هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه106 سوره بقره:
مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (106)
ترجمه :
هر (حكم و) آیه اى را نسخ كنیم ویا (نزول) آنرا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آنرا مى آوریم، آیا نمى دانى كه خدا بر هر چیزى قادر است؟
نکته ها :
كلمه «ننسها» از مصدر «انساء» به معناى تأخیر انداختن یا حذف كردن است. بدین معنا كه نزول آیه به تأخیر افتد و پس از مدّتى نازل شود.
این آیه در مقام پاسخ به تبلیغات سوء یهود است. آنان سؤال مى كردند چرا در اسلام برخى قوانین تغییر پیدا مى كند؟ چرا قبله از بیت المقدّس به كعبه تغییر یافت؟ اگر اوّلى درست بود پس دستور دوّم چیست؟ و اگر دستور دوّم درست است پس اعمال قبلى شما باطل است.
قرآن به این ایرادها پاسخ مى گوید: ما هیچ حكمى را نسخ نمى كنیم یا آنرا به تأخیر نمى اندازیم مگر بهتر از آن یا همانندش را جانشین آن مى سازیم. آنان از اهداف و آثار تربیتى، اجتماعى و سیاسى احكام غافل هستند. همانگونه كه پزشك براى بیمار در یك مرحله دارویى تجویز مى كند، ولى وقتى حال مریض كمى بهبود یافت، برنامه دارویى و درمان او را تغییر مى دهد. یا معلّم با پیشرفت درس دانش آموز، برنامه درسى او را تغییر مى دهد، خداوند نیز در زمان ها و شرایط مختلف و متفاوت، برنامه هاى تكاملى بشر را تغییر مى دهد.
یكى از مصادیق آیه، استمرار امامت در جامعه و جانشینى هر امام به جاى امام قبلى است، چنانكه در حدیثى ذیل این آیه مى خوانیم: هر امامى از دنیا مى رود، امام دیگر جانشین او مى شود. [نخبة التفاسیر]
پیام ها :
- انسان همراه با نیازهاى فطرى و ثابت خویش، گاهى در شرایط خاصّ اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و نظامى نیز قرار مى گیرد. در این موارد در كنار قوانین و مقررات واحكام ثابت، باید دستورالعمل هاى متغیر داشته باشد كه از طریق نسخ یا فرمان پیامبر وجانشینان او به مردم ابلاغ شود. «ماننسخ من آیة»
- تغییر احكام، دلیل بر شكست طرح قبلى نیست، بلكه نشانه ى توجّه به مسائل جدید وتغییرى حكیمانه است. همانند تغییر كتاب ومعلّم. «ماننسخ من آیة... نأت بخیر منها...»
- در ظاهر دستورها متغیر وانبیا متعدّدند، ولى لطف خدا همواره یكسان است. «مثلها»
- جعل احكام و همچنین تغییر و تأخیر آنها، بدست خداست. «ننسخ، ننسها»
- همواره باید بهتر جایگزین شود، نه پست تر. «نأت بخیر منها»
- اسلام هرگز بن بست ندارد. بعضى از قوانین، قابل تغییر است. «ننسخ، ننسها»
- تغییر قانون، علاوه بر زمینه هاى گوناگون وپیدا شدن مصالح جدید، نیاز به قدرت دارد. «ننسخ... ان اللَّه على كل شى قدیر»
هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه 107 بقره:
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ (107)
ترجمه :
آیا ندانستى كه حكومت آسمان ها و زمین از آن خداست؟ (و او حقّ دارد هرگونه تغییر و تبدیلى را به مقتضاى حكمت و حاكمیّت خود، در قوانین و احكام بوجود آورد.) و جز خدا براى شما هیچ یاور و سرپرستى نیست.
نکته ها :
آنان كه درباره ى تغییر بعضى احكام و دستورات اعتراض و ایراد مى كنند، توجهّ به حاكمیّت مطلق خداوند ندارند. حاكمیّت خداوند دایمى وذاتى وعمومى است، ولى غیر خدا، حاكمیّت و حكومتش محدود، موقّتى، قراردادى و غیر ذاتى است. بنى اسرائیل از حاكمیّت الهى چنین تصوّر نادرستى داشته و خدا را نسبت به اِعمال حاكمیّت، دست بسته مى دانسته ومى گفتند: «یداللّه مغلولة» [مائده، 64] ، در حالى كه دست خداوند در آفرینش و خلقت و همچنین در وضع و جعل قوانین و تغییر و تحول آنها باز است. [خداوند مى تواند هرگاه اراده كند، در آفرینش ایجاد تغییر كند؛ مثلاً آب را تلخ كند؛ »لو نشاء لجعلناه اجاجاً« واقعه، 70. و یا درختان را خشك سازد؛ »لو نشاء لجلناه حطاماً« واقعه، 65. و بالاتر از همه، تمامى مردمان را نابود و گروه دیگرى را بیافریند؛ان یشاء یذهبكم و یأت بخلق جدید« ابراهیم، 19. چنانكه به گروهى از بنى اسرائیل فرمود: »كونوا قردةًخاسئین« بقره، 65. یعنى شما به شكل بوزینگان در آیید و آنان از شكل انسانى به صورت بوزینگان در آمدند. این نوع تغییر و تحوّل را بنى اسرائیل در طول تاریخ زندگانى خویش بارها دیده است، خشك شدن دریا براى عبور آنان، اژدها شدن عصاى حضرت موسى علیه السلام، شكافته شدن سنگ ها و جارى شدن آب، چگونه است این همه را با چشم خود دیده اند، ولى اكنون با تغییر مختصرى در احكام و دستورات بهانه گیرى مى كنند؟] «بل یداه مبسوطتان»
مسلمانان نباید انتظار داشته باشند همانند اموری که برای یهودیان بوده مانند برافراشتن کوه طور(بقره، 63)و فرو فرستادن من و سلوی(بقره، 50) برای آنان تکرار شود. خداوند بنا به مصالح حکیمانهاش برای هر امتی برنامهای دارد و کسی جز او« ولی» و «نصیر» نیست تا امور جامعه را به عهده گیرد و یا در کارها به آنها یاری رساند.
پیام ها :
- حقّ حاكمیتِ همیشگى ومطلقِ آسمان ها وزمین، مخصوص خداوند است. «له ملك السموات والارض»
- تغییر قوانین، مخصوص خداوندى است كه حاكمیّت آسمان ها وزمین را دارد. لذا شائبه ى هیچ هوس یا ترسى در این تغییرها نیست. «ماننسخ... له ملك السموات...»
- راضى كردن دیگران كه بهانه گیر و لجوج هستند، براى شما ارزش نباشد، چون غیر از خداوند كسى شما را یاورى و سرپرستى نخواهد كرد. «ما لكم من دون اللَّه...»
هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه 108 سوره بقره:
أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ (108)
ترجمه :
آیا بنا دارید از پیامبرتان سؤالات و درخواست هایى (نابجا) بكنید، آنگونه كه پیش از این، موسى (از طرف بنى اسرائیل) مورد سؤال قرار گرفت، و هر كس (با این بهانه جویى ها از ایمان سرباز زند و) كفر را با ایمان مبادله كند، پس قطعاً از راه مستقیم گمراه شده است.
نکته ها :
یکی دیگه از کارهای یهودیان این بود که از پیامبر اسلام درخواستهای نامعقول داشتند یا مسلمانان را برای این نوع درخواستها تحریک میکردند مانند: رؤیت خدا (بقره، ۵۵) یا دیدن فرشتگان (فرقان،21) تا بتوانند ایمانشان را تضعیف کنند و آنان را به کفر بکشانند. خداوند مسلمانان را از این درخواستها بر حذر میدارد و هشدار میدهد سوال از سر بهانه و عناد موجب جایگزینی کفر به جای ایمان است و هر کس کفر را جایگزینی میکند بیگمان راه درست را گم کرده و به بیراهه افتاده است
با توجّه به خود آیه و آنچه از شأن نزول ها برمى آید، برخى از مسلمانان ضعیف الایمان و بعضى از مشركان، از پیامبر صلى الله علیه وآله تقاضاهاى نامربوط و غیر منطقى داشتند، مثلاً تقاضا مى كردند براى ما نامه اى از سوى خداوند بیاور! و یا نهرهایى را براى ما جارى ساز. و برخى دیگر همانند بنى اسرائیل مى گفتند: خداوند را آشكارا به ما نشان بده تا با چشم او را ببینیم و به او ایمان بیاوریم!
آوردن معجزه و اتمام حجّت، براى صدق دعوت پیامبر لازم است، ولى انجام دادن هر درخواستى، طبق هوس و میل هر فردى كه از راه مى رسد، درست نیست. یك مهندس یا نقاش براى اثبات مهارت خویش، چند نمونه كار ارائه مى دهد، ولى ضرورت ندارد براى هر كسى خانه اى بسازد یا تابلویى بكشد!
بازگویى مشكلات و تاریخ انبیا، براى دلدارى دادن به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله است، كه اگر افرادى از تو سؤال و درخواست نامعقول دارند، از انبیاى پیشین نیز از همین قبیل درخواست ها مى كردند.
پیام ها :
- از سؤالات ودرخواست هاى بى جا بپرهیزید كه گاهى زمینه ساز كفر است. «ام تریدون ان تسئلوا... و من یتبدل الكفر»
- خطراتى كه پیروان دیگر ادیان را تهدید كرده، مسلمانان را نیز تهدید مى كند. «تسئلوا رسولكم كما سئل موسى»
- از عاقبت و سرانجام دیگران، عبرت بگیرید. «كما سئل موسى»
هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه109 سوره بقره:
وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (109)
ترجمه :
بسیارى از اهل كتاب (نه تنها خودشان ایمان نمى آورند، بلكه) از روى حسدى كه در درونشان هست، دوست دارند شما را بعد از ایمانتان به كفر بازگردانند، با اینكه حقّ (بودن اسلام و قرآن،) براى آنان روشن شده است، ولى شما (در برابر حسادتى كه مى ورزند، آنها را) عفو كنید و درگذرید تا خداوند فرمان خویش بفرستد، همانا خداوند بر هر كارى تواناست.
نکته ها :
«عفو» یعنى بخشیدنِ خلاف، «صَفح» یعنى نادیده گرفتنِ خلاف.
وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد مدینه شد حی بن اخطب از سران یهود مدینه و برادرش ابو یاسر نزد آن حضرت آمدند و پس از مذاکراتی برگشتند. مردم از حی بن اخطب پرسیدند آیا او پیامبر بود؟ گفت: آری، ولی من عداوت او را تا مرگ به دل خواهم داشت.
یهودیان برای جوانان مسلمان، انواع فسق را مهیا میکردند. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) از این توطئه خطرناک خبردار شد و با لحن شدید، نزدیک شدن به شراب و قمار و روابط نامشروع و خوردن گوشت خوک را منع کرد و آنان را از رفت و آمد به خانهها و مراکز یهود که برای ترویج فحشا و منکر ایجاد شده بود، شدیداً نهی کرد.
دشمن كه در دل آرزوى كفر شما را دارد، در عمل از هیچ توطئه و نقشه اى خوددارى نخواهد كرد. روشهاى اقدام آنها همان طرح سؤالات بى جا، وسوسه ها، القاى شبهات و... مى باشد كه باید نسبت بدانها هشیار بود.
پیام ها :
- نسبت به روحیّات وبرنامه هاى دشمنان خود، مواظب باشید. «ودَّ... یرُدّونكم»
- در برخورد با دشمن نیز باید انصاف داشت. «ودّ كثیر» (آیه مى فرماید: بسیارى از اهل كتاب چنین هستند، نه همه ى آنان.)
- شعله ى حسادت، چنان خطرناك است كه بعد از علم و آگاهى نیز فرو نمى نشیند. «حسداً... من بعد ما تبین لهم الحقّ»
- شما با ایمان آوردن به اسلام، عظمت و عزّتى مى یابید كه دشمنان به شما رشك و حسد مى ورزند و مى خواهند شما به جهل، شرك و تفرقه ى زمان جاهلیّت برگردید. «ودّ كثیر... لو یردّونكم»
- با مخالفان نباید فوراً به خشونت برخورد كرد، گاهى لازم است حتّى با علم به كینه و حسادت آنها، با ایشان مدارا نمود. «فاعفوا»
- فرمان عفو دشمن، به صورت موقّت و تا زمانى است كه مسلمانان دلسرد و دشمنان جسور نشوند. «فاعفوا و اصفحوا حتّى»
- عفو، نشان ضعف نیست. خداوند بر انجام هر كارى تواناست و امروز نیز مى تواند شما را بر دشمنان غالب گرداند. «انّ اللّه... قدیر»
هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه 110 سوره بقره:
وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (110)
ترجمه :
و نماز را برپا دارید و زكات را پرداخت نمایید و هر خیرى كه براى خود از پیش مى فرستید، آنرا نزد خدا (در سراى دیگر) خواهید یافت، همانا خداوند به اعمال شما بیناست.
نکته ها :
بعد از اوّلین خطاب در آیه 104؛ «یا ایها الذین آمنوا»، این آیه حامل سومین دستور براى مسلمانان است.
در دستور اوّل؛ خداوند رعایت ادب در گفتگو با رسول خدا صلى الله علیه وآله را یادآور شد تا در سخن گفتن مواظب باشند بهانه و دستاویزى براى تمسخر به دست دشمنان و مخالفان ندهند. «لاتقولوا راعنا و قولوا اُنظرنا»
دستور دوّم؛ عفو و اغماض از كینه و حسادت اهل كتاب تا زمان صدور دستور جدید بود. «فاعفوا و اصفحوا»
دستور سوّم؛ اقامه نماز و پرداخت زكات است. در زمانى كه مسلمانان در تیررس انواع كینه و حسادت ها بودند و مأمور به عفو و اغماض شده اند، لازم است رابطه ى خودشان را با خداوند از طریق اقامه نماز، و پیوند با محرومان جامعه را از طریق زكات، تقویت نمایند.
پیام ها :
- معمولاً دستور به نماز همراه با زكات در قرآن آمده است. یعنى یاد خدا باید همراه با توجّه به خلق خدا باشد. «اقیموا الصلوة واتوا الزكوة»
- اعمال انسان، قبل از خود انسان وارد عرصه قیامت مى شود. «تقدّموا لانفسكم»
- مقدار كار خیر مهم نیست، هركس به هر مقدار مى تواند باید انجام دهد. «من خیر»
- كارهاى خیر، براى قیامت محفوظ مى ماند. «تجدوه»
- ایمان به نظارت الهى وپاداش در قیامت، قوى ترین انگیزه عمل صالح مى باشد. «ما تقدموا... تجدوه عند اللَّه انّ اللَّه بما تعملون بصیر»
هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
ستارهای بدرخشید و ماهِ مجلس شد
دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد
نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسألهآموزِ صد مُدَرِّس شد
کرشمهٔ تو شرابی به عاشقان پیمود
که عِلم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد.
*عید سعید مبعث را خدمت شما و خانواده محترم تبریک عرض می کنم*
التماس دعا
هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه111 سوره بقره:
وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (111)
ترجمه :
وگفتند: هرگز به بهشت داخل نشود مگر آنكه یهودى یا نصرانى باشد. اینها آرزوهاى آنهاست، بگو: اگر راستگویید، دلیل خود را (بر این موضوع) بیاورید.
نکته ها :
باز اهل کتاب برای آنکه مسلمانان را از سر حسادت به شک اندازند و از نفوذ اسلام در دل مردم خود پیشگیری کنند به تبلیغ دیگری دست زدند. یهودیان میگفتند:« هرگز کسی به بهشت در نمیآید جز آنکه یهودی باشد» مسیحیان هم می گفتند: «.. .جز آنکه مسیحی باشد». خداوند میفرماید: این آرزوهای خام آنان است. بدون آنکه بتواند برهانی بر آن اقامه کنند؛ بلکه ملاک بهشت همان است که عقل میگوید و در همین سوره نیز چند بار (مانند آیات 38، 62 و 82) یادآوری شده است. ملاک، نام و نژاد نیست؛ بلکه در تسلیم شدن و انجام کارهای شایسته است.
برای رسیدن به بهشت برین، خداوند متعال در ابتدای سوره مؤمنون، 7 صفت را برای مؤمنین واقعی ذکر کرده است که عبارتاند از:
1-ایمان به خدا و رسول و روز آخرت 2-داشتن خشوع و طمأنینه در نماز 3-دوری جستن از مطالب لغو و باطل 4-اداء زکات اموال 5-حفظ عفت و شــرف و پرهیز از زنا و عمل لواط و دوری از هر آنچه محرک شهوت شیطانی است 6-حفظ و اداء امانت و وفا به عهــــد و پیمـــــان 7-محافظت از نمازهای یومیه و انجام آنها در اوقات اولیه با رکوع و سجود تمام و وفق فقه اسلامی.
پیام ها :
- غرور دینى، باعث شد تا یهود ونصارى خود را نژاد برتر و بهشت را در انحصار خود بدانند. «الاّ مَن كان هوداً او نصارى»
- امتیازطلبى وخودبرتربینى، آرزویى خام وخیالى واهى است. «تلك امانیّهم»
- ادّعاى بدون دلیل محكوم است. «قل هاتوا برهانكم»
- هرگونه عقیده اى باید بر اساس دلیل باشد. «قالوا... قل هاتوا برهانكم» قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان كرده است و از مخالفان نیز تقاضاى دلیل مى كند.
- انسان برای اینکه اهل بهشت برین باشد باید در حیات دنیوی خود به این سه وظیفه عمل شود: 1- ایمان و تصدیق که با این قدم در ردیف اهل ایمان قرار میگیرد. 2-عمل به احکام و وظایف روزانه که به آن مأمور شده است. 3-دوری از حرام و باطل و اعمال شیطانی.
هدایت شده از سید حسین جعفری نسب
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه112 سوره بقره:
بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (112)
ترجمه :
آرى، كسى كه با اخلاص به خدا روى آورد و نیكوكار باشد، پس پاداش او نزد پروردگار اوست، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین خواهند شد.
نکته ها :
آیه علّت ورود در بهشت را، تسلیم فرمان خدا و نیكوكار بودن مى داند. یعنى بهشت به ادّعا وشعار به كسى داده نمى شود، بلكه ایمان و عمل صالح لازم است.
پیام ها :
- براى ورود به بهشت، به جاى خیال و آرزو، هم تسلیم خدا بودن و ایمان درونى لازم است و هم عمل صالح بیرونى. «اسلم وجهه لله و هومحسن»
- نیكوكارى باید سیره ى انسان باشد، نه به صورت موسمى وفصلى. «هو محسن»
- پاداش دادن، از شئون ربوبیّت است. «اجره عند ربه»
- هر كس خالصانه روى به خدا آورد، هم بهره كامل دارد؛ «فله اجره عند ربه» و هم از هر نوع دلهره بیمه خواهد بود. «لا خوف علیهم»
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه 113 سوره بقره:
وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (113)
ترجمه :
و یهودیان گفتند: مسیحیان بر حقّ نیستند، و مسیحیان گفتند: یهودیان بر حقّ نیستند، در حالى كه (هر دو گروه) آنان، كتاب آسمانى را مى خوانند! همچنین افراد نادان دیگر (همچون مشركان كه خبر از كتاب ندارند)، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قیامت در آنچه اختلاف دارند، در بین آنان داورى خواهد نمود.
نکته ها :
این آیه ترسیمى مجدّدى از سیماى متعصّبِ اهل كتاب است كه هرگروه در صدد نفى گروه دیگر است. یهودیان، مسیحیان را بر باطل و بى موقعیّت در پیشگاه خداوند معرّفى مى كنند و در مقابل، مسیحیان نیز یهود را بى منزلت در نزد خداوند مى دانند. اینگونه برخوردها، از روحیّه ى متعصّب آنها سرچشمه مى گیرد، در حالى كه اگر به كتاب آسمانى خود توجّه كنند، از این برخوردها دست بر مى دارند. سپس مى فرماید: مشركان و بت پرستان نیز با آنكه كتاب آسمانى ندارند، همان سخن ها را مى گویند. یعنى صاحبان عقاید باطل همدیگر را نفى مى كنند، ولى همه ى این اختلافات در روز قیامت، با داورى خداوند متعال پایان مى پذیرد و آنها حقّ را مشاهده مى كنند.
پیام ها :
- تعصّب بى جا و انحصارطلبى بى دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده گرفتن دیگران، نشانه ى استبداد و خودمحورى است. [هر گروهى به آنچه خود دارد مى بالد، و این بالیدن هاى بى جا ریشه ى بسیارى از فتنه هاست. در سوره ى مؤمنون آیه 53 ،تعبیر دیگرى دارد: »كلّ حزب بمالدیهم فرحون« هر گروهى به آنچه در نزدشان هست، شادمان است] «لیست النصارى على شى ء... لیست الیهود على شى ء»
- اگر تعصّب و خودخواهى باشد، علم هم نمى تواند هدایت كند. اهل كتاب قادر به تلاوت آن بودند ولى به خاطر داشتن روحیّه ى انحصارطلبى تلاوت ها كارساز نبود. «وهم یتلون الكتاب»
- در فضاى آمیخته به تعصّب، عالم و جاهل همانند هم فكر مى كنند. مشركان جاهل همان حرفى را مى زدند كه تلاوت كنندگان تورات و انجیل مى گفتند. «كذلك قال الذین لا یعلمون»
جبهه طلاب انقلابی
✅ پروژه ۹۸۱ #امام_رضایی_ها 👌 خانواده ای نیازمند در یکی از روستاهای مناطق محرم که با مسافر کشی با یک
✅ #گزارش پروژه ۹۸۱ #امام_رضایی_ها
الحمدلله رب العالمین این پروژه هم به کمک شما عزیزان به سرانجام رسید و تونستیم با همراهی شما خوبان بخشی از مبلغ باقیمانده برای انجام تعمیرات ماشین امرار و معاش این مددجو را تامین کرده و پرداخت کنم؛ مجموعا قریب به ۴۱ میلیون تومان هزینه برداشت که حدود ۱۷ میلیون تومان اون با مشارکت های شما عزیزان برای ایشان واریز کردیم و مابقی مبلغ نیز که از قبل توسط خود مددجو و دوستان و آشنایان و... تامین و پیش پرداخت گردیده بود و با این تفصیل مشکل ایشان برطرف شد.
ارادتمند؛ صدقیانی
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه114 سوره بقره :
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُوْلَـئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِينَ لهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (114)
ترجمه :
كیست ستمكارتر از آنكه نگذاشت نام خدا در مساجد الهى برده شود و سعى در خرابى آنها داشت؟ آنان جز با ترس و خوف، حقّ ورود به مساجد را ندارند. بهره ى آنان در دنیا، رسوایى و خوارى و در آخرت عذاب بزرگ است.
نکته ها :
بنابر آنچه از شأن نزول ها و برخى روایات بدست مى آید، آیه درباره ى كسانى نازل شده است كه درصدد تخریب مساجد برآمده بودند. در طول تاریخ، تخریب مساجد ویا جلوگیرى از رونق آنان بارها به دست افراد منحرف و طاغوت ها صورت گرفته است. از تخریب بیت المقدّس و آتش زدن تورات بدست مسیحیان به رهبرى شخصى به نام «فطلوس» گرفته، تا ممانعت قریش از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، نشانه اى از همین تلاش ها است.
امروز نیز از یك سو شاهد تخریب مساجد باقیمانده از صدر اسلام در كنار قبور ائمه بقیع علیهم السلام به عنوان مبارزه با شرك هستیم و از طرف دیگر ویرانى مساجد تاریخى، همانند مسجد بابرى در هند را كه نشانگر قدمت مسلمانان در شبه قارّه است، به چشم مى بینیم. اینها همه حكایت از روحیّه ى كفرآلود طاغوت ها و جاهلانى دارد كه از یاد ونام خداوند كه در مراكز توحید طنین انداز مى شود، وحشت دارند.
این آیه به والدین و بزرگانى كه از رفتن فرزندانشان به مساجد ممانعت به عمل مى آورند، هشدار مى دهد.
اگر خرابى مسجد ظلم باشد پس آباد كردن مسجد، اَنفع كارها مى باشد. [تفسیر فخررازى]
پیام ها :
- ظلم فرهنگى، بزرگترین ظلم هاست. «و من اظلم» (در قرآن «اظلم»، به افترا بر خدا و بستن خانه خدا گفته شده كه هر دو جنبه فرهنگى دارد.)
- خرابى مسجد تنها با بیل و كلنگ نیست، بلكه هر برنامه اى كه از رونق مسجد بكاهد، تلاش در خرابى آن است. «منع مساجد اللَّه»
- مساجدى مورد قبول هستند كه در آنها یاد خدا زنده شود. مطالب خداپسند و احكام خدا بازگو شود. «یذكر فیه اسمه»
- دشمن از در و دیوار مسجد نمى ترسد، ترس او از زنده شدن نام خدا و بیدارى مسلمانان است. «ان یذكر فیها اسمه»
- مساجد سنگر مبارزه اند، لذا دشمن سعى در خرابى آنها دارد. «سعى فى خرابها»
- مسجد باید پر رونق و پر محتوى وهمانند سنگر فرماندهى نظامى باشد. همچنان كه جاسوس از رخنه به مراكز نظامى در وحشت و اضطراب است، باید مخالفان و دشمنان نیز از نفوذ و ورود به مساجد، در ترس ونگرانى باشند. «ما كان لهم ان یدخلوها الاّ خائفین»
- كسانى كه با مقدّسات دینى به مبارزه برمى خیزند، علاوه بر قهرالهى در قیامت، گرفتار ذلّت وخوارى دنیا نیز مى شوند. [اگر سعى در خرابى ساختمانى كه یادآور خداست، ذلّت دنیوى و عذاب اخروى دارد، پس كسانى كه با شایعه و تهمت و تحقیر، قداست مردانى را شكستند كه در جامعه یادآور خدا هستند، قطعاً در همین دنیا گرفتار ذلّت و نكبت خواهند شد.] «سعى فى خرابها... لهم فى الدنیا خزى»