#کرامات_العلویه
♻️میوه ولایتی
اَعمش که یکی از مفسران و محدثین است روایت کرده است که در مسافرت به عربی رسیدم که چشمش کور شده بود.
در این حال، در بیابان نشسته بود و دستش را به طرف آسمان گرفته بود و دعا میکرد:
که خداوندا بحق آن قبّه اي که دامنه اش خیلی وسیع است و بحق بارگاهی که میوه هایش بسیار شیرین است چشم مرا به من بازگردان.
جلو رفتم و گفتم: اي اعرابی چه میگویی؟ قبّه و بارگاه چیست؟ و میوه کدام است؟
گفت: منظورم از قبّه حضرت محمد (ص) و
بارگاه حضرت زهرا (علیهاالسلام) و میوهها حضرت امام حسن و امام حسین (عليهما السلام) است.
گریه ام گرفت، دو درهم از مخارج مسافرتم را به او دادم و به راه افتادم. مدتی گذشت مسافرتم به پایان رسید و از همان راه برگشتم. دیدم آن مرد بینایی اش را بدست آورده است. احوالش را پرسیدم. و از او خواستم که چگونگی شفا یافتن خود را برایم تعریف کند.
گفت: آل محمد (ص) مرا شفا دادند. روزي در همین جا تنها نشسته بودم و ناله میکردم که ناگهان ندایی از غیب آمد اگر در دوستی علی (ع) صادق هستی چشمان خود را ببند و باز کن.
چشمانم را بستم و پس از لحظهاي باز کردم، دیدم جهان روشن است و همه جا را میتوانم ببینم. هر چه نگاه کردم گوینده صدا را ندیدم.
گفتم: اي کسی که به داد من رسیدي ترا به خدا قسمت میدهم که خودت را معرفی کن.
ندایی آمد که من خضر نبی هستم. بدان که دوستی علی (ع) در دنیا و آخرت انسان را نجات میدهد.
به جلال و قدر خدا قسم نروم ز کوي تو یا علی
که حیات هستی من بود بامید روي تو یا علی
چو روان من رود از بدن نرود به سیر گل و چمن
که فتاد طایر جان من بکمند موي تو یا علی
من اگر بروي تو مایلم شده نقد عشق تو حاصلم
بخدا که زنده شود دلم شنود چه بوي تو یا علی
تو مه سپهر ولایتی مه آسمان ز تو آیتی
چه شود اگر که اقامتی بکنم بکوي تو یا علی
علی اي حقیقت عارفان تو مشو زدیده ما نهان
که روان خسته عاشقان بگرفته خوي تو یا علی
همه شب بخلوت و در خفا بنشینم کنم التجا
که عیان بدیده شود خدا ز رُخ نکوي تو یا علی
#علی_مَعَ_الحقّ_و_الحقّ_مَعَ_علي
https://eitaa.com/Excerpt