eitaa logo
کتابخانهٔ نیمه‌شب
71 دنبال‌کننده
245 عکس
196 ویدیو
18 فایل
«جز قصور و تقصیر چیزی ندارم.» - ارتباط: @x_RF313 - بهخوان: https://behkhaan.ir/profile/x_rf313?inviteCode=7gFK2I18mE1V
مشاهده در ایتا
دانلود
نیمه‌شبی بود و من بودم و هوای خنک چله‌ی تابستان و چشمان خسته‌ام. در حال گشت و گذار در بهخوان بودم که یادداشتی توجهم را جلب کرد به این کتاب. من هم که پولم با خرید چهارتا کتاب چاپ قدیمی ته کشیده بود، به خود امید این را می‌دادم که این کتاب صوتی در بینهایت طاقچه موجود باشد و امشب را که حوصله‌ی مقتل‌خواندن ندارم، بدون اشک نگذرانم. که خب لحظه‌ای امید دلم ناامید شد. دیدم علامت پنجاه درصد تخفیف گوشه‌ی تصویرِ کتاب صوتی موجود است که نشان از بینهایتی‌نبودنش می‌داد. با خود می‌گفتم ای بابا. چقدر قیمت کتاب بوده که حالا اینطوری تخفیف زده‌اند به جانش که مردم تهیه کنند؟! که خب با کمال تعجب دیدم قیمت کتاب چهار هزار تومان است و با تخفیف ۲۰۰۰ تومان شده. صوت اول طرماح را که می‌شنیدم «به به‌»ی نثار تیم تولیدِ این کتاب صوتی کردم و گفتم حیف است حالا که انقدر ارزان است رفقای خویش را از این اثر هنری گران محروم بدانم. آتش زدم به مالم و به اندازه دوازده هزار تومنی که برایم باقی مانده بود، کتاب را با التماس دعایی نثار رفقای خویش کردم و دوباره هندزفری به گوش گذاشتم و چشمان خود بستم. و گریستم و گریستم و گریستم...
هدایت شده از کتاب خوب📚
عُمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت نشد آگاه که در تَرک تَمناست بهشت
بخلاف آنکه انسان بدون عشق و محبت آنان بخواهد این راه دور و دراز را به پای خود و به اتکاء عمل خود طی کند؛ هیهات که به مقصد برسد. هر روز که گامی جلو گذارد شوائب نفس اماره و خواطر شیطانی او را چند گام به عقب می‌برد، و دائماً مانند حمار طاحونه به دور خود می چرخد؛ وكلما ازداد سيرُهُ لا يَزِدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعدًا. عاقبة الأمر با تلاش بسیار و زحمت فراوان با دست تھی، غارت زده، سرمایه از دست رفته، با هزاران حسرت و ندامت دنیا را ترک گفته و جان می‌سپارد. 📚 رساله‌ی مودت ✍ علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه
عقل می‌گوید بمان و عشق می‌گوید برو... و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. 📚فتح خون ✍ سیدالشهدای اهل قلم، سید مرتضی آوینی
اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! اکنون بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق می‌دانند که ماندن نیز رفتن است، جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی، و این اوست که ما را کش‌کشانه به خویش می‌خواند. 📚فتح خون ✍ سیدالشهدای اهل قلم، سید مرتضی آوینی
عبدالله بن جعفر طیار، شوی زینب کبری (س) نیز دو فرزند خویش ـ «عون» و «محمد» ـ را فرستاد تا به موکب عشق بپیوندند و با آن دو، نامه‌ای که در آن نوشته بود: «شما را به خدا سوگند می‌دهم که از این سفر باز گردی. از آن بیم دارم که در این راه جان دهی و نور زمین خاموش شود. مگر نه این‌که تو سراج مُنیر راه‌یافتگانی؟» ... و خود از عمرو بن سعید بن عاص درخواست کرد تا امان‌نامه‌ای برای حسین بنویسد و او نوشت. راوی: عجبا! امام مأمن کرهٔ ارض است و اگر نباشد، خاكٔ اهل خویش را یک‌سره فرومی‌بلعد، و اینان برای او امان‌نامه می‌فرستند... و مگر جز در پناه حق نیز مأمنی هست؟ 📚فتح خون ✍ سیدالشهدای اهل قلم، سید مرتضی آوینی
هدایت شده از کتابخانهٔ نیمه‌شب
بهترین دوستِ انسان، انسان است؛ نه کتاب. کتاب‌ها، تا آن حد که رسم دوستی و انسانیت بیاموزند، معتبرند؛ تا آن حد که مثل دریایی مرده از کلماتِ مرده، تو را در خود غرق کنند و فرو‌ببرند. تو در کوچه‌ها انسان خواهی شد؛ نه در لابلای کتاب‌ها. تو در کوه‌ها، در جاده‌ها، و در کنارِ ستمدیدگانِ واقعی، رسم زندگی را یاد خواهی گرفت؛ نه با غوطه‌خوردن در آثاری که در اتاق‌های دربسته نوشته شده و نویسندگانش هرگز نسیم را ندانسته‌اند و قایقی در تنِ طوفان را. 📖 یک عاشقانه آرام 👤 نادر ابراهیمی
بی‌خبر از حال بابا راحت نوشتیم بابا نان داد.
از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان... -حمیدرضا برقعی
1.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش صادقانه بنده وقتی یکی میگه وقتت رو با کتاب خوندن تلف نکن:
🔰حضرت امام رضا علیه السّلام مى فرمایند: هر کس مصیبت ما را به یاد آورد و به جهت آنچه در حقّ ما روا داشته شده اشک بریزد، در روز قیامت همراه ما و در درجه ما خواهد بود. و هر کس مصیبت ما را به یاد دیگران آورد و خود بگرید و دیگران را بگریاند، چشم او در روزى که دیدگان گریان است، نخواهد گریست. و هر کس در مجلسى بنشیند که امر ما در آن إحیاء میگردد، قلبش در روزى که قلب ها مى میرد، نخواهد مرد.» اى خرگه عزاى تو این طارم کبود لبریزِ خون ز داغ تو پیمانه وجود وى هر ستاره قطره خونى که عِلویان در ماتم تو ریخته از دیدگان فرود 📚کتاب ج۱، ص۲۰۰ https://eitaa.com/boresh_ketabha
شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اولِ شب درِ صبح باز باشد عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آن است که پاکباز باشد به کرشمهٔ عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سرِ نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم به کدام دوست گویم که محل راز باشد چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی تو صنم نمی‌گذاری که مرا نماز باشد نه چنین حساب کردم چو تو دوست می‌گرفتم که ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران اگر از بلا بترسی قدم مَجاز باشد - سعدی علیه‌الرحمه