عامل اصلی تاخیر ظهور1⃣1⃣
زندگی تشکیلاتی، مبتنی بر فضائل اخلاقی👥
🔸ظهور، منتظر اینست که ما زندگی جمعی برآمده از تقوا و زندگی تشکیلاتی مبتنی بر فضائل اخلاقی داشته باشیم
و خدا پرستیمان را در روابط اجتماعی نزدیک به هم ببینیم!
🔹اگر راست میگوییم با هم کار کنیم و بعد اگر برخی منافع به دست آمده با استعدادهای تو، به جیب رفیقت رفت و عیب های رفیقت به حساب تو گذاشته شد، تازه کار از اینجا آغاز می شود.
🔍حالا ببینید آن همه معنویت و تقوای فردی، اثر خودش را نشان می دهد یا نه؟
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_اسلامی
#استاد_پناهیان
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
شکر نعمت درک ماه رمضان🌙
پروردگارا!
با همه وجود و با همه حواس و احساسات و مشاعر خود، تو را سپاس میگوییم که به ما فرصت عنایت کردی تا یک ماه رمضان دیگر را درک کنیم و یک بار دیگر در مهمانسرای الهی و معنوی مبارک تو وارد شویم.🌻
اگر این فضل و لطف بزرگ الهی با این توفیق همراه شود که بتوانیم این بار از ضیافت الهی حقیقتاً استفاده کنیم و بر سر سفره انعام و احسان الهی بهرهمند شویم، چنانچه تا آخر عمر یکسره شکر این نعمت را بگزاریم، شکر لازم و حقیقی را نگزاردهایم.🍃
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#ماه_رمضان
#رهبری
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هم کاردستی هم بازی 🤩
یه هلیکوپتر با لیوان یک بار مصرف و مقوا😊
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#کاردستی
#مادر_خلاق
#بازی_سازی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
عامل اصلی تأخیر ظهور2⃣1⃣
یک دختر و پسر تا وقتی ازدواج نکردهاند...
💠 وقتی شما در یک زندگی جمعی با هم پیوند تشکیلاتی برقرار کردید، تازه دعوا شکل میگیرد. کما اینکه یک دختر و پسر تا وقتی ازدواج نکردهاند، فقط قربان صدقه هم میروند؛ اما بعد از ازدواج، درگیریها شروع میشود! چرا؟
💯 چون پیش هم گیر کردهاند و باید از «من»شان بگذرند، راه فرار هم ندارند. کار تشکیلاتی هم اینطوری است که شما را گیر میاندازد و رشد میدهد.
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#تربیت_اسلامی
#استاد_پناهیان
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
23.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیاین با هم برچسب بسازیم🐞
البته شما روی دستتون نچسبونین، چون پچست دستتون خراب میشه☺️
توی دفتر نقاشی یا برگه بچسبونین و یه اثر هنری زیبا خلق کنین😍
#تولد_تا_هفت_سالگی
#میوه_ی_دل_من
#کاردستی
#مادر_خلاق
#بازی_سازی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
—✧✧🌸✧ 📚 ✧🌸✧✧—
آی قصه قصه قصه📚
این داستان: علی کوچولو👦
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
به نام خداوند بخشنده و مهربان✨
سلاااام
روزههای کلهگنجشکیتون قبول😊
براتون یه قصه آوردم شیرین مثل باقلوا☺️
یکی بود یکی نبود. یک روز امام خمینی جون داشتن کتاب📖 میخوندن که علی کوچولو یعنی نوهی امام خمینی جون به اتاقشون اومد👦
امام خیییلی بچهها رو دوست داشتن💖 مخصوصا نوهی کوچیکش علی آقا رو.
امام کتاب رو بستن و با مهربونی علی کوچولو رو تو بغل گرفتن😇
علی کوچولو روی زانوهای پدربزرگش نشست؛
نگاهی به امام خمینی جون کرد👦
چشم علی کوچولو به ساعت افتاد🕐
آخه ساعت پدربزرگ با ساعتای دیگه خیییلی فرق داشت😕
ساعت امام خمینی جون روی دستش بسته نمیشد، بلکه یه زنجیر داشت و همیشه توی جیبش بود☺️
و هروقت که میخواستن ببینن ساعت چنده دست میکردن توی جیبشون و ساعت رو در میاوردن😏
علی کوچولو که خیلی میخواست ساعت امام خمینی جون رو بگیره و یکم شیطونی کنه پرسید:
آقاجون لطفا میشه ساعتتون رو به من بدین⁉️
امام با مهربونی دستی به سر علی کوچولو کشیدن و گفتن:
باباجون نمیشه. ساعت زنجیرش به چشمت میخوره و چشمت اذیت میشه☺️
آخه چشم تو مثل گله و خیلی نازکه🌺
علی کوچولو یکمی اخم کرد و دوباره نگاهش رو به دور و بر پدربزرگ چرخوند👀
عینک امام خمینی جون رو دید و فکری کرد👓
بعدش گفت: پس عینکتون رو به من بدین😊
امام عزیز، بازم با مهربونی جواب دادن:
نه دستش میشکنه و اون وقت دیگه من عینک ندارم😊
علی کوچولو از دست پدربزرگش ناراحت شد و از روی پاهای امام پایین اومد و از اتاق بیرون رفت🚶♂
اون که میخواست هرجوری شده عینک و ساعت آقاجون رو بگیره با خودش فکری کرد🤔
بعد از چند دقیقه دوباره به اتاق امام اومد و گفت:
آقاجون حالا که ساعت و عینک رو به من نمیدین لطفا بیاین با من بازی کنین🪁
شما بچه بشین و منم بشم آقا🙃
امام هم که میخواست از دل علی کوچولو ناراحتی قبلی رو دربیاره، قبول کرد✅
علی کوچولو لبخند زد و گفت🙂
پس ازینجا بلند شید دیگه... آخه بچهها که جای آقا نمیشینن☺️
امام خمینی جون با مهربونی بلند شد.
علی کوچولو با شیطنت گفت😏
عینک و ساعتم به من بدین... آخه بچه ها که به این چیزا دست نمیزنن😉
امام که نقشه علی کوچولو رو فهمیده بود خندید😄
دستی به سر علی کوچولو کشید. اونو بوسید😘 و گفت:
بیا اینا رو بگیر که تو بردی👌
علی کوچولو هم که دید تیرش به هدف🏹 خورده و تونسته عینک و ساعت رو از امام خمینی جون بگیره
بدو بدو با خنده عینک و ساعت رو گرفت و از اتاق دوید بیرون😀
مردم بلند میگفتن:
خمینی نازنینه...
رهبر انقلاب و مرد بزرگ دینه✨
حرفای اون همیشه...
تو قلب ما میشینه❤️
هدف اون تو هرجا...
وحدت مسلمینه💞
گلهای بهشتی بیاین باهم دیگه برای ظهور آقامون امام زمان عجلالله دعا کنیم🤲
#دعای_سلامتی_امامزمان
#میوه_ی_دل_من
#داستان
#تولد_تا_هفت_سالگی
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯
16.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تویی که از همه مهربونتریــــ...
بار مونده رو زمینو میخریـ...❤️
مگه اسم تو نذاشتی مهریونــ...
که میخوای منو تو آتیش ببریـ...😭
#میوه_ی_دل_من
#تولد_تا_هفت_سالگی
#مناجات
╭┅───🌸—————┅╮
@MiveiyeDel_man
╰┅───🌼—————┅╯