eitaa logo
مرکز مطالعات و پژوهش‌های اسرائیل‌شناسی
1.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
886 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔍 تحلیل راهبردی از روابط اسرائیل و دروزی‌ها؛ از سویدا تا تل‌آویو ✍️دکتر محمدرضا صادقی پژوهشگر و عضو هیات موسس اندیشکده اسرائیل شناسی در شرایطی که تحولات جنوب سوریه، به‌ویژه استان سویدا، وارد مرحله‌ای جدید شده، مداخلات نظامی و بشردوستانه اسرائیل با ادعای حمایت از دروزی‌ها افزایش یافته است. اما آیا این حمایت صرفاً انسانی است یا بخشی از یک راهبرد پیچیده ژئوپلیتیکی؟ 🧠 یادداشت جدید ما با نگاهی عمیق به ریشه‌های تاریخی، جایگاه استراتژیک و دگردیسی هویتی جامعه دروزی، نشان می‌دهد که اسرائیل چگونه تلاش می‌کند از نقش «محافظ اقلیت‌ها» برای تقویت امنیت مرزی، مدیریت شکاف‌های داخلی و حفظ مشروعیت خود بهره‌برداری کند. ⚖️ در شرایطی که سیاست‌های داخلی اسرائیل مانند «قانون دولت-ملت» به شکاف در مدل «اقلیت وفادار» دامن زده، حمایت از دروزی‌های سوریه می‌تواند تلاشی برای احیای همان روایت قدیمی در میان نسل جوان دروزی باشد که امروز بیش از گذشته خود را فلسطینی می‌دانند. 📌 بخوانید: چرا دروزی‌ها برای اسرائیل مهم‌اند؟ از نقش در ارتش تا نماد بحران در هویت 📥 لینک یادداشت کامل در کانال👇 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
نظم نوین منطقه و پرونده های روی میز: نویسنده: دکتر مجتبی قنبر دوست تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و بین المللی منطقه غرب آسیا با توجه به جایگاه ژئواستراتژیک خود، همواره محل رقابت جریان‌های قدرت شامل ایران (جریان مقاومت)، ترکیه (جریان ترکی) و عربستان (جریان عربی) بوده است. در این میان، رژیم صهیونیستی به‌رغم فقدان اشتراکات فرهنگی، زبانی و دینی با کشورهای منطقه، با حمایت بی‌قید و شرط آمریکا به‌دنبال تثبیت نفوذ خود از طریق تطمیع، تهدید و تجزیه کشورهای منطقه به‌ویژه سوریه است. سقوط دولت بشار اسد و تشکیل دولت احمد الشرع، آغاز پروژه‌ای صهیونی – آمریکایی برای تقسیم سوریه به سه منطقه حائل (شمال برای کردها، مرکز برای تحریرالشام و جنوب برای دروزی‌ها) با هدف تضعیف جریان مقاومت و ساخت کریدور داوود بوده است. در کنار آن، پروژه‌هایی مانند خلع سلاح حزب‌الله و حشدالشعبی، بی‌ثبات‌سازی کشورهای مقاومت و عادی‌سازی روابط با اعراب در دستور کار نظام سلطه قرار دارد. در این شرایط، ایران می‌تواند با ایفای نقش هوشمندانه، از منافع مشترک با جریان‌های عربی و ترکی در حفظ یکپارچگی سوریه بهره‌برداری کند و وحدت منطقه‌ای علیه رژیم صهیونیستی را در قالب جریان مقاومت تقویت نماید. برای مشاهده کامل متن این مقاله به سایت موسسه به آدرس زیر مراجعه نمایید. نظم جدید وقدرت های منطقه ای 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNz اینستاگرام#
آیا اسرائیل پس از ایران، پاکستان را هدف قرار خواهد ؟ نویسنده:فیصل حنیف میدل ایست ای ، تاریخ انتشار: ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۵ فیصل حنیف تحلیلگر رسانه در مرکز نظارت بر رسانه‌ها است و پیش از این به عنوان خبرنگار و محقق خبری در تایمز و بی‌بی‌سی فعالیت داشته است. این مقاله نگاهی انتقادی به سیاست‌های غرب، به‌ویژه اسرائیل، در قبال کشورهای مسلمان دارای قدرت هسته‌ای دارد و هشدار می‌دهد که پس از ایران، پاکستان ممکن است هدف بعدی باشد. نویسنده با اشاره به هشدار خواجه آصف، وزیر دفاع پاکستان، تأکید می‌کند که تلاش برای مهار کشورهای مسلمان به بهانه "امنیت جهانی" الگویی تکراری است که حالا در قالب جنگ‌های اطلاعاتی، رسانه‌ای و اقتصادی ادامه دارد. نویسنده بنیامین نتانیاهو را کسی می‌داند که به صراحت با گسترش قابلیت‌های هسته‌ای در کشورهای اسلامی مخالف است. تجربه عراق، لیبی و اکنون ایران نمونه‌هایی از این رویکرد هستند. پاکستان به‌عنوان یک جمهوری اسلامی، قدرت هسته‌ای و متحد چین، از نظر غرب و اسرائیل تهدیدی راهبردی تلقی می‌شود، حتی اگر رفتار تهاجمی نداشته باشد. رسانه‌های غربی و اندیشکده‌ها، پاکستان را کشوری بی‌ثبات و مستعد افراط‌گرایی جلوه می‌دهند. در حالی که در تاریخ پاکستان هیچ حزب مذهبی هرگز به قدرت نرسیده، در مقابل، هند بارها به حزب حاکم فعلی رأی داده است که متهم به رهبری یا چشم‌پوشی از کشتار مسلمانان است. با این وجود، رسانه‌های غربی هند را دموکراتیک و منطقی معرفی می‌کنند، در حالی که پاکستان را تهدیدی وجودی می‌دانند. نویسنده تأکید می‌کند که این عدم‌توازن، تنها بی‌عدالتی رسانه‌ای نیست بلکه به بی‌ثباتی منطقه‌ای دامن می‌زند. روابط عمیق پاکستان با چین، به‌ویژه از طریق کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)، و موقعیت ژئوپولیتیک آن، جایگاه این کشور را از یک بازیگر منطقه‌ای به یک محور جهانی ارتقا داده است، که این نیز حساسیت‌های غرب را برمی‌انگیزد. نویسنده با یادآوری دیدار فرمانده ارتش پاکستان با دونالد ترامپ، موقعیت دوگانه و متزلزل پاکستان در نظم جهانی را برجسته می‌کند: کشوری که همزمان مورد نیاز و بی‌اعتماد است. در نهایت، هشدار می‌دهد که مشکل غرب با پاکستان نه به دلیل عملکردش، بلکه به دلیل هویتش به‌عنوان یک جمهوری اسلامی، یک قدرت هسته‌ای و یک متحد چین است—سه ویژگی که در نظم جهانی غرب‌محور غیرقابل پذیرش تلقی می‌شوند. . 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
«زنگزور؛ خط قرمز مشترک ایران و ارمنستان در برابر اتحاد آشکار اسرائیل–جمهوری آذربایجان» نویسنده: ، دکتری روابط بین الملل، پژوهشگر حوزه اوراسیا و قفقاز در خاورمیانه و قفقاز جنوبی، نقشه‌ها روی کاغذ ثابت می‌مانند اما مرزها همیشه در میدان سیاست و قدرت جابه‌جا می‌شوند. ارمنستان، کشوری کوچک و محصور در خشکی، در این میان شبیه یک جزیره تنهاست که بدون دریا، بدون مسیر امن و بدون متحدی بزرگ، باید برای بقا بجنگد. اما یک چیز هست که ایروان را هنوز سر پا نگه داشته: یک مرز باریک با ایران که می‌تواند سد راه برنامه‌های بازیگرانی باشد که رؤیای محاصره کامل این کشور را در سر دارند. اتحاد آشکار باکو–تل‌آویو؛ واقعیت عیان: شاید در دهه‌های قبل همکاری امنیتی اسرائیل و جمهوری آذربایجان موضوعی در سایه بود؛ اما امروز دیگر نیازی به پرده‌پوشی ندارد. این اتحاد کاملاً علنی است: باکو خریدار بزرگ پهپادها، سامانه‌های جاسوسی و فناوری نظامی اسرائیل است. نقش این تسلیحات در پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قره‌باغ انکارناپذیر است. این همکاری فقط نظامی نیست؛ یک شبکه اطلاعاتی–امنیتی فعال، درست در شمال ایران، با حمایت مستقیم تل‌آویو شکل گرفته است. برای ارمنستان، این یعنی یک همسایه پرقدرت که از یک شریک امنیتی قدرتمند بهره می‌برد — شریکی که دشمن اصلی تهران است. مرز کوتاه اما حیاتی با ایران: در تمام این معادلات، ارمنستان تنها یک پنجره تنفسی دارد: مرزی حدود ۴۰ کیلومتر با ایران. اگر این گذرگاه بسته شود، ایروان نه دسترسی به جنوب خواهد داشت، نه جای مانوری برای فرار از محاصره ژئوپلیتیکی ترکیه و آذربایجان. همین مرز کوتاه است که تهران را هم به ارمنستان پیوند می‌زند. ایران نمی‌خواهد اسرائیل در چند کیلومتری شمالش پایگاه اطلاعاتی دائم داشته باشد — و ارمنستان می‌داند بدون ایران، عملاً خفه می‌شود. پروژه زنگزور؛ حلقه محاصره تازه: کریدور زنگزور، راهرویی است که باکو و آنکارا آن را «پیوند ترک‌های جهان» می‌خوانند. هدف ساده است: نخجوان را از طریق خاک جنوب ارمنستان به خاک اصلی آذربایجان متصل کنند. اما در دل این پروژه، یک بازیگر دیگر هم ذی‌نفع است: اسرائیل. چرا؟ چون با تکمیل این کریدور، خط ترانزیت انرژی خزر به ترکیه و مدیترانه کوتاه‌تر می‌شود. این یعنی نفت و گاز دریای خزر بدون عبور از خاک ایران یا ارمنستان، به‌طور مستقیم به ترکیه و بعد به اسرائیل می‌رسد — سریع‌تر، امن‌تر و با نظارت مستقیم باکو–تل‌آویو. انرژی؛ بازی پنهان اما واقعی: خیلی‌ها فکر می‌کنند نقش اسرائیل در قفقاز فقط امنیتی است؛ اما انرژی، داستان را پیچیده‌تر می‌کند. تل‌آویو یکی از مصرف‌کنندگان مهم نفت خزر است. هر مسیری که دسترسی انرژی را از مسیر ایران و ارمنستان دور کند، برای اسرائیل یک مزیت امنیتی و اقتصادی است. این یعنی حمایت اسرائیل از کریدور زنگزور، حتی اگر آشکارا اعلام نشود، در سطح لابی‌گری و همکاری با باکو کاملاً واقعی است. چرا ارمنستان به ایران نیاز دارد؟ حالا ارمنستان در برابر یک نقشه دوگانه ایستاده است: اتحاد آشکار باکو–اسرائیل از شمال و غرب، فشار ترکیه برای اتصال ترک‌زبانان، و پروژه‌ای که اگر اجرایی شود، تنها مرز حیاتی‌اش با ایران را بی‌اثر می‌کند. در این وضعیت، تهران تنها کشوری است که هنوز می‌تواند «موازنه‌گر» باشد. این یک اتحاد رسمی نیست؛ بلکه شراکتی مبتنی برخ یک واقعیت ساده است: ارمنستان بدون ایران محصور و خفه می‌شود. ایران بدون ارمنستان، با اسرائیل در مرز شمالی‌اش روبه‌رو می‌شود. جمع‌بندی؛ مرزی باریک، خط قرمزی بزرگ: از قره‌باغ تا زنگزور، معادله قفقاز برای ایران و ارمنستان ساده ولی حساس است: یک مرز باریک، یک خط قرمز استراتژیک. هم ارمنستان به ایران نیاز دارد — برای بقا در محاصره — و هم ایران به ارمنستان نیاز دارد — برای سد کردن نفوذ آشکار اسرائیل. در این بازی، شطرنج قفقاز جنوبی هر روز پیچیده‌تر می‌شود؛ اما در نهایت، این مرز کوتاه ایران و ارمنستان است که می‌تواند مسیر پیروزی یا شکست پروژه‌های بزرگ‌تر را تعیین کند. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
دفاع فرا مرزی، اسرائیل و بازتعریف ژئوپلتیک سوریه در مسیر رؤیای نیل تا فرات نویسنده: دکتر سجاد قیطاسی تحلیلگر سیاسی مسائل غرب آسیا تحولات اخیر در جنوب سوریه، به‌ویژه در استان سویدا، نه فقط از یک بحران داخلی در این کشور حکایت دارد، بلکه بازتابی از سیاست‌های منطقه‌ای اسرائیل است که پس از ۷ اکتبر وارد فاز جدیدی شده‌اند. اجازه ورود محدود نیروهای امنیت داخلی سوریه به سویدا از سوی تل‌آویو ماهیت حکومت و محیط امنیتی سوریه رو به وضوح نمایان می کند ، اقدامات اسرائیل با ظاهر انسان‌دوستانه و در جهت حمایت از دروزی ها به صورت نمادین است اما در واقع بخشی از استراتژی جدیدی است که به نام «دفاع فرا مرزی» شناخته می‌شود. این سیاست، اساساً بر گسترش حضور و نفوذ امنیتی ـ نظامی اسرائیل در فراتر از مرزهای رسمی‌اش بنا شده است. در دل این تحولات، اسرائیل در حال مهندسی ژئوپلتیکی پیچیده‌ای در جنوب سوریه است؛ منطقه‌ای که از نظر قومی، مذهبی و جغرافیایی، بستری مناسب برای اجرای سناریوهای تجزیه‌طلبانه به شمار می‌رود. سویدا، که اکثریت جمعیت آن را دروزی‌ها تشکیل می‌دهند، به‌تازگی صحنه درگیری‌هایی میان نیروهای محلی و قبایل بدوی بوده است. اسرائیل با ادعای دفاع از «حقوق اقلیت دروزی»، نه‌تنها مداخلات نظامی خود را توجیه می‌کند، بلکه زمینه‌ را برای تبدیل این منطقه به نقطه اتکایی جهت پیاده‌سازی «کریدور داوود» باز می‌گذارد؛ مسیری از بلندی‌های جولان تا شمال سوریه و کردستان سوریه که می‌تواند اسرائیل را به عمق استراتژیک جدیدی متصل کند.این کریدور، بخشی از رؤیای دیرینه اسرائیل تحت عنوان «نیل تا فرات» تعبیر می‌شود؛ ایده‌ای که در اسناد برخی جریان‌های صهیونیستی از دهه‌های گذشته مطرح بوده و بر گسترش نفوذ اسرائیل از رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق تأکید دارد. اگرچه این شعار دیگر به صورت رسمی تکرار نمی‌شود، اما سیاست‌ها و تحرکات میدانی اسرائیل نشان می‌دهد که این رویا همچنان به‌صورت نرم و خزنده پیگیری می‌شود. سوریه، به‌ویژه مناطق جنوبی و شمال‌شرقی آن، در این سناریو نقش حیاتی دارند. نکته قابل تأمل این است که اسرائیل با بهره‌گیری از خلا قدرت در سوریه، وضعیت نابسامان در مناطق کردی سوریه توانسته پروژه‌ای را پیاده کند که بر مبنای تجزیه، تضعیف و خودمختاری مناطق خاص تنظیم شده است. واگرایی‌های مذهبی، قومی و قبیله‌ای ابزاری در دست اسرائیل برای تثبیت نفوذ خود در عمق سوریه هستند. اسرائیل با حفظ رابطه غیررسمی و گاه صمیمانه با برخی از رهبران کرد در شمال سوریه، و همزمان با نشان دادن چهره‌ای حامی اقلیت‌های مذهبی چون دروزی‌ها در جنوب، خود را به عنوان بازیگری «بی‌طرف» و «مصلح» معرفی می‌کند، در حالی که به شکل خزنده در حال ساختن کمربند امنیتی حائل در امتداد مرزهای شمالی فلسطین اشغالی تا مرزهای شرقی سوریه است.نقش چهره‌هایی چون احمد شرع در مشروعیت‌بخشی به این پروژه غیرقابل انکار است. شرع با حمایت از عادی‌سازی روابط با اسرائیل، بازگرداندن وسایل ایلی کوهن (جاسوس اسرائیلی) و حتی سخن گفتن از پیوستن سوریه به توافق ابراهیم، عملاً چراغ سبزی به اسرائیل داده است. از آن فراتر، چشم‌پوشی ضمنی بر ادعای سوریه بر بلندی‌های جولان، بخش دیگری از این پازل است که با سکوت تلخ بخشی از کشورهای منطقه همراه شده است. در چنین شرایطی، اسرائیل سیاست دفاع فرا مرزی را به عنوان یک دکترین امنیتی جدید انتخاب کرده که دیگر تنها به واکنش در برابر تهدیدات مستقیم بسنده نمی‌کند، بلکه فعالانه وارد میدان‌های جنگ نیابتی و عملیات‌های پیش‌گیرانه در عمق خاک کشورهای دیگر می‌شود. این سیاست، در کنار سکوت و مماشات کشورهای عربی و ترکیه، به نظامی شدن بیشتر فضای خاورمیانه دامن زده است. شاید بتوان گفت که آنچه امروز در سوریه در حال وقوع است، نتیجه یک عقب‌نشینی بزرگ از اصول مقاومت و دفاع از تمامیت ارضی کشورهای عربی است. اسرائیل، با اتکا بر قدرت هوایی خود، ضعف کشورهای منطقه، و حمایت برخی بازیگران بین‌المللی، توانسته نقشه‌ای عملیاتی برای تجزیه سوریه، ایجاد کریدور نفوذی و حتی حذف موضوع جولان اشغالی برای همیشه از دستور کار سیاسی دمشق اجرا کند. در نهایت، دفاع فرا مرزی اسرائیل یک چالش صرفاً سوری نیست، بلکه تهدیدی برای کل ساختار امنیتی و وحدت منطقه است. تا زمانی که کشورهای عربی و ترکیه به این روند بی‌تفاوت باقی بمانند یا صرفاً واکنش‌های نمادین نشان دهند، رؤیای اسرائیل برای تغییر مرزهای ژئوپلتیکی منطقه به نفع خود، روز به روز به واقعیت نزدیک‌تر خواهد شد. مهار این پروژه تنها با وحدت منطقه‌ای، بازگشت به گفتمان مقاومت و پایان دادن به سیاست‌های تسلیم‌طلبانه ممکن خواهد بود. 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
از نگاه کشورهای عربی؛ بقای ایران بهتر از پیروزی اسرائیل است در تحلیلی که به تازگی توسط محمد حسن سویدان پژوهشگر مسائل غرب آسیا در پایگاه تحلیلی The Cradle منتشر شده است به یکی از تغییرات جدی در محاسبات راهبردی کشورهای عربی پرداخته شده است به باور ،نویسنده در پی درگیریهای اخیر میان ایران و اسرائیل که با یک آتش بس موقت به واسطه میانجیگری آمریکا متوقف شد کشورهای عربی به این جمع بندی رسیده اند که تضعیف یا حذف ایران نه تنها برای آنان سودمند نیست بلکه تهدیدی مستقیم علیه موجودیت و امنیتشان محسوب میشود. بر اساس این تحلیل کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که همواره ایران را به عنوان رقیب راهبردی میدیدند اکنون در حال بازنگری در معادلات امنیتی خود هستند از نگاه آنها یک ایران مقاوم و دارای قدرت بازدارندگی بهتر از اسرائیلی است که بدون مانع به دنبال تحقق پروژه های توسعه طلبانه خود در منطقه باشد نکات کلیدی تحلیل ۱ تغییر در ارزیابی راهبردی جهان عرب : بر اساس تحلیل ،سویدان کشورهای عربی دریافته اند که تضعیف کامل ایران مساوی است با حذف آخرین مانع بازدارنده در برابر توسعه طلبی اسرائیل این تغییر نگاه ناشی از تجربه عینی حملات اخیر تل آویو به ایران و محور مقاومت است که نشان داد اسرائیل در صورت نبود مانع سیاست تجاوزگرانه خود را به کل منطقه تعمیم خواهد داد ۲ پیروزی ،اسرائیل مساوی با تهدید موجودیتی برای کشورهای عربی: گزارش تاکید دارد که یک اسرائیل پیروز میتواند به سرعت پروژههای اشغال تغییر مرزها و فشار بر کشورهای عربی را دنبال کند؛ از الحاق کامل کرانه باختری گرفته تا اشغال بخشهایی از سوریه و لبنان و حتی تهدید به تغییر وضعیت اردن و عراق ۳-نقش بازدارنده ایران فراتر از شعار :به روایت نویسنده نقش ایران در حفظ موازنه منطقه ای کاملاً عینی و ملموس است توانمندی ایران در حفظ برنامه هسته ای علی رغم حملات و همچنین توانایی در پاسخ موشکی به مراکز حساس مثل پایگاه العدید ،قطر نشان میدهد که ایران نه تنها شعار بازدارندگی میدهد بلکه در عمل توان تحقق آن را دارد ۴ تضعیف ایران کاهش قدرت چانه زنی اعراب : نویسنده: هشدار میدهد که اگر ایران تضعیف یا حذف شود، کشورهای عربی عملاً تمام قدرت چانه زنی خود در برابر آمریکا و اسرائیل را از دست خواهند داد . در این شرایط نه تضمینهای امنیتی باقی میماند و نه امتیازات اقتصادی و سیاسی قابل مطالبه خواهد بود ۵- جایگزینی محور واشنگتن-تل آویو به جای محور واشنگتن-ریاض: در صورت مهار ایران ایالات متحده دیگر نیازی به تداوم شراکت راهبردی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نخواهد داشت. این کشورها از شرکای امنیتی به مشتریان و تابعان بی اختیار در نظم جدید منطقه ای تبدیل میشوند که ، محور آن واشنگتن و تل آویو است ۶ پیامدهای میدانی برای کشورهای عربی: لبنان با تهدید اشغال جنوب و دست اندازی به منابع آبی مثل رودخانه (لیتانی مواجه خواهد شد سوریه نیز بخشهایی از جنوب خود را عملاً در معرض اشغال اسرائیل میبیند مصر تحت فشار برای پذیرش آوارگان غزه قرار میگیرد و اردن با تهدید الحاق کرانه باختری و موج های جدید آوارگان روبه رو خواهد شد. ۷-وابستگی انرژی و فشار اقتصادی: گزارش اشاره دارد که همزمان با درگیریها، اسرائیل جریان گاز صادراتی به مصر را متوقف کرد؛ گازی که ۲۰ درصد مصرف داخلی مصر را تامین میکند. این موضوع عملاً نشان داد که در نظم ،جدید کشورهای عربی حتی در تامین انرژی هم به شدت آسیب پذیر خواهند بود. ۸-نقش محور مقاومت در حفظ موازنه: سویدان تاکید میکند که شکست یا تضعیف ایران به معنای سقوط کامل محور مقاومت خواهد بود بدون ایران توانمندیهای حزب الله ،انصار الله حشد شعبی و گروههای فلسطینی به شدت کاهش مییابد و دست اسرائیل برای اقدام علیه هر یک از این جبهه ها باز خواهد شد. ۹- گرایش به نظم چند قطبی به جای وابستگی به آمریکا نویسنده با اشاره به توافق اخیر ایران و عربستان با میانجیگری ،چین مینویسد که کشورهای عربی به این نتیجه رسیده اند که تنها راه حفظ امنیت و استقلال نسبی فاصله گرفتن از انحصار آمریکایی و حرکت به سمت ترتیبات امنیتی چند قطبی با مشارکت قدرت هایی مثل چین و روسیه است. ۱۰- نتیجه گیری راهبردی: برای کشورهای عربی یک ایران مقاوم و دارای ظرفیت بازدارندگی، گرچه رقیب است اما به مراتب بهتر از اسرائیلی است که بدون هیچ مانعی با حمایت کامل ،آمریکا به دنبال تحمیل سلطه ،سیاسی، نظامی و حتی جغرافیایی بر کل منطقه باشد 👇👇👇👇👇 https://t.me/CISR_IR https://eitaa.com/CISR_IR https://www.instagram.com/cisr_ir?igsh=YTdoMzVuNzBpenNzاینستاگرام#
سلام و عرض ادب خدمت همراهان گرامی 🌺 با عرض پوزش، به اطلاع می‌رسانیم که به دلیل برخی مشکلات زیرساختی و فنی، فعالیت کانال برای مدتی به‌صورت موقت متوقف شده است. در تلاش هستیم تا در اولین فرصت، پس از رفع کامل مشکلات، مجدداً با محتوایی بهتر و منظم‌تر در خدمت شما عزیزان باشیم. از همراهی، صبوری و درک بالای شما بسیار سپاسگزاریم 🙏 با آرزوی سلامتی و روزهای روشن برای همه شما 💫