانی را دوستان داخلی دامن زده اند!) از این رو جا دارد دوستان عزیز ضمن عنایت به این نکته که منطقه خاورمیانه دیگر آن شرایط سابق را ندارد و چهره بسیاری رو شده است و اینکه دست برتر اینک در اختیار جبهه مقاومت است، مراقب جنگ روانی دشمنی که استاد اجرای شوآف های روانی است باشند! . ارادتمند محمد علی رنجبر https://sapp.ir/binesh_rahbordi