آنها خیلی نگران شده بودند. مامان مرغه با گریه گفت:" آخه کجا میتونه رفته باشه از صبح که بیدار شدیم نبود. نکنه بلایی سرش اومده باشه".
بله بچه ها، سارا و مامانش هم داشتند در حیاط دنبال نوک حنا میگشتند. سارا کوچولو به مامانش گفت:"صبح که من اومدم دونه واسشون ریختم تو باغچه بود، یعنی کجا رفته؟"
خلاصه بچه ها، همگی دنبال نوک حنایی میگشتند. سارا و مامانش به کوچه رفتند و اطراف را هم نگاه کردند ولی خبری از او نبود. هوا خیلی گرم بود و سارا و مامانش خسته و ناامید به خانه برگشتند.
سارا دید مامان مرغه و بابا خروسه خیلی دارند این طرف و آن طرف میروند و آرام و قرار ندارند. با بغض به آنها گفت:" نگران نباشید حتما پیداش میشه".
بچه ها نوک حنا خیلی غصه میخورد. به این فکر میکرد که اگر هیچ وقت پدر و مادرش را پیدا نکند چه کار کند. مخملی رفت که از پدرش کمک بگیرد تا با هم خانه ی جوجه کوچولو را پیدا کنند. حالا بابا پروانه، مخملی و نوک حنا هرسه داشتند به دنبال خانه او میگشتند. بابا پروانه رو به نوک حنا کرد و گفت:" بگو ببینم تو حیاط خونهی شما چه درختی بود تا از بالا پیداش کنم".
نوک حنا گفت:" یه درخت بزرگ توت بود توی یه باغچهی کوچیک. خونهی کوچیک و با صفای ما هم توی همون باغچه بود. حتماً از اون بالا مامان بابام رو هم میبینی. آخ که چقدر دلم براشون تنگ شده. حتماً خیلی نگرانم شدن".
بابا پروانه به بالا پرواز کرد و از بالا به خانه ها نگاه میکرد. مخملی و نوک حنایی هم پشت سر بابا پروانه کوچه به کوچه میرفتند. هر سه خسته شده بودند.
نوک حنا نگران این بود که نکنه باز سر و کله اون گربه پیدا بشه.
یک دفعه چشم بابا پروانه به درخت توتی افتاد. از بالا دید یک مرغ و خروس در باغچهی حیاط هستند. خوشحال شد. به طرف آنها رفت صدا زد:" سلام! ببخشید شما مامان بابای نوک حنایی هستید؟"
بابا خروس گفت": بله بله! چی شده خبری از او دارید؟"
مامان مرغه گفت:" خدایا نوک حنای من چی شده؟"
بابا پروانه گفت:" نگران نباشید. اون صحیح و سالم تو کوچه پشت در وایساده."
مامان مرغه و بابا خروسه خیلی خوشحال شدند.
بابا خروسه گفت:" حالا چطور بیاد تو؟" بابا پروانه رفت و به نوک حنا گفت:"اینجاست خدا را شکر بالاخره خونه تون رو پیدا کردیم. فقط نمیدونم چطور در رو باز کنیم."
همه به این فکر میکردند که یک راهی پیدا کنند تا بتوانند در را باز کنند.
یک دفعه بابای سارا که از سرکار میآمد از راه رسید و با دیدن نوک حنا گفت:" عه جوجه کوچولوی بازیگوش! تو اینجا چیکار می کنی ؟" اون رو برداشت و با کلیدش در را باز کرد و با هم به خانه برگشتند. بابای سارا جوجه را به باغچه برد و همگی خوشحال و شاد شدند. سارا با خوشحالی به طرف نوک حنا دوید. بابا پروانه و مخملی به بالای باغچه پرواز کردند. نوک حنا و مامان و باباش از آنها خیلی تشکر کردند و از آنها قول گرفتند که همیشه به خانه آنها سر بزنند.
نوک حنا در دلش گفت:" خونه مون با اینکه کوچیکه ولی خیلی باصفا و دوست داشتنیه، تازه هیچ خطری هم وجود نداره چون مامان و بابا همیشه مواظبم هستن.
نوک حنا خدا را شکر کرد و رفت که مامان و بابا را ببوسد.
❁ ف.حاجی زادگان «بشارت»
#داستان_کودکانه
#نوک_حنا_در_شهر
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯
┄━━•●❥-☀️🌼☀️-❥●•━━┄
میوه دل من
❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ 🔹این «هنرِ زن» است علّت اینکه اسلام این قدر به نقش زن در داخل خانواده اهمیت میدهد، ه
❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀
🔹فقط «ظرافتِ زنانه» از عهده انجام این کار بر میآید.
وظایف داخل خانهی زنان، نه اهمیّتش کمتر از وظایف بیرونی است و نه اینکه زحمتش کمتر است. شاید زحمتش بیشتر هم باشد. او هم برای اینکه این محیط را اداره کند، به تلاش و کوشش احتیاج دارد. چون مدیر داخل خانه زنان هستند... خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافتِ زنانه از عهدهی انجام این کار بر میآید. هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافتها را رعایت کند. ۱۳۸۱/۶/۶
🔹خانهداری «فطریترین و مطلوبترین کار» برای زنان است.
اینکه گفته میشود وجود زن برای کار در خانه لازم است، معنایش این نیست که در میدانهای علمی و عملی و فعّالیتها، توانایی ندارد.
یا از لحاظ معنویّت که بالاتر از همهی اینهاست و در مورد فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها، همهی اینها را مشاهده میکنیم.
هرچند البته، طبیعیترین و فطریترین و مطلوبترین کار برای زنان، کار در خانه است.
یعنی مسألهی اداره کردن همسر و فرزندان، طبیعیترین کار است، و من خیال نمیکنم زنی طبیعی باشد و به این کار عشق و علاقه نداشته باشد. به طور قهری، همهی زنان به این کار عشق و علاقه دارند. ۱۳۷۲/۰۹/۰۸
#تولد_تا_هفت_سالگی
#مادرانه
#نقش_مادری
#خانه_داری
#میوه_ی_دل_من
╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯
❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
━━━━━✤✤﷽✤✤━━━━
یکی از مزایای چندفرزندی 😍و اختلاف سنی کم بین فرزندان👌، اینه که فرزند بزرگتر حین بازی هاش و فعالیت هاش با کوچکتر،
خیلی چیزا رو بهش آموزش میده 👨🎓👩🎓که اصلا به ذهن ما والدین هم خطور نمی کنه 😮🤓
پسر بزرگترم مرتب کتاب میخونه و چیزای مختلف یاد می گیره😍☺️ و تو بازی ها انجام میده و کوچیکه هم ازش یاد می گیره 👌
اینجا تشت رو آب کرد و اسباب بازی ها رو ریخت توش و دستشو محکم می چرخوند میگفت میخوام گرداب درست کنم😍👌
داداش کوچیکه هم هی اسباب بازی اضافه می کرد🔫🔮🎈 و مینداخت توی تشت و نگاه می کرد به وضعیت اسباب بازی ها که بالا و پایین می شدند و می گفت غرق شدند 😃یا اومدن بالا😃 و ...
کلا کوچکترا از بزرگترا تقلید می کنند دیگه😚 قشنگ به همون حالت، عین دانشمندا میاد چنان علمی توضیح میده که کیف می کنه آدم😍😋😘
کافیه فضای تربیتی خونه و تربیت فرزند اول درست باشه👌
خودش بعدی ها رو تربیت می کنه نگران نباشید😄👌😅،
حالا این یه مثال کوچولو و جالب بود که گفتم باهاتون در میون بذارم☺️
و گرنه دنیایی از این آموزش ها هست که واقعا با هیچ اپلیکیشن و کلاس و آموزش و ... ای نمیشه اینطوری به بچه یاد داد 😍❤️
#تولد_تا_هفت_سالگی
#برادرانه☺️
#برادر_خلاق😅
#بازی
#بازی_سازی
#میوه_ی_دل_من
╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯
━━━━━✤✦✤✦✤━━━━
━━━━━✤✤﷽✤✤━━━━
ماکارونی بازی 😍👍
💁♀ وسایل مورد نیاز ⏪
🌸رشته های ماکارونی🍝
🌸نی
🌸تکه ای از خمیر برای نگه داشتن نی
شرح بازی👇👇
کودک رشته های ماکارونی را خرد کرده و داخل نی بریزد.😃🙂👌
زمانهایی که مامان میخواد غذا درست کنه، می تونه کودکش رو کنارش اینطوری سرگرم کنه.😉
توی درست کردن خمیر هم که طبق معمول می تونید از کودک کمک بگیرید و ... که قبلا گفتیم.☺️
⚠️اما توجه داشته باشید که از این ماکارونی ها فقط و فقط برای بازی استفاده کنید و هیچوقت کودک رو به خوردنش تشویق نفرمایید که اصلا توصیه نمیشه⚠️
#تولد_تا_هفت_سالگی
#بازی
#بازی_سازی
#بازی_با_رشته_های_ماکارونی_و_نی
#تقویت_تمرکز_توجه_و_دقت
#تقویت_عضلات_دست
#مناسب_دو_سال_به_بالا
#میوه_ی_دل_من
╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯
━━━━━✤✦✤✦✤━━━━
━━🦋━━━⃟●⃟━━━━ ﷽
آشپز بازی 😀
امروز که داشتم ناهار رو آماده میکردم فندقِ مامان هم اومده بود تا یاد بگیره 😍
منم همهی مراحل آشپزی رو برا قندعسل توضیح میدادم و اونم با دقت گوش میکرد 😄😍
هرجا هم که لازم میشد بغلش میکردم و براش میگفتم که توی قابلمه چیه☺️ اونم نگاه میکرد تا چیزای جدیدی رو کشف کنه 😍
یه کم هم اجازه داشت که با لوبیاها بازی کنه، البته گلپسرِ ما از اون مرحله که هرچیزو میدید میخواست بخوره رد شده 😃، شما مواظب باشین که یه وقت کوچولوهاتون لوبیاها رو نخورن 😉😅
#مادرانه
#مادر_خلاق
#بازی
#بازی_سازی
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
╭┅──🏴—🏴—🏴——┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅──🏴—🏴—🏴——┅╯
━━━⃟●⃟━━🦋━━
میوه دل من
عزیزان🌹 مادران خلاق کانال😍 بفرمایید تجربیات و راهکارهاتون رو تا در اختیار این مادر عزیز قرار دهیم.
مراتب قدردانی این مادر گرامی از شما گرامیان 🍀🌷🍀