eitaa logo
میوه دل من
6.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عامل اصلی تاخیر ظهور1⃣1⃣ زندگی تشکیلاتی، مبتنی بر فضائل اخلاقی👥 🔸ظهور، منتظر اینست که ما زندگی جمعی برآمده از تقوا و زندگی تشکیلاتی مبتنی بر فضائل اخلاقی داشته باشیم و خدا پرستیمان را در روابط اجتماعی نزدیک به هم ببینیم! 🔹اگر راست می‌گوییم با هم کار کنیم و بعد اگر برخی منافع به دست آمده با استعدادهای تو، به جیب رفیقت رفت و عیب های رفیقت به حساب تو گذاشته شد، تازه کار از اینجا آغاز می شود. 🔍حالا ببینید آن همه معنویت و تقوای فردی، اثر خودش را نشان می دهد یا نه؟ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
شکر نعمت درک ماه رمضان🌙 پروردگارا! با همه وجود و با همه حواس و احساسات و مشاعر خود، تو را سپاس میگوییم که به ما فرصت عنایت کردی تا یک ماه رمضان دیگر را درک کنیم و یک بار دیگر در مهمانسرای الهی و معنوی مبارک تو وارد شویم.🌻 اگر این فضل و لطف بزرگ الهی با این توفیق همراه شود که بتوانیم این بار از ضیافت الهی حقیقتاً استفاده کنیم و بر سر سفره انعام و احسان الهی بهره‌مند شویم، چنانچه تا آخر عمر یکسره شکر این نعمت را بگزاریم، شکر لازم و حقیقی را نگزارده‌ایم.🍃 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هم کاردستی هم بازی 🤩 یه هلیکوپتر با لیوان یک بار مصرف و مقوا😊 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عامل اصلی تأخیر ظهور2⃣1⃣ یک دختر و پسر تا وقتی ازدواج نکرده‌اند... 💠 وقتی شما در یک زندگی جمعی با هم پیوند تشکیلاتی برقرار کردید، تازه دعوا شکل می‌گیرد. کما اینکه یک دختر و پسر تا وقتی ازدواج نکرده‌اند، فقط قربان صدقه هم می‌روند؛ اما بعد از ازدواج، درگیری‌ها شروع می‌شود! چرا؟ 💯 چون پیش هم گیر کرده‌اند و باید از «من»شان بگذرند، راه فرار هم ندارند. کار تشکیلاتی هم اینطوری است که شما را گیر می‌اندازد و رشد می‌دهد. ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیاین با هم برچسب بسازیم🐞 البته شما روی دستتون نچسبونین، چون پچست دستتون خراب میشه☺️ توی دفتر نقاشی یا برگه بچسبونین و یه اثر هنری زیبا خلق کنین😍 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧— آی قصه قصه قصه📚 این داستان: علی کوچولو👦 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
به نام خداوند بخشنده و مهربان✨ سلاااام روزه‌های کله‌گنجشکی‌تون قبول😊 براتون یه قصه آوردم شیرین مثل باقلوا☺️ یکی بود یکی نبود. یک روز امام خمینی جون داشتن کتاب📖 می‌خوندن که علی کوچولو یعنی نوه‌ی امام خمینی جون به اتاقشون اومد👦 امام خیییلی بچه‌ها رو‌ دوست داشتن💖 مخصوصا نوه‌ی کوچیکش علی آقا رو. امام کتاب رو بستن و با مهربونی علی کوچولو رو تو بغل گرفتن😇 علی کوچولو روی زانوهای پدربزرگش نشست؛ نگاهی به امام خمینی جون کرد👦 چشم علی کوچولو به ساعت افتاد🕐 آخه ساعت پدربزرگ با ساعتای دیگه خیییلی فرق داشت😕 ساعت امام خمینی جون روی دستش بسته نمی‌شد، بلکه یه زنجیر داشت و همیشه توی جیبش بود☺️ و هروقت که میخواستن ببینن ساعت چنده دست می‌کردن توی جیبشون و ساعت رو در میاوردن😏 علی کوچولو که خیلی می‌خواست ساعت امام خمینی جون رو بگیره و یکم شیطونی کنه پرسید: آقاجون لطفا میشه ساعتتون رو به من بدین⁉️ امام با مهربونی دستی به سر علی کوچولو کشیدن و گفتن: باباجون نمیشه. ساعت زنجیرش به چشمت می‌خوره و چشمت اذیت میشه☺️ آخه چشم تو مثل گله و خیلی نازکه🌺 علی کوچولو یکمی اخم کرد و دوباره نگاهش رو به دور‌ و بر پدربزرگ چرخوند👀 عینک امام خمینی جون رو دید و فکری کرد👓 بعدش گفت: پس عینکتون رو به من بدین😊 امام عزیز، بازم با مهربونی جواب دادن: نه دستش می‌شکنه و اون وقت دیگه من عینک ندارم😊 علی کوچولو از دست پدربزرگش ناراحت شد و از روی پاهای امام پایین اومد و از اتاق بیرون رفت🚶‍♂ اون که می‌خواست هرجوری شده عینک و ساعت آقاجون رو بگیره با خودش فکری کرد🤔 بعد از چند دقیقه دوباره به اتاق امام اومد و گفت: آقاجون حالا که ساعت و عینک رو به من نمیدین لطفا بیاین با من بازی کنین🪁 شما بچه بشین و منم بشم آقا🙃 امام هم که میخواست از دل علی کوچولو ناراحتی قبلی رو دربیاره، قبول کرد✅ علی کوچولو لبخند زد و گفت🙂 پس ازینجا بلند شید دیگه... آخه بچه‌ها که جای آقا نمی‌شینن☺️ امام خمینی جون با مهربونی بلند شد. علی کوچولو با شیطنت گفت😏 عینک و ساعتم به من بدین... آخه بچه ها که به این چیزا دست نمی‌زنن😉 امام که نقشه علی کوچولو رو فهمیده بود خندید😄 دستی به سر علی کوچولو کشید. اونو بوسید😘 و گفت: بیا اینا رو بگیر که تو بردی👌 علی کوچولو هم که دید تیرش به هدف🏹 خورده و تونسته عینک و ساعت رو از امام خمینی جون بگیره بدو بدو با خنده عینک و ساعت رو گرفت و از اتاق دوید بیرون😀 مردم بلند می‌گفتن: خمینی نازنینه... رهبر انقلاب و مرد بزرگ دینه✨ حرفای اون همیشه... تو قلب ما میشینه❤️ هدف اون تو هرجا... وحدت مسلمینه💞 گلهای بهشتی بیاین باهم دیگه برای ظهور آقامون امام زمان عجل‌الله دعا کنیم🤲 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
16.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تویی که از همه مهربون‌تریــــ... بار مونده رو زمینو می‌خریـ...❤️ مگه اسم تو نذاشتی مهریونــ... که می‌خوای منو تو آتیش ببریـ...😭 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا