🌴🌼🌱🌸🌿
🌼
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر نور(آیه 56، 57 و 58 سوره آل عمران):
فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِيداً فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ (56) وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (57) ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ (58)
ترجمه :
و امّا گروهى كه كافر شدند، در دنیا و آخرت به عذابى سخت عذابشان مى كنم و براى آنها هیچ یاورانى نیست. و امّا كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام داده اند، پاداش هاى آنها را (خدا) بطور كامل خواهد داد و خداوند ستمگران را دوست نمى دارد.
اى پیامبر!) آنچه بر تو مى خوانیم، آیه ها و اندرز حكمت آمیز است.
نکته ها :
در تفسیر اطیب البیان، نمونه اى از عذاب هاى دنیوى بنى اسرائیل، این گونه آمده است: 37 سال پس از حضرت مسیح، شخصى به نام طیطوس كه از قیصرهاى روم بود، بر یهود مسلّط شد ومیلیون ها نفر از آنان را كشته وهزاران نفر را به اسارت گرفت. او دستور داد اموال آنان را به آتش كشیده و یا غارت كنند و اسیران آنها را طعمه ى درندگان كند.
در كنار تهدید كفّار، تشویق اهل ایمان لازم است، چنانكه در كنار ایمان، انجام كارهاى نیك لازم است.
پیام ها :
- سروكار كفّار با خودِ خداست. «فاعذبّهم»
- هرچه اتمام حجّت بیشتر باشد، قهر خدا بر انكار كنندگان بیشتر خواهد بود. كسانى كه زنده كردن مرده را از عیسى مى بینند، ولى ایمان نمى آورند، مستحق هر نوع عذابى هستند. «فاعذبهم عذاباً الیماً»
- گاهى خداوند در این دنیا نیز مجازات مى دهد. «فى الدنیا و الاخرة»
- در برابر قهر خدا، هیچ قدرتى نمى تواند مانع باشد. «و ما لهم من ناصرین»
- براى رهبرى صحیح و قاطع، نشانه هاى الهى و بیان محكم و مستدل لازم است. «الایات والذكر الحكیم»
🌴🌼🌱🌸🌿
🌴🌼🌱🌸🌿
🌼
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر نور(آیه 59 و 60 سوره آل عمران):
إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (59) الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ (60)
ترجمه :
همانا مَثلِ (آفرینش) عیسى نزد خداوند، همچون مَثلِ (آفرینش) آدم است كه او را از خاك آفرید و سپس به او فرمود: باش، پس موجود شد.
حق، همان است كه از جانب پروردگار توست، پس از تردید كنندگان مباش.
نکته ها :
گروهى از نصارى وارد مدینه شده و به حضور پیامبر صلى الله علیه وآله رسیدند. آنان در گفتگو با پیامبر صلى الله علیه وآله ولادت عیسى علیه السلام را بدون داشتن پدر، نشانه و دلیل الوهیّت او عنوان كردند. این آیه نازل شد وجواب آنان را چنین بیان نمود: اگر تولّد بدون پدر، دلیل خدا یا فرزند خدا بودن است، خلقت حضرت آدم كه مهم تر است، چون نه پدر داشت و نه مادر. پس چرا شما آدم را خدا یا فرزند خدا نمى دانید؟!
كلمه ى «مُمتَرین» از «مِرْیة» به معناى شك و تردید است. عین این آیه در سوره ى بقره آیه 147 نیز آمده است. با این آیه روشن مى شود كه سخن حقّ و پایدار تنها از جانب خدایى است كه خود حقّ و ثابت است وگرنه از انسان هایى كه در طوفان هوسها و غرایز ثباتى ندارند، قانون و سخن پایدار را نمى توان انتظار داشت.
پیام ها :
- مخالفان را از همان راهى كه پذیرفته اند، به حقّ دعوت كنیم. مسیحیان پذیرفته اند كه آدم مخلوق خداست، با اینكه پدر و مادر نداشت. «مَثَل عیسى... كمَثل آدم»
- استناد به تاریخ و تجربه هاى گذشته و ارائه نمونه هاى عینى بهترین راه دعوت است. «انّ مَثَل عیسى عنداللّه كمَثل آدم»
- قدرت خداوند در خلقت، محدود نیست. «كن فیكون»
- بیان حق، رمز ربوبیّت وتربیت است. «الحقّ من ربّك»
- ثبات و حقّانیت، جز در راه خدا، كلام خدا و قانون خداوند، وجود ندارد. «الحقّ من ربّك»
- تعداد زیاد مخالفان، تلاش و فعّالیت آنان، و ثروت و تبلیغاتشان، نباید در حقّانیّت راه و عقاید ما تأثیر گذارد. «فلا تكن مِّن الْمُمْتَرِينَ»
🌴🌼🌱🌸🌿
🌴🌼🌱🌸🌿
🌼
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر نور(آیه 61 سوره آل عمران):
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (61)
ترجمه :
پس هر كه با تو، بعد از علم و دانشى كه به تو رسیده است، درباره او (عیسى) به ستیز و محاجّه برخیزد (و از قبول حقّ شانه خالى كند) بگو: بیائید پسرانمان وپسرانتان وزنانمان وزنانتان وخودمان را (كسى كه به منزله خودمان است) وخودتان را بخوانیم، سپس (به درگاه خدا) مباهله و زارى كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
نکته ها :
واژه ى «نَبتَهل» از ریشه ى «اِبتهال» به معناى بازكردن دست ها و آرنج ها براى دعا، به سوى آسمان است واین آیه به دلیل این واژه، به آیه ى مباهله معروف گشته است. مباهله، یعنى توجّه و تضرّع دو گروه مخالف یكدیگر، به درگاه خدا و تقاضاى لعنت و هلاكت براى طرف مقابل كه از نظر او اهل باطل است.
در تفاسیر شیعه و سنى و برخى كتب حدیث و تاریخ مى خوانیم كه در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز هیئتى را به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله به مدینه گسیل داشتند. با وجود گفتگوهایى كه میان آنان و پیامبر صلى الله علیه وآله ردّ وبدل شد، باز هم آنان بهانه جویى كرده و در حقّانیّت اسلام ابراز تردید مى كردند. این آیه نازل شد و خطاب به پیامبر فرمود: به كسانى كه با تو محاجّه و جدال كرده، و از قبول حقّ شانه خالى مى كنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین كنیم و هر نفرینى كه دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مى شود كه راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.
هنگامى كه نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اكرم صلى الله علیه وآله شنیدند، به یكدیگر نگاه كرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فكر و اندیشه و مشورت كنند. بزرگِ نصارى به آنها گفت: شما پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید كه پیامبر با سر وصدا و جمعیّتى انبوه براى نفرین مى آید، نگران نباشید و بدانید كه خبرى نیست، ولى اگر با افراد معدودى به میدان آمد، از انجام مباهله صرف نظر و با او مصالحه كنید.
روز مباهله، آنها دیدند كه پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله همراه با دو كودك و یك جوان و یك زن بیرون آمدند. آن دو كودك، حسن و حسین علیهما السلام و آن جوان، علىّ بن ابى طالب علیهما السلام و آن زن فاطمه ى زهراعلیها السلام دختر پیامبر صلى الله علیه وآله بودند.
اُسقف مسیحیان گفت: من چهره هایى را مى بینم كه اگر از خداوند بخواهند كوه از جا كنده شود، كنده مى شود. اگر این افراد نفرین كنند، یك نفر مسیحى روى زمین باقى نمى ماند. لذا از مباهله اعلام انصراف كرده و حاضر به مصالحه شدند.
این ماجرا، علاوه بر تفاسیر شیعه، در منابع معتبر اهل سنّت نیز آمده است.
روز مباهله، بیست وچهارم یا بیست و پنجم ماه ذى الحجّه بوده و محل آن در روزگار پیامبر صلى الله علیه وآله در بیرون شهر مدینه بوده كه اكنون داخل شهر قرار گرفته و در آن محل، مسجدى به نام «مسجد الاجابة» ساخته شده است. فاصله ى این مسجد تا مسجدالنّبى تقریباً دو كیلومتر است. «الّلهم ارزقنا زیارته و شفاعته»
بر اساس روایتى در تفسیر المیزان، دعوت به مباهله مخصوص نصارى نبوده و پیامبر صلى الله علیه وآله از یهودیان نیز براى مباهله دعوت كردند.
مباهله، خاصّ زمان پیامبرصلى الله علیه وآله نبوده است، بلكه براساس برخى از روایات، دیگر مؤمنان نیز مى توانند مباهله كنند. امام صادق علیه السلام در این باره دستوراتى داده اند.
سؤال: در این ماجرا تنها فاطمه زهراعلیها السلام حضور داشت، پس چرا قرآن كلمه ى جمع «نسائنا» را بكار برده است؟
پاسخ: در قرآن مواردى است كه خداوند از یك نفر به صورت «جمع» یاد مى كند، مانند آیه 181 سوره آل عمران كه یك نفر از روى توهین گفت: خدا فقیر است، ولى آیه به صورت جمع مى فرماید: «الّذین قالوا انّ اللّه فقیر» چنانكه قرآن درباره حضرت ابراهیم علیه السلام مى فرماید: ابراهیم یك امّت است، با آنكه یك نفر بیشتر نبود.
گرچه پیامبر مى توانست خود شخصاً نفرین كند وكارى به علىّ، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نداشته باشد، ولى خدا و رسول، با این عمل به ما فهماندند كه این افراد، یاران و شریكان رسول خدا در دعوت به حقّ و هدف او هستند و همراه او آماده ى استقبال از خطر بوده و تداوم گر حركت او مى باشند.
پیام ها :
- اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیك ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جائك من العلم»
- آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع»
- فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «ابنائنا» بنابراین امام حسن وامام حسین علیهما السلام فرزندان پیامبرند.
- زن و مرد در صحنه هاى مختلف دینى، در كنار همدیگر مطرحند. «نسائنا»
- در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بیشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
- علىّ بن ابى طالب علیهما السلام، جان رسول اللَّه صلى الله علیه وآله است. «انفسنا»
- در مجالس دعا، كودكان را نیز با خود ببریم. «ابنائنا»
- اهل بیت پیامبرعلیهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
- استمداد از غیب، پس از بكارگیرى توانایى هاى عادّى است. «نبتهل»
- كسى كه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذیرش حقّ تسلیم نمى كند، باید با او مباهله كرد. «تعالوا... نبتهل»
- اگر مؤمنان محكم بایستند، دشمن به دلیل باطل بودنش عقب نشینى مى كند. «ندع... نبتهل»
- استدلال را باید با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت باید سركوب شود. «لعنة اللّه على الكاذبین»
🌴🌼🌱🌸🌿