بافت قدیمی شهرها و روستاهای ما به شدت کوچک بود و در هم تنیده تا جاییکه ترس از اینکه مبادا همسایه ها و یا سایرین متوجه حرف و عملکرد ما شوند، باعث بازدارندگی بسیاری از مسائل می شد.
اما بعد از رشد بی رویه شهرنشینی و هزاران شهر بالای صدهزار نفر و سکونت بعضا بیش از ده میلیون نفر در برخی شهرها، بافت در هم تنیده گذشته به یک بافت واگرا و از هم گسیخته تبدیل شد و بسیاری خود را در یک فضای رهاشده یافته و بعضا هر حرف و هر عملی را انجام میدادند و چندان نگران آبروی خود نبودند، چون معمولا کسی، کسی را نمی شناخت.
لکن با پیشرفت به وجود آمده و تاسیس شبکه های اجتماعی باردیگر بافت اجتماعی ما، به مثابه یک دهکده شده است.
دهکده ای که دیگر در آن به راحتی نمیتوان هر حرفی را زد و هر کاری را کرد.
چون هزاران دوربین آماده شکار حرف و عملکرد ماست!
و البته قرار دادن آن عکس و یا فیلم در شبکه های اجتماعی و آبروریزی برای ما
لذا فارغ از مهمترین آسیب شبکه های اجتماعی یعنی شایعه و شایعه پراکنی و آبروریزی، اما بعضا حس بازدارندگی را در ما انسانها به وجود می آورد.
در نتیجه اینکه مسئولی به دروغ افاضه کند که مسکن مهر عامل تلفات سنگین زلزله بوده است و هزاران نفر ساکن در مسکن مهر را دچار تشویش و اضطراب روانی کند و مسئولی دیگر هم جلوی دوربین ها او را لعن کند، میتواند زنگ هشداری باشد برای همه ما که بیشتر مراقب باشیم! و تقوای لسانی داشته باشیم.
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️عدالت خواهانی که علی را به مسلخ بردند!
تا علی عادل در صدر حکومت قرار نگیرد (یعنی تحقق عدالت سیاسی) محال است عدالت اقتصادی محقق شود
و وقتی علی عادل در راس قرار گیرد دشمنانی که میدانند او دنبال چیست شروع به مانع تراشی امنیتی (ترور و جنگ) میکنند تا او نتواند عدالت اقتصادی را ایجاد کند.
اینک علی مجبور است با ناکثین (طلحه و زبیر و یارانش) و قاسطین (معاویه و یارانش) مبارزه کند تا امنیت جانی جامعه اسلامی را تامین کند و بعد از آن سراغ امنیت مالی و عدالت اقتصادی روند!
اما یاران عدالت خواهش که در ابتدا با او آمدند و او را همراهی کردند. به تدریج آرمان زده شده و خسته از راه طی شده، علی را مانع تحقق اجرای عدالت دانستند!
و شدند مارقین (خوارج) کسانی که میخواهند جلوتر از ولی حرکت کنند و در پایان نیز به این نتیجه رسیدند که سه نفر عامل این بدبختیها در جامعه هستند و باید از سر راه برداشته شوند!
عمروعاص
معاویه
و با نهایت تاسف علی عادل مظلوم
ترسم دوستان شورانگیز عدالت خواه، آرمانزده شده و خدایی نکرده علی زمانه را به مسلخ ببرند!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
"مملکت، مردم دانا میخواهد" !!
توی تاکسی نشسته اَم؛ راننده از دزدی ها میگوید و رانت خواری ها و امثالهم...
پیاده که میشوم سعی میکند پانصد تومان بیشتر کرایه بردارد... !
قصاب محل از مافیای گوشت میگوید و اوضاع خراب کشور و اینکه معلوم نیست عاقبتمان چه میشود...
حواسم که لحظه ای پرت میشود، دویست سیصد گرم چربی، قاطیِ گوشت در چرخ گوشت میریزد...!
دوست قدیمی ام کارمند است؛ در تلگرام پُست های فساد مسئولین را از این گروه به آن گروه میگذارد. میگوید: روزی دو سه ساعت در اداره ـ در زمانی که باید کار مردم را انجام بدهد ـ سرش توی گوشی و تلگرام است...!
کابینت ساز از کارِ دوستم زده است و پول را گرفته و فلنگ را بسته...!
بقال محل اجناس تاریخ مصرف گذشته را جلوی دست میچیند، به هوای اینکه نبینی و بخری...!
میوه های خوبِ میوه فروش سوا شده و دو برابر قیمت فروخته می شود...!
مرغ فروش، مرغهای مانده را در پیاز می خواباند و به عنوان جوجه کباب میدهد دست مردم...!
معلمِ مدرسهٔ یکی از بچه های فامیل عملاً کارش را محول کرده به والدین و یک روز در میان می آید مدرسه...!
پزشک، از خانوادهٔ بیمار تصادفی، در حال مرگ، ۳میلیون پول نقد میخواهد تا برود داخل اتاق عمل...!
در بانک، شش باجه وجود دارد اما کلاً یک نفر کار مردم را راه می اندازد...!
استاد دانشگاه، کتاب انگلیسی را ۱۰صفحه ۱۰صفحه به عنوان پروژه می دهد به دانشجویانش که ترجمه کنند و آخرش به نام خودش چاپش میکند! و ...
میگویند یک سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران...
خیلی وقت است خودمان هم به خودمان رَحم نمیکنیم...
صاحب مغازه با حیله و فریب و دروغ، پول شاگردش را نمیدهد یا با تاخیر میدهد...
به خدا سوگند بابک زنجانی، خاوری و ...
و خیلی های دیگر عینِ خودِ ما مردم هستند، فقط پست گرفته اَند و سطح تخلفشان از ۳۰۰ گرم چربی و پانصد تومان اضافه کرایه، رسیده به میزانی که میدانیم.
جامعه مثل یک درخت است. ما ریشه ها و تنه ایم و مسئولین میوه و برگ...
چطور از درختی که ریشه اَش پوسیده و تنه اَش آفت خورده، انتظار میوهٔ سالم داریم!؟
ما حق داریم مسئولینِ دلسوزِ پاکِ سالم داشته باشیم، اما خب از کجا بیایند؟
مگر نه اینکه آنها هم آدمهای همین جامعه هستند؟
ما حق داریم مطالبه گر باشیم... اعتراض کنیم به مشکلات...
اما شاید بهتر باشد یک بار هم که شده، از خُرد به کلان برویم.
خودمان را اصلاح کنیم بلکه نسلهای بعدِ مسئولین اصلاح شوند، که آن موقع اگر اصلاح نشدند، مثل امروز نمی نشینیم و فقط درباره گندکاری هایشان جُک درست نمی کنیم.
به قول امیرکبیر:
ابتدا فکر کردم مملکت وزیرِ دانا میخواهد،
بعد فکر کردم شاهِ دانا میخواهد،
در آخر اما فهمیدم
مملکت مردمِ دانا میخواهد...
"تغییر" را باید از خودمان شروع کنیم، درستکار باشیم...!!
♦️ضرورت یک کار تحقیقاتی روی نخبگان متوهم
ای کاش برخی از پایان نامه های ارشد و یا حتی دکترا روی این موضوع متمرکز میشد:
"40 سال تجویزات و پیش بینی های اساتید علوم سیاسی و روابط بین الملل در ایران"
به نظرم بسیار موضوع جالبی است
آن وقت خیلی راحت معلوم میشه که چه افاضاتی بعضا داشته اند و چه پیش بینی های متوهمانه ای می کردند!
مثلا به عنوان مطالعه موردی و "case study" افاضاتشان پیرامون موضوع تحولات منطقه از زمان حضور گروه های تکفیری در سوریه و بعد هم داعش تا اکنون را بررسی کنیم یا نظرات آنها پیرامون خلع سلاح و تسلیم شدن و سازش در برابر غرب را لحاظ کنیم تا متوجه شویم با چه فاجعه ای مواجه هستیم!
آیا وقت آن فرا نرسیده است این دوستان بازنشسته شوند و بیش از این "اشباه الرجال" (نخبگان ترسو و شبه مرد) تربیت نکنند!؟
جالب این جاست که از رو هم نمی روند!
و خیلی راحت تمام دستاوردهای نظام را زیر سوال میبرند و می گویند هر جا هم موفقیتی در عرصه بین الملل و منطقه برای نظام به دست آمده علتش این بوده که چون آمریکا میخواسته!
درود بر این "اعتماد به نفس" یا بهتر بگم "توهم"
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️کویت و بحرین اتباع خود را از لبنان فرا خواندند!
انسان بعض مواقع نمیدونه بخنده یا گریه کنه
بعضی از دولت شهرهای منطقه (city state) که روی هم جمعشون بکنید به زور به یک میلیون برسند، اینقدر بزرگ حرف میزنند که هر کس ندونه فکر میکنه کویت و بحرین میلیونها نفر اتباع در لبنان دارند!
هنوز یادمون نرفته که این آقایون قرار بود سه روزه خوزستان را فتح کنند و یک هفته ای برسند تهران
یا قرار بود بعد چند ماه در مسجد اموی شام همه با هم، نماز را به جماعت بخوانند!
اینک اما از تهران تا بیروت در اختیار ماست!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
♦️از خودمان بترسیم نه از دشمن خارجی
دوستان عزیز و بزرگوار اتفاق تازه ای نیفتاده است، آمریکا همچنان از طریق لایک هملند های خود (عربستان و اسرائیل) در حال توطئه علیه ایران است.
از 1941 که آمریکا پذیرفت وارد یک چالش جهانی شود و مستقیما وارد جنگ جهانی دوم شد تا 1979 (پیروزی انقلاب اسلامی) تقریبا تمام بحرانها و چالش ها را به فرصتی برای آقایی و بزرگی خود تبدیل کرد.
اما از سال 1979 تا امروز تمام چالش ها و بحرانهای متقابل بین ایران و آمریکا را ایران برنده شده است.
علت آنهم چیزی نیست جز صبر و تقوای رهبران ایران و مردم عزیزمان، در جهت نصرت دین خدا
که شرط مشمول نصرت الهی شدن است.
لذا از بحرانها و چالشها استقبال کنید اینها همه ابتلائات الهی است، همه آزمایش های الهی است، اما بلاء حسن است. همانطور که قرآن فرمود:
َلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿ انفال/۱۷﴾
و شما آنان را نكشتيد بلكه خدا آنان را كشت و چون [تیر به سمت آنها] افكندى تو نيفكندى بلكه خدا افكند [آرى خدا چنين كرد تا كافران را مغلوب كند] و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشى نيكو بيازمايد قطعا خدا شنواى داناست
ذَلِكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ ﴿انفال/18﴾
[ماجرا] اين بود و [بدانيد كه] خدا نيرنگ كافران را سست مى گرداند.
لذا بیش از دشمن، از خود بترسیم، از یاس و ناامیدی، از سوء ظن نسبت به خدا و رسول و ولی خدا، از رها کردن تنگه احد و باز کردن روزنه نفوذ باید ترسید نه از دشمن که خداوند فرموده اند: ان الله مع المومنین!
پس استوار و محکم پشت سر امام جامعه بایستیم و تنازع فشل آمیز و یاس آور را پایان دهیم!
امام حسين عليه السلام: اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعِقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ؛
به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى شوند.
در زیارت اربعین آمده است:
وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ، وَحَیْرَةِ الضَّلالَةِ،
او نیز در دعوت مردم جای عذر و بهانهای (برای کسی) نگذارد و بی دریغ خیرخواهی کرد و جان خود را در راه تو داد تا برهاند بندگانت را از جهالت و نادانی و سرگردانی گمراهی
وَقَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا، وَباعَ حَظَّهُ بِالاَْرْذَلِ الأَْدْنی، وَشَری آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاَْوْکَسِ،
و چنان شد که همدست شدند علیه آن حضرت کسانی که دنیا فریبشان داد و فروختند بهره (سعادت خود را) به بهای پست ناچیزی و آخرت خود را در مقابل بهایی بی مقدار فروختند.
امام حسین ع جانش را بخشید تا ما را از جهالت و ضلالت نجات دهد و ما را به راه درست و مستقیم هدایت کند.
خوشا به حال آنانکه راه حسین را شناخته و با استقامت در این راه با خدای خود معامله کردند.
کسانی که در پی نصرت دین خدا و ولی خدا هستند.
@Mohammad_Ali_Ranjbar
❗️آخرین میخ بر تابوت گفتمان سازش
امروز ۱۳ آبان و روز استکبارستیزی است روز مرگ بر آمریکا
این روزها بیش از هر زمانی گفتمان سازش دچار سکته قلبی و مرگ شده است و بحمدالله آخرین میخ بر تابوت گفتمان سازش را دکتر روحانی زدند. آنجا که در مقام توصیه به کشورهای شرق آسیا فرمودند:
مگر دیوانه شده اند که با شما (آمریکا) مذاکره کنند!
البته در گفتمان چالشی که در پی بیشینه سازی منافع ملی است "مذاکره" به عنوان ادامه جنگ در میدان دیپلماسی انجام میشه!
برخلاف گفتمان سازش که خوش خیالانه مذاکره را پایان جنگ میداند!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
هدایت شده از بینش راهبردی
♦️اندر احوالات زمانه مجیزگو بودن و زمانه تخریبگر شدن
بچه که بودم همیشه یک چیز برایم عجیب بود
پای تماشای فوتبال مینشستم، گزارشگر فوتبال میگفت تماشگران ما بهترین تماشاگران دنیا هستند!
اخبار که گوش میدادم همه اش تعریف و تمجید بود.
تلویزیون که نگاه میکردم مسئولین را مدام در حال کلنگ زنی و افتتاح فاز چندم فلان پروژه، نشان میداد
مدرسه که میرفتم در مراسم صبحگاهی برای همه مسئولین دعا میکردیم و میگفتیم بهترین مسئولین دنیا را داریم
خلاصه از هر کوی و برزن، مدح و مجیزگویی به گوش میرسید
روزنامه ها، اخبار، سخنرانان، برنامه های تلویزیونی و...
من آنروزها با خودم میگفتم یعنی ما حتی یک مسئول منحرف، یک مسئول اختلاسگر، یک مسئول فامیل باز، یک مسئول مفسد، یک مسئول غیرمردمی و اشرافی نداریم!؟
همان روز ها این حالت را غیر طبیعی میدیدم
گذشت و گذشت تا رسیدیم به زمانه فعلی
خیلی جالب است، باز هم افراط و باز هم تفریط (افراط در زدن نظام و مسئولین، تفریط در دفاع از آنها)
آنروزها اگر همه از نظام و مسئولین و مردم ایران خوب میگفتند
اما این روز ها همه یک تبر برداشته و همه را از دم تیغ میگذارنند
این روزها دیگر اگر کسی از نظام و مسئول در این نظام دفاع کند،
می شود مزدور!
می شود متوهم!
می شود احمق!
می شود کبکی که سرش را در برف کرده است!
لذا باید تا میتوانی بگویی مسئولین دزدند، اختلاسگرند، فامیل بازند، مفسدند، باید بگوییم نظام ما چهل سال به همه دروغ میگفته است.
برنامه نود و گزارشگر فوتبال ما باید هر هفته از بدیها بگوید از نواقص بگوید از حواشی بگوید!
آقایان نه آن افراط نه این تفریط
نه یک تصویر کلوزآپ گویای فقر و فلاکت و بدختی و نشاندهنده همه واقعیت است و نه یک تصویر لانگ شات گویای خوب بودن همه چیز!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
هدایت شده از بینش راهبردی
♦️تبعیت از منطق کلان نگر دین یا تبعیت از منطق جامعه شناسی
رهبری عزیز ما، یک فقیه هستند. آنهم فقیه جامع نگر و کلان نگر که رویکرد و توقع اصلی دین از یک فقیه است.
تفقه در دین، منطق و نظم و انضباط علمی خاص خودش را دارد، این منطق همان منطق اصولی و اجتهادی به یادگار مانده از تراث تشیع است.
در واقع یک، دو دو تا چهارتای، متناسب خودش
البته مثل برخی از کسانی که دو ضرب در دو را میتوانند حل کنند اما 2.222.222 ضرب در 2.222.222 را به خاطر بزرگی اش نمیتوانند حل کنند یا سردرگم میشوند، غافل از اینکه با همان منطق دو ضرب در دو این رقم بزرگ را باید حل کرد، در مسائل دینی هم اگر در ساحت کلان و بزرگ و اجتماعات گسترده مطرح شوند برخی دچار سردرگمی شده و فکر میکنند باید منطق را عوض کنند یا تصور میکنند با آن منطق نمی شود مسائل را حل کرد!
این عارضه در بین روحانیونی که جامعه شناسی، یا رسانه، یا حقوق خوانده اند، بیش از سایرین به چشم میآید چون عادت کرده اند که مسائل را خرد و جزیی ببینند و از چند پدیده پیرامونی حول خودشان یک نتیجه کلی بگیرند. مثل یک راننده تاکسی که دور محله خودش میچرخد و با دیدن آدمهای پیرامونی اش حکمی کلی و کاریکاتوری میدهد!
وقتی به این روحانیون یا مذهبیون میگوییم برادرم اگر منطق دین را بشناسیم و با آن روش پیش رویم، حرفها و نظراتمان شبیه به نظرات رهبری میشود و در زمین دشمن بازی نمی کنیم میگویند ما #صغیر_نیستیم و نظر خودمان را داریم و رهبری فرموده اند نظر مخالف رهبری هم میتوانید داشته باشید.
آقایان عزیز رهبری یک شخص نیست، بلکه شخصیت حقوقی ایشان یعنی فقیه جامع نگر مورد عنایت ماست.
ضمن اینکه ایشان فرمودند:
این سؤال که اگر نتیجهی تحقیقات ما با نظر رهبری مخالف درآمد، چه کار کنیم؟ اینها به نظر من سؤالات خیلی اصولی و منطقی نیست. شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید به اینکه فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجهی شما را رهبری و غیررهبری به عنوان دستاوردهای علمی بگیرند و براساس آن، برای کشور برنامهریزی کنند. تحقیق علمی، شأن و خصوصیتش، آزادی است؛ منتها #عقلایی؛ #بی_انضباط نباشد!
منطق عقلایی و انضباط و دیسیپلین علمی در دین همان روش و متد اجتهادی است.
همان کلان نگری است که با جامعه شناسی میانه ای ندارد.
پس شما هم عقلایی و منضبط (همانگونه که عرض شد) فکر کنید قطعا زودتر از رهبری عزیز به نظر صائب و منطقی میرسید و میتوانید به ایشان کمک کنید.
البته باید طاقت شنیدن فحشها و ناسزاهای دوستان حزب اللهی مدعی تبعیت از ولایت را داشته باشید
چون میگویند این نظر شماست و نه نظر ایشان اما وقتی از منطق دین تبعیت کنید، مطمئن هستید که رهبری هم حرف تو را خواهند زد، کافی است چند روز در برابر آقایون جامعه شناس و حقوق دان و رسانه ای مدعی، تحمل کنید!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
هدایت شده از بینش راهبردی
♦️تبعیت از منطق کلان نگر دین یا تبعیت از منطق جامعه شناسی
رهبری عزیز ما، یک فقیه هستند. آنهم فقیه جامع نگر و کلان نگر که رویکرد و توقع اصلی دین از یک فقیه است.
تفقه در دین، منطق و نظم و انضباط علمی خاص خودش را دارد، این منطق همان منطق اصولی و اجتهادی به یادگار مانده از تراث تشیع است.
در واقع یک، دو دو تا چهارتای، متناسب خودش
البته مثل برخی از کسانی که دو ضرب در دو را میتوانند حل کنند اما 2.222.222 ضرب در 2.222.222 را به خاطر بزرگی اش نمیتوانند حل کنند یا سردرگم میشوند، غافل از اینکه با همان منطق دو ضرب در دو این رقم بزرگ را باید حل کرد، در مسائل دینی هم اگر در ساحت کلان و بزرگ و اجتماعات گسترده مطرح شوند برخی دچار سردرگمی شده و فکر میکنند باید منطق را عوض کنند یا تصور میکنند با آن منطق نمی شود مسائل را حل کرد!
این عارضه در بین روحانیونی که جامعه شناسی، یا رسانه، یا حقوق خوانده اند، بیش از سایرین به چشم میآید چون عادت کرده اند که مسائل را خرد و جزیی ببینند و از چند پدیده پیرامونی حول خودشان یک نتیجه کلی بگیرند. مثل یک راننده تاکسی که دور محله خودش میچرخد و با دیدن آدمهای پیرامونی اش حکمی کلی و کاریکاتوری میدهد!
وقتی به این روحانیون یا مذهبیون میگوییم برادرم اگر منطق دین را بشناسیم و با آن روش پیش رویم، حرفها و نظراتمان شبیه به نظرات رهبری میشود و در زمین دشمن بازی نمی کنیم میگویند ما #صغیر_نیستیم و نظر خودمان را داریم و رهبری فرموده اند نظر مخالف رهبری هم میتوانید داشته باشید.
آقایان عزیز رهبری یک شخص نیست، بلکه شخصیت حقوقی ایشان یعنی فقیه جامع نگر مورد عنایت ماست.
ضمن اینکه ایشان فرمودند:
این سؤال که اگر نتیجهی تحقیقات ما با نظر رهبری مخالف درآمد، چه کار کنیم؟ اینها به نظر من سؤالات خیلی اصولی و منطقی نیست. شما مأمور به پژوهشید، شما مأمورید به اینکه فکر و کار کنید، نتیجه به دست آورید و آن نتیجهی شما را رهبری و غیررهبری به عنوان دستاوردهای علمی بگیرند و براساس آن، برای کشور برنامهریزی کنند. تحقیق علمی، شأن و خصوصیتش، آزادی است؛ منتها #عقلایی؛ #بی_انضباط نباشد!
منطق عقلایی و انضباط و دیسیپلین علمی در دین همان روش و متد اجتهادی است.
همان کلان نگری است که با جامعه شناسی میانه ای ندارد.
پس شما هم عقلایی و منضبط (همانگونه که عرض شد) فکر کنید قطعا زودتر از رهبری عزیز به نظر صائب و منطقی میرسید و میتوانید به ایشان کمک کنید.
البته باید طاقت شنیدن فحشها و ناسزاهای دوستان حزب اللهی مدعی تبعیت از ولایت را داشته باشید
چون میگویند این نظر شماست و نه نظر ایشان اما وقتی از منطق دین تبعیت کنید، مطمئن هستید که رهبری هم حرف تو را خواهند زد، کافی است چند روز در برابر آقایون جامعه شناس و حقوق دان و رسانه ای مدعی، تحمل کنید!
@Mohammad_Ali_Ranjbar
هدایت شده از بینش راهبردی
♦️از حرمت شُرب "خَمر" تا وجوب بستن "خُمُر"
متاسفانه برخی عنایت به این نکته ندارند که مساله ضرب خُمُر یعنی داشتن مقنعه و روسری در بین همه حتی مشرکین و کفار آن زمان امری مفروغ عنه بوده است و حتی کفار اهل کتاب بسیار پوشیده بودند (اگر مشاهده کنید امروزه راهبه های مسیحی هم حجاب کامل دارند)
یهودیان آن زمان نیز حجاب کامل داشتند.
لذا وقتی میگوییم آیه حجاب نازل شد و حجاب واجب شد به معنای این نیست که قبل از نزول این آیه زنان جامعه با ساپورت و دامن های کوتاه و وضع نامناسب و بیکینی بیرون می آمدند
بلکه مساله خُمُر یعنی مقنعه داشتن و جلباب داشتن امری محتوم بود
منتها خُمُر را به نحوی می بستند که گوشها و گردن و بخشی از سینه نمایان بود.
اما روزی اتفاقی افتاد که همین اتفاق شان نزول آیه شد
شأن نزول آیات حجاب سوره نور:در کتاب کافی از امام محمد باقر(ع) نقل شده که جوانی از انصار در مسیر خود با زنی روبرو شد (در آن روز زنان مقنعه خود را پشت گوش ها قرار می دادند و طبعاً گردن و مقدار از سینة آن ها نمایان می شد). چهره زن نظر جوان را جلب کرد و چشم خود را به او دوخت.
هنگامی که زن گذشت جوان هم چنان با چشمان خود او را بدرقه می کرد و به راه خود ادامه می داد تا این که وارد کوچه تنگی شد و هم چنان به پشت سر خود نگاه می کرد.
ناگهان صورتش به دیوار خورد و تیزی استخوان یا قطعة شیشه ای که در دیوار بود صورتش را شکافت.
هنگامی که زن گذشت، جوان به خود آمد و سخت ناراحت شد و با خود گفت:
به خدا سوگند! به خدمت پیامبر(ص) می روم و این ماجرا را بازگو می کنم.
هنگامی که چشم رسول خدا(ص) به صورت و لباس خون آلود او افتاد، فرمود: چه شده است؟ جوان با صداقت ماجرا را نقل کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و آیة فوق را آورد.
ملاحظه میکنید که شان نزول آیه مربوط به برهم زدن آرامش و امنیت روانی جامعه بوده است!
لذا آیه نازل شد:
آیه 30 و 31 از سوره نور :
«قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ...
َ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ او....
در این آیه خداوند دستور میدهند که یاید خُمُر را بر جیوب بزنند یعنی روسری به گونه ای باشد که سینه و گردن را بپوشاند.
پس مساله حجاب داشتن و پوشش مناسب امری طبیعی و مطابق با فطرت بشری و آداب و رسوم بوده است لذا بعد از این ماجرا کسی اظهار نارضایتی نکرد و اعتراضی هم نشد
تا چه رسد به مخالفت علنی و روسری برداشتن و لخت شدن و...
البته عنایت داشته باشید که برخی از کنیزان مخصوصا در هنگامه خرید و فروش، حجاب معمول را نداشتند آنهم به خاطر نکته مالیت آنها
چون مبیع یا مثمن باید مشخص و معین می بود تا اغراء به جهل نشود!
لذا متاسفانه آنها را اساسا انسان نمیدانستند بلکه اگر ملاحظه کنید هنوز که هنوزه بحث از کنیز و برده ذیل کتاب الحیوان در فقه بحث می شود!
به همین خاطر ما در تاریخ اعتراضی نسبت به وجوب حجاب (یعنی زدن خُمُر بر جیوب یا بستن دور گردن) نداشتیم.
لذا وقتی میگویند در تاریخ حدی و یا تعزیری بر کسی در مساله حجاب وارد نشده است، علت این مساله است!
نه اینکه حجاب اجباری و الزامی نبود.
به تعبیر رهبری عزیز وقتی امری در اسلام واجب باشد دیگر بحث از اجباری و الزامی بودن و نبودن آن در جامعه اسلامی امری بی اساس است!
اما شرب خمر مساله ای متفاوت بود.
چرا که:
شرابخواری و میگساری در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج داشت و به صورت یک بلای عمومی درآمده بود، تا آنجا که بعضی مورخان می گویند عشق عرب جاهلی در سه چیز خلاصه می شد.
شعر و شراب و جنگ و نیز از روایات استفاده می شود که حتی بعد از تحریم شراب مساله ممنوعیت آن را برای بعضی از مسلمانان، فوق العاده سنگین و مشکل بود تا آنجا که می گفتند: هیچ حکمی بر ما سنگین تر از تحریم شراب نبود.
روشن است که اگر اسلام می خواست بدون رعایت اصول روانی و اجتماعی با این بلای بزرگ عمومی به مبارزه برخیزد ممکن نبود و لذا روش تحریم تدریجی و آماده ساختن افکار و اذهان برای ریشه کن کردن میگساری که به صورت یک عادت ثانوی در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود استفاده کرد.
لذا بین مساله تشریع حرمت شرب خمر و مساله وجوب حجاب کامل (بستن مقنعه دور گردن) در صدر اسلام بسیار تفاوت است!
در نتیجه باید گفت با توجه به اینکه بی حجابی خلاف فطرت بشر و سیر تطور تاریخ بشری بوده است و ما با بی حجابی اجباری مواجه بوده ایم
لذا قطعا باید با این پدیده مبارزه کنیم
حال کیفیت مبارزه به چه نحو باشد را امام جامعه تعیین میکنند (البته بعید نیست که به مانند مبارزه با شراب خواری که امری طبیعی جلوه می نمود، باید تدریجی مبارزه کرد)
@Mohammad_Ali_Ranjbar