eitaa logo
میوه دل من
6.7هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
━━━━━━━━━━﷽◯✦━━━ جوراب راه راه همراه باد در هوا به این طرف و آن طرف می رفت. ترسیده بود. ناگهان روی زمین پرت شد. سرش خیلی گیج می‌رفت. چشم هایش بسته شد. کمی بعد با زحمت چشمش را باز کرد. اطرافش چمن های زیبا و بلندی بود. به سختی از روی چمن بلند شد و راه افتاد. در راه، کفشدوزک را دید. به او سلام کرد و گفت: -شما لنگه‌ی من رو ندیدید؟ کفشدوزک با دستش بینی اش را گرفت و گفت: - نه... کفشدوزک تند تند از آنجا دور شد. جوراب به راهش ادامه داد. ملخک را دید که روی گل قرمز نشسته بود. به او سلام کرد و گفت: - شما لنگه‌ی من رو ندیدید؟ ملخک گفت: - نه ندیدم. ولی یه بو شبیه بوی تو از آن طرف می آمد. پیف... پیف... ملخک هم در حالی که بینی اش را گرفته بود از روی گل پرید و دور شد. جوراب از رفتار آنها خیلی ناراحت شد. رفت و رفت. سر راهش لنگه اش را دید که بیهوش روی چمن افتاده بود. او را بلند کرد. لنگه جوراب هم سرش گیج می‌رفت. گفت: - من کجا هستم؟ جوراب راه راه گفت: - بلند شو... بلند شو... باید برویم خانه را پیدا کنیم. جورابها رفتند و رفتند. در راه، آقای قورقوری را دیدند که در برکه آب تنی می کرد. به او سلام کردند و گفتند: - آقای قورقوری شما خانه‌ی لاکی را بلدید؟ آقای قورقوری گفت: -لاکی... لاک پشت کوچولو... بله که بلدم. جورابها به برکه نزدیک شدند. یکدفعه پای جوراب لیز خورد و در برکه افتاد. لنگه اش میخواست کمکش کند ولی او هم پایش سر خورد و در آب افتاد. خورشید تابان، آب برکه را گرم کرده بود. جوراب‌ها انگار از آب بدشان نیامد. با خنده و شادی آب روی هم پاشیدند و خندیدند. خلاصه حسابی در برکه، آب بازی کردند. بعد از کلی آب تنی، به همراه آقای قورقوری به طرف خانه لاکی رفتند. ملخک و کفشدوزک آنها را دیدند و از روی تمیز و بوی خوب جوراب‌ها تعجب کردند. نگاهی به هم انداختند. کفشدوزک با خوشحالی گفت: - خط های قرمز جوراب‌ها شبیه رنگ بال‌های منه! کفشدوزک و ملخک با شادی با جوراب‌های راه راه همراه شدند. بالاخره به خانه ی لاکی رسیدند. در زدند. لاکی در را باز کرد. آقای قورقوری گفت: - جوراب هایت را آورده ایم. - اینها جوراب های من هستند؟! چقدر تمیز شده اند! اینجا چکار می‌کنند؟ من آنها را پشت پنجره اتاقم انداخته بودم. بعد از باد تندی که آمد گم شدند. چقدر دنبالشان گشتم. گفتم به جشن تولد دوستم نمی‌رسم. لاکی از آقای قورقوری و دوستانش تشکر کرد. سریع رفت و با ظرف شیرینی برگشت. -بفرمایید. امروز به کمک مامانم درستشان کردم. نوش جان. آقای قورقوری و دوستان شیرینی را برداشتند. تشکر کردند و رفتند. لاکی جوراب های تمیزش را برداشت. آن‌ها را پوشید و با خوشحالی به جشن تولد دوستش رفت. ❁ ف.حاجی زادگان «بشارت» ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ━━━━━━✦◯◯᪥◯◯✦━━━━━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ 4)شیر دادن: پیامبر اکرم(ص): «لیس للصّبی لبنٌ خیرٌ من لبن امّه» برای طفل، هیچ شیری بهتر از شیر مادر نیست. امام علی(ع): «ما من لبنٍ رضع به الصّبی اعظم برکه علیه من لبن امّه» برای کودک هیچ شیری با برکت تر از شیر مادر نیست. اولین شیری که از پستان مادر خارج می شود آغوز نام دارد. آغوز حاوی مواد مغذی فراوان و عوامل ایمن بخش است که نوزاد را بر علیه بسیاری از عفونت ها محافظت می نماید. آغوز خواص ضد ویروسی قوی دارد، حاوی عواملی است که به باکتری ها حمله می کند، سیستم ایمنی نوزاد را تقویت می کند و منبع مهمی از ویتامین A می باشد. همچنین آغوز دارای فاکتورهای رشد است که باعث تحریک روده ی نارس کودک شده و فاکتورهای رشد روده ی نوزاد را برای هضم و جذب شیر آماده می کند و از جذب پروتئین های غیر قابل هضم جلوگیری می نماید. تعداد گلبول های سفید و مقدار عناصر عفونی و ضد میکروبی موجود در آغوز ده ها، صدها و بعضاً هزاران برابر شیر مادر است و لذا به مادران توصیه می شود تا آنجا که می توانند آغوز را تمام و کمال به نوزادشان بدهند و شیردهی را هر چه زودتر بعد از تولد و به دفعات مکرر و مطابق میل شیرخوار آغاز نمایند. این طریق شیردهی باعث می شود بعد از چند روز شیر کامل در پستان ها جریان پیدا کند. منبع: محمد زاده، راضیه،(1340)، مادر اگر این گونه می بود، تهران: چاپ اول، (1383). ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈┈••✾🍃 ﷽ 🍃✾••┈┈┈• عروسک با سبد😳🤔 مامانای عزیز و مهربونی که میگن بچه‌مون موقع شونه زدن مو‌هاش گریه می‌کنه😢 فرار می‌کنه🏃‍♂ غر میزنه و جیغ می‌کشه😩😬 یا اینکه نمیذاره موهاشو کوتاه کنیم💇‍♂😭 این پست مخصوص خود خودتون🥰😃 👇وسایل مورد نیاز برای درست کردن این کاردستی ساده🤓 کمی کاموا🧶 یک سبد کوچک که دیگه مورد استفاده‌تون نباشه😊 یک جفت چشم که هم می‌تونید با مقوا درست کنید و هم از چشم متحرک استفاده کنید👀 کاموا رو به اندازه‌های یکسان ببرید✂️📏 بعد کاموا‌های آماده شده رو یک در میان یا دو در میان یا اینکه از کل سوراخ‌های سبد آن‌ها را رد کنید و از پشت گره بزنید🙃 در آخر هم دو تا چشم روی اون بچسبونید🤗 حالا کاردستی آماده شده رو به کودک بدهید تا موهاش رو شونه بزنه🥰 با قیچی اونا رو کوتاه کنه😇 با کش مو اونا رو مرتب کنه و کلی وقت باهاش سرگرم باشه و در حین بازی آموزش هم ببینه😉😌 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ •┈┈┈••✾🍃🌺🍃✾••┈┈┈•
┄━━•●❥-🌹﷽🌹-❥●•━━┄ بادکنک😃 بادکنک🎈 بازی که همه بچه ها دوست دارند. بادکنک رو گذاشتم بین کمر بچه ها 😃 بدون کمک دست، باید نگه میداشتن و با هم حرکت میکردن و هماهنگ میرفتن، تا به خط پایان برسند👏👏👏 کوچکترین ناهماهنگی اینجا کار رو خراب می کنه😉 یه بازی دیگه با بادکنک🎈 انجام دادند، باید بادکنک را بین پاهاشون نگه‌ میداشتن و می پریدن تا برسند به خط پایان، 😃 خیلی لذت بخشه👏👏👏 شما هم انجام بدید و هیجان بچه ها را ببینید 👏👏👏 ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ┄━━━•●❥-🌹❀🌹-❥●•━━━┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╔═✿❀🌸❀✿═══════╗ دوستان😍، راهنماییم می کنید؟ از کدوم مسیر برم؟ که هم غذاهاش خوشمزه باشه؟ و هم سالم؟☺️ ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ╚══════✿❀🌸❀✿══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❀ೋ❀💕═ ﷽ ═💕❀ೋ❀ مشخصات و مراقبت های اولیه ی نوزاد: 1-تعریف نوزاد 2-سر، مو، چشمان، گردن، دست ها و پاهای نوزاد 3-وزن و قد نوزاد 1)تعریف نوزاد منظور از نوزاد 4 هفته بعد از تولد است. تولد، خود یک تغییر ناگهانی و بزرگ برای کودک محسوب می شود. نوزاد با حرکت متغیر جهان خارج مواجه می گردد و مجبور است عمل تنظیم حرارت بدن را مستقلاً انجام دهد. نوزاد در هفته ی نخست زندگی دارای خصوصیاتی است که در سنین بعدی مشابه اش را نمی توان یافت. نوزاد در روز اول تمام وقت می خوابد. این یک خواب طبیعی است و نباید مزاحمش شد. منبع: محمد زاده، راضیه،(1340)، مادر اگر این گونه می بود، تهران: چاپ اول، (1383). ╭┅───🌸—————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅───🌼—————┅╯ ❀ೋ❀💕═══💕❀ೋ❀