eitaa logo
کتابخانهٔ نیمه‌شب
71 دنبال‌کننده
245 عکس
196 ویدیو
18 فایل
«جز قصور و تقصیر چیزی ندارم.» - ارتباط: @x_RF313 - بهخوان: https://behkhaan.ir/profile/x_rf313?inviteCode=7gFK2I18mE1V
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فریم
محبوبم نداریم اینقدر دوستش داشته باشیم @fraame ☫رسانه فریم☫
وَ قَالَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: فِي صِفَةِ اَلْمُؤْمِنِ اَلْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْءٍ نَفْساً.يَكْرَهُ اَلرِّفْعَةَ وَ يَشْنَأُ اَلسُّمْعَةَ طَوِيلٌ غَمُّهُ بَعِيدٌ هَمُّهُ كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ شَكُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ سَهْلُ اَلْخَلِيقَةِ لَيِّنُ اَلْعَرِيكَةِ ! نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ اَلصَّلْدِ وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ اَلْعَبْدِ. و در وصف مؤمن فرمود: «مؤمن، شادیش در چهره و اندوهش در دل است. سينه اش از هر چيز وسيع تر و نفسش از هر چيز خوارتر است. از برتری جویی و شهرت طلبی بیزار است. غم و اندوهش طولانی و همتش بلند است. سکوتش بسیار و وقتش مشغول است. شکرگزار و صبور است. غرق در تفکر و اندیشه است. در مورد نیازش بخیل است. اخلاقش آسان و رفتارش نرم است. نفسش از سنگ سخت تر و در برابر بنده خدا، ذلیل تر است.» -حکمت ۳۳۳ نهج‌البلاغه
در مقام امتحان اگر ما جای خلفای بنی امیه و بنی عباس که خلافت را از اهلش غصب نمودند، بودیم و توانایی داشتیم، رادع و مانعی از نابودی دشمنان خود نداشتیم و شرایط و قدرت و امکاناتی که برای آنها فراهم بود، برای ما فراهم می‌شد، آیا مانند آنها عمل نمی‌کردیم؟! الان چه می‌کنیم؟ آیا حق‌کشی نمی‌کنیم؟! از خدا می‌خواهیم که مورد چنین امتحانی قرار نگیریم، البته اگر مورد امتحان قرار گرفتیم نیز از خدا می‌خواهیم که ما را حفظ نماید. انسان در مورد امتحان یا مانند سلمان رحمت الله علیه در أعلی علیين قرار می‌گیرد یا مانند یزید و معاویه از هالکین و در اسفل سافلین. - آیت الله بهجت رضوان الله علیه رحمت واسعه، ص۲۳۵
💠 کتاب با من زندگی می‌کند و من با کتاب - در شبانه‌روز چند ساعت مطالعه می‌کنید؟ + جور دیگری این را بپرس؛ اینکه در شبانه‌روز چقدر با کتاب هستی؟ - چه فرقی بین این دو سؤال هست؟ + اگر بپرسی چند ساعت مطالعه می‌کنی، می‌گویم بین هشت تا ده ساعت؛ اما اگر بپرسی چند ساعت با کتاب هستی، جوابم این است که تا وقتی بیدارم و خوابم نرفته باشد با کتاب هم‌نشینم: وقتی در خیابان قدم می‌زنم، به موضوعی فکر می‌کنم تا حل شود؛ زمانی‌که با قصاب حرف می‌زنم، در ذهنم مسئله‌ای است که قصد دارم حلش کنم؛ کنار سفره که می‌نشینم تا غذایی بخورم، سؤالی برای حل‌شدن در ذهنم می‌چرخد. بنابراین من مدام با کتاب هستم؛ کتاب با من زندگی می‌کند و من با کتاب زندگی می‌کنم. اگر شاگردانش را می‌دید که بین راه سرشان به این‌ور و آن‌ور می‌چرخد، تشر می‌زد که از فرصت بین راه برای فکرکردن استفاده کنند. می‌گفت: «بیشتر از آنچه می‌خوانید، فکر کنید. اگر به صِرف خواندن عادت کنید، در بین متن‌ها و سطرها محدود می‌شوید. آن‌وقت نوآور نمی‌شوید.» 📚 نا، ص٩٢ 🔗 ما را در اینستاگرام دنبال کنید 🆔 @shahidsadr
غیر از این خاک بلاکَش، وطنی نیست تو را جز سنان و نی و خنجر، چمنی نیست تو را گفتم از خاتم انگشت تو را بشناسم تو که انگشت نداری، یمنی نیست تو را تو پس از قتل حسن، گفتی غارت زده ام حال غارت شده ای، پیرهنی نیست تو را استخوان های تنت مثل دلت نرم شده جز من و مادرمان، سینه زنی نیست تو را بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی تا رسیدم به تو دیدم، بدنی نیست تو را بوریا بود بهانه، که بدن جمع شود ورنه جز خاک بیابان، کفنی نیست تو را - سعید خرازی
هدایت شده از کتابخانهٔ نیمه‌شب
اهل عادت، اهل ذکر و به تبع آن، اهل فکر نخواهند بود. تفکر، نسبت پیداکردن با حقیقت وجود و با سرچشمه‌هاست. کسی که به سردی عادت مبتلا می‌شود از سرچشمه نخواهد نوشید و چیزی از باطن زلال مناسک نصیبش نمی‌شود. انسان باید دور از عادت، مدام در غلیان باشد. در جهان ما که جهان عادت و جهان سردی‌هاست و جهان مناسک منقطع از سرچشمه‌ها و سرآغاز‌هاست و بیگانگی و بی‌خانمانی همه‌گیر شده، چگونه می‌توان به سرآغاز راهی یافت؟ بیگانگی ما با عالم تَشرُّف و انس، به دلیل زندگی ما در عالمِ عادات است و گزاف نیست اگر بگوییم عادت، همراه با نسیان و کفران انس است؛ به تعبیر دیگر، وقتی به انس کافر می‌شویم، عادت می‌کنیم. در مرحلهٔ عادت هیچ انس و قربی نیست. 📚 داستان فراموشی ص۴۴ ✍وحید یامین‌پور
انسان (سوژه) در انقیاد انضباط مدرن مرده است و ظهور این مرگ در نیست‌انگاری قرن بیستم، جنگ‌های جهانی، بی‌معنا شدن زندگی، افول خِرد سیاسی و سیطره‌ی تکنیک فراتر از اراده‌ی انسان به چشم می‌خورد. اما شگفتی اینجاست که فوکو این سخن تاریخ‌ساز خود را به نیچه نسبت می‌دهد.(انسان اختراع جدید است. اختراعی که به پایان خود نزدیک می‌شود.) او می‌گوید نیچه هرچند مرگ خدا را اعلام کرد، در واقع او مرگ انسانی را اعلام کرده که قاتل خداوند است. اشارات نیچه به سوی سوبژکتیویته، به عنوان آلت قتاله‌ی عالم غیب و ساحت ملکوت و قدس است. شاید آن هنگام که نیچه چنین گفته بود، کسی تصور نمی‌کرد در کمتر از هفتاد سال بعد، دو جنگ جهانی بزرگ با ده‌ها میلیون قربانی و ده‌ها میلیون آواره به انسان تحمیل شود. 📚 داستان فراموشی ص۱۳۹ ✍وحید یامین‌پور
الهی، شکرت که دل بی‌دردم را به درد آوردی. 📚الهی‌نامه ✍ علامه حسن‌زاده آملی رضوان الله علیه
هدایت شده از کتابخانهٔ نیمه‌شب
بس که بر سینه زدم سنگ تو را در همه عمر شده‌ام مظهر رمی جمرات ای ساقی!🚶‍♂ 📚فیض بوک ✍ ناصر فیض
🔰مقام توجه به عالم کثرت در عین شهود عوالم ربوبی مخفى نماند که سیر و سلوک سالک منافاتى با بود و هستى در عالم مادّه ندارد و بساط کثرت خارجیّه به حال خود باقى خواهد بود، و سالک در عین کثرت در وحدت است. بعضى فرموده‏اند: مدّت سى سال در میان مردم بودم و اینان گمان مى‏کردند که من با ایشان مراوده دارم و با ایشان معاشرم و حال آنکه در این مدّت من بجز خدا کسى را ندیده و نشناختم. این حال بسیار مهمّ و حائز اهمیّت است چه در ابتداى امر این حال ممکن است فقط در یک لحظه پدید آید ولى کم‏کم شدّت مى‏یابد. 📚کتاب ص۳۶ https://eitaa.com/boresh_ketabha