7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🤲 دعای روز بیست و ششم ماه رمضان
🌴 اللّهُمَّ اجْعَلْ سَعْیی فِیهِ مَشْکورا وَ ذَنْبِی فِیهِ مَغْفُورا وَ عَمَلِی فِیهِ مَقْبُولا وَ عَیبِی فِیهِ مَسْتُورا یا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ
🔸خدایا كوشش مرا در این ماه قدردانـى شده قرار بده
🔸و گناه مرا در این ماه بیامرز و كِردارم را در این ماه قبول کن
🔸و عیب مرا در این ماه بپوشان، اى شنواترین شنوایان
🌿 خاطره ای #طنز از دوران جنگ
▫️چند روزی از عید ۱۳۶۵ میگذشت. پس از مجروحیت سخت در عملیات والفجر ۸ در فاو، از بیمارستان به خانه آمده بودم.
مادرم تُشکی گوشهی اتاق، رو به حیاط پهن کرده بود که آنجا استراحت میکردم. در را هم باز کرده بود تا نسیم بهاری بهم بخورد. بهقول خودش، این نسیم مُرده را زنده میکرد.
از بس آبمیوه و غذاهای مقوی بهخوردم داده بود و مدام استراحت میکردم، مثل جوجههای جلوی آفتاب بهاری، چُرت میزدم.
تلفن که زنگ خورد، مادرم گوشی را برداشت و سپس به من گفت: بیا مثل اینکه رفیقای تو هستند. گوشی را که گرفتم، فهمیدم علی اشتری است. گفت میخواهند با چندتا از بچهها به ملاقاتم بیایند.
مادرم از صبح خانه را جمعوجور کرده بود. تا گفتم: "رفیقام دارن میان" چایی را دم کرد و ظرف میوه و پیشدستیها را آورد گذاشت کنار تشک من.
نیم ساعتی نگذشت که زنگ خانه بهصدا درآمد. خواستم بلند شوم بروم در را باز کنم که مادرم مانع شد و گفت:
- مثلا تو زخمی هستی و اینا اومدن ملاقاتت!
با دیدن جمشید مفتخری، علی اشتری و حسین کریمی، کلی ذوق کردم و خوشحال شدم. از روزی که در فاو زخمی شدم، اینها را ندیده بودم.
دست اشتری یک کادوی بزرگ بود. تعجب کردم. این اخلاق اصلا به این بچهها نمیآمد. نگاهی به مادرم انداختم که ذوقزده، داشت به کادو نگاه میکرد. اشتری گفت:
- ببخشید دیگه، قابل شما رو نداره. خواستیم یه جعبه شیرینی بگیریم، دیدیم این بهتره. واسه همین این رو شریکی باهم خریدیم.
کلی از آنها تشکر کردم. جمشید اصرار کرد کادو را باز کنم. حسین کریمی، محجوب سر بهزیر انداخته بود.
بهخواست علی کادو را باز کردم. شانس آوردم مادرم رفته بود توی آشپزخانه. کاغذ کادو را که باز کردم، با جعبهی بزرگی مواجه شدم. با خود فکر کردم حتما ظروف کریستال و از این چیزها باشد، ولی آنقدر سنگین نبود.
در جعبه را که باز کردم، با چند بسته پفکنمکی مواجه شدم. چشمانم چهار تا شد. بینشان را گشتم، هیچی نبود جز دو سه تا پفکنمکی.
اشتری داشت از خنده میترکید. حسین جلوی خندهاش را گرفته بود و جمشید هم پِقی زد زیر خنده؛ آنچنان که مادرم با تعجب، وارد اتاق شد.
مانده بودم چه بگویم. مادرم نگاهی به داخل جعبه انداخت و با نگاهش بهم فهماند:
بفرما، رفیقات هم مثل خودت بیمزه هستند.
اشتری با نگاه مادرم، از خجالت آب شد. حسین که مثل لبو قرمز شده بود؛ ولی به یکباره همه باهم زدیم زیر خنده.
(حمید داودآبادی)
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
⌛️ ۷ فروردین ۱۳۶۲
• پاکسازی ۱۳ روستا در محور سنندج-مریوان بههمت نیروهای سپاه، ژاندارمری، ارتش و پیشمرگان مسلمان کرد؛ در این عملیات، ۴۰ تن از مزدوران حزب #دموکرات و کومهله کشته شدند، از افراد خودی نیز ۱۸ تن شهید و زخمی شدند.
• همچنین پاکسازی دو روستای بناویله و نیلان در جنوبشرقی سردشت بهدست نیروهای یگان قدس، جندالله و پیشمرگان مسلمان کرد؛
بازپسگیری روستاهای کپهکند و درمان در شرق مهاباد از عوامل کومهله؛
عملیات موفقیتآمیز نیروهای خودی برای پاکسازی روستاهای کانیرش، پیرانجوق و صوفیان در منطقه صومای در شمالغربی ارومیه
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
👆📷 قاسملو، سرکرده حزب جدایی طلب #دمکرات
🔴 جنایتکاری که دست در دست صدام علیه ایران می جنگید (دهه ۶۰)
▫️ ۷ فروردین ۱۳۶۱
⚪️ روزی که #شوش از سیطره ارتش متجاوز عراق آزاد شد // عملیات فتح المبین
📷 کهنترین مرکز شهرنشینی جهان، پایگاه رزمندگان اسلام
دوران #جنگ_تحمیلی
#شوش ، کهنترین مرکز شهرنشینی جهان شناخته میشود، شهری که در دوران #دفاع_مقدس یکی از مناطق محبوب #رزمندگان بود.
در روزهای نخست حمله ارتش #صدام به #خوزستان، #شوش زیر آتش سنگین #بعثی ها قرار گرفت. بسیاری از مردم دیار خود را ترک کرده و به جای امن تر رفتند و #نیروهای_داوطلب از سراسر کشور برای جلوگیری از پیشروی ارتش بعثی وارد میدان شدند و خط دفاعی در برابر دشمن ایجاد کردند و به این ترتیب جلوی پیشروی ارتش متجاوز عراق را گرفتند.
در طول دوران جنگ تحمیلی، #شوش یکی از شهرهای محبوب رزمندگان بود. آنها در مرخصی های کوتاه مدت خود به شوش می رفتند. بقعه دانیال نبی را زیارت و سپس از اماکن باستانی بازدید میکردند.
فرصتی پیش میآمد، به حمام می رفتند. از بازار میوه تازه می خریدند و یا در غذاخوریها و کبابیها ناهار و شامی می خوردند. آن ها خاطرات شیرینی از این شهر کهن دارند.
#جنگ_تحمیلی
#شوش
#خوزستان
#نیروهای_داوطلب
#رزمندگان
#ارتش_متجاوز
#صدام
#ارتش_عراق
دفاع مقدس
💠 کهنترین مرکز شهرنشینی جهان، پایگاه رزمندگان اسلام بود
#شوش کهنترین مرکز شهرنشینی جهان شناخته میشود، شهری که در دوران دفاع مقدس یکی از مناطق محبوب رزمندگان بود.
شهر باستانی شوش از مراکز تمدن قدیم، از معروف ترین شهرهای دنیا، پایتخت صدها سال مملکت عیلامیها و پایتخت زمستانی هخامنشیان بود. این شهر از آبادترین و قدرتمندترین شهرهای منطقه در چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح شناخته شده می شود.
وضعیت شوش در حمله عراق به ایران
31 شهریورماه تهاجم سراسری عراق علیه ایران آغاز شد و از اولین ساعات اول مهر 59 ارتش عراق با برخورداری از همه امکاناتش حمله زمینی خود را با هدف تجزیه خوزستان و در نهایت براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد.
در همان روزهای نخست به بسیاری از ساختمان های شهر شوش آسیب وارد شد. شهر از سکنه خالی شد و اهالی آن که بسیاری از هموطنان عرب زبان را تشکیل می دادند به روستاها و مکان های امن مهاجرت کردند. بعضی از آن ها هم در ایستگاه های راه آهن اندیمشک - اهواز در وضعیتی سخت به سر می بردند، به گونه ای که این مهاجران از حداقل لوازم زندگی مانند چادر و مواد غذایی بی بهره بودند.
در هفته اول جنگ، ارتش و نیروهای مردمی در نزدیکی رودخانه کرخه مستقر شدند. در این منطقه ساحل غربی رود کرخه، حد نهایت استقرار دشمن بود و حتی در بعضی نقاط، نیروهای خودی در آن سوی کرخه، یعنی در غرب آن نیز حضور داشتند. این در حالی بود که مردم شوش حیران و سرگردان شاهد جنگ در نزدیکی شهرشان بودند.
با حمله صدام، به همان میزان که شوش از اهالی شهر خالی می شد، رزمندگان از نقاط مختلف کشور به این شهر وارد می شدند تا به خطوط اصلی نبرد با دشمن که در فاصله کمی از این شهر قرار داشت، رهسپار شوند. بسیاری از رزمندگان برای ورود به خط مقدم در آن سوی رودخانه کرخه ابتدا در شهر شوش مستقر شدند. در آن جا سازماندهی شده و در اولین فرصت به خطوط مقدم می رفتند.
با ورود رزمندگان از شهرهای مختلف کشور به جبهه شوش استحکامات لازم برای دفاع از شهر از سنگر گرفته تا خاکریز به تدریج ساخته می شد. این در حالی بود که شهر روز به روز از سکنه خالی می شد. با این حال عده ای ترجیح داده بودند به هر شکلی هست در شهر بمانند. اندک ساکنان باقی مانده با سخت ترین شرایط زندگی می کردند.
⚪️ مناطق مهم شوش در دفاع مقدس
مناطق مهم شوش در هشت سال جنگ تحمیلی عبارت بودند از: تپه های «ابوصلیبی خات» در غرب شهرستان شوش که به عنوان بلندترین تپه های منطقه بر دشت های وسیع چنانه در جنوب غرب و دشت فتح المبین در شمال و شمال شرق تا رودخانه کرخه دید و تیر دارد.
ارتفاعات «رقابیه» در ابتدای جنگ به دلیل وضعیت جغرافیایی و جنس زمین های اطراف مورد توجه دشمن قرار نگرفت. روستای «عنکوش» در حاشیه رودخانه کرخه در سه کیلومتری شهر شوش قرار دارد که در سال 59 سقوط کرد و در فروردین ماه سال 1360 آزاد شد که یکی از محورهای عملیات فتح المبین بود.
«لخضیر» نام دشتی است وسیع که مردابی و رملی است و محل جمع شدن آب های اطراف منطقه محسوب می شود. روستایی نیز به همین نام وجود دارد که رزمندگان اسلام در عملیات فتح المبین نیروهای دشمن را در آن منطقه گیر انداختند و تلفات سنگینی را بر آن وارد کردند.
«زعن» روستایی است که در سال 59 به اشغال درآمد و بعد از 18 ماه در عملیات فتح المبین آزاد شد، چون تعدادی از رزمندگان در این منطقه به شهادت رسیدند یادمان فتح المبین در این نقطه بنا شده است. قبل از جنگ، روستای زعن 70 نفر جمعیت داشت این آبادی در اولین روزهای جنگ تحمیلی در مهر سال 59 به اشغال ارتش دشمن درآمد. آزادسازی کامل منطقه غرب شوش و روستای زعن در عملیات فتح المبین پیش بینی شده بود اما در مرحله اول نیروهایی که از این منطقه حمله خود را آغاز کردند موفق به پیشروی نشدند. بالاخره در ششمین روز از عملیات فتح المبین در هفتم فروردین سال 61 اعلام شد که نیروهای دشمن که در غرب این آبادی مقاومت می کردند خود را به نیروهای ایرانی تسلیم کردند.
عملیات فتح المبین برای بازپسگیری منطقه عمومی شوش یک هفته به طول انجامید. همچنین کار پاکسازی مناطق آزادشده، جا به جایی نیروها، انتقال شهدا و دفن جنازه سربازان عراقی ادامه یافت. حالا شوش از سیطره دشمن نجات یافته بود. دیگر توپخانه دشمن نمی توانست گزندی به شوش برساند و مردم شوش توانستند به شهر خود برگردند.
🌙رمضان ماه نزول قرآن 🕌
جلسه ی قرآن و جزء خوانی
رزمندگان تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهدا (؏)
#شوش ، حرم دانیال نبی (؏) / رمضان ۱۳۶۶
دوران جنگ تحمیلی
#دفاع_مقدس
#رمضان
#رزمندگان
#قرآن
#قرائت_قرآن
#جزء_خوانی
#حرم_دانیال_نبی (ع)
#شوش
#رمضان_۱۳۶۶
#لشگر_۱۰_سیدالشهدا (ع)
#رمضان_ماه_نزول_قرآن
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 این جبهه اسلام است ...
🎙نوای: حاج صادق آهنگران
این جبهه ی اسلام است
دل شور دگر دارد
حقا که بر این محفل الله نظر دارد
شعر: حبیب اله معلمی
▫️شوش دانیال // ایام عملیات فتح المبین
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄