انقدر کانال های قشنگ زیاده که آدم فرصت نمیکنه همه مطالبشونو نگاه کنه ولی من که جمله ها و استیکر ها رو فقط بخاطر قشنگی شون جمع نمیکنم!
هدفم مشخصه اما دنبال راهکار میگردم.
دنبال چندتا دوست همسفر هستم که باهم مسیر رو طی کنیم و به نتیجه نهایی برسیم.
هرکدوم از ما توی سنین مختلف هستیم و شهرهای مختلف و شرایط مختلف.
با اینکه مقصدمون یکیه،
✈️شاید یکی باید همین الان بره فرودگاه و با اولین پروازی که یک صندلی جا داره بپره،
🚂 یکی بلیط قطار میگیره برای دو هفته دیگه،
🚙یکی برای روزهای تعطیل با ماشین خودشون میخواد بره،
یکی هم مثل من پیاده راه افتاده😅
شرمنده ام که خیلی از نگرانی هام که اینجا مطرح میکنم با شرایط فعلی شما تناسب ندارن.
ولی خودتونم میدونید که از سر بیکاری اینا رو نمیگم...
تصورم اینه که جمع ما هم باید برای ارتقای سطح جامعه کاری کنه و ما داریم راجع به اینکه کدوم کار برامون مقدور هست و اولویت داره باهم گفتگو می کنیم...
ممنونم که هستید 😊💐
خدایا میشه بهم دوستای خوب بیشتری بدی؟🙄
خودت بهتر میدونی که آدم های اینروزها خیلی گرفتارن... 😢
وقتی میخوام باهاشون فعالیت جمعی انجام بدم، هرکس به دلیلی نمیتونه بیاد...
میخوام برم یه جایی ولی نمیدونم کجا...
نمایشگاه نرفتم چون یه عالمه کتاب چند سال پیش خریده بودم مربوط به موضوعات شبه قاره و زبان اردو و...
اما قبل از اینکه فرصت بشه به قدر کافی بخونمشون، طوری به ایالات متحده کوچانده شدم که کتاب هام از عمق صفحات آه کشیدند😅
دلم برای دوستان شبه قاره ایم تنگ میشه ولی منطقم میگه باید به کار ضروری تر برسم
از حق نگذریم، اگر مطالعات شبه قاره رو شروع نکرده بودم و بعدشم سراغ موضوعات اسلامگراهای معاصر نرفته بودم، این اتفاقات دیگه پشت سر هم رخ نمیداد...
اصلا معلوم نبود کی بودم و کجا بودم...
به تمام روزهای سالهای شروع اتحاد اسلامی افتخار می کنم؛
و همچنین به روزهایی که بیش از ده دوازده سال پیش، به بهانه تاریخ سینما، با نقشه های اهریمن آشنا شدم و قلباً تصمیم گرفتم که برای مبارزه با پلیدی های ظاهر شده در زمین آماده بشم☺️
یه افرادی بودن که حق استادی گردنمون داشتن، چون چندین سال پیش تر از ما وارد اون موضوعات شده بودن و وقتی ما تازه اومده بودیم چیزهایی رو واسه اولین بار بشنویم، کلامشون برامون دُرّ و گوهر بود.
اما خب اون زمان وقتی میرفتیم پیداشون می کردیم و اعلام آمادگی میکردیم برای تشکیل تیم، تحویلمون نمی گرفتن. شاید ترجیح میدادن تنهایی کار کنن شایدم مطمئن نبودن که ما بتونیم کار خاصی انجام بدیم.
مهم نیست، گذشت...
جواب سوالاتی که اونا ندادن توی کتاب ها و مقالات و جلسات آنلاین و آفلاین بالاخره پیدا کردیم.
ایده های صادقانه و به ظاهر ساده مون رو با همراهی دوستان پی گرفتیم و واقعیت های بیشتری فهمیدیم.
آدم هایی رو شناختیم که قبلش مشابه اونا رو ندیده بودیم. چه خوب و چه بد...
دوران جالبی بود. همش درس زندگی بود؛ همش حرکت بود و پویایی...
خوشحالم که بخاطر سردی رفتار بزرگتر ها از ادامه دادن مسیر ناامید نشدیم.
خوشحالم که زرنگی کردن بعضی هم دوره ای ها ما رو از جاده بیرون ننداخت. چیزهایی که خیال میکردن فقط مال خودشونه و برای گفتنش ناز میکردن، جور دیگه خدا برامون روشن میکرد...
عب نداره همش گذشت...
خدایا بازم خودت حمایتمون کن✨🤲