میدونید ﺗﻮ ﺟﺒﻬﻪ، "ﺗﻌﺎﻭﻥ" ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ؟
ﻣﺤﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺳﺎﮎ ﺷﺨﺼﯽ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﯾﻪ ﭘﻼﮎ ﻣﯽﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﺮﻥ ﺧﻮﻧﺸﻮﻥ،
ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺗﻌﺎﻭﻥ ﭘﻼﮎ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ
ﻭ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺷﺨﺼﯿﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﺪ
ﺣﺪﻭﺩ ﺷﺶ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﮎ
ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯﻩ ﺩﺍﺧﻞ "ﺗﻌﺎﻭﻥ" ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻫﯿﭻ ﭘﻼﮐﯽ ﺑﺮﻧﮕﺸﺘﻪ ﺗﺎ ﻭﺳﺎﯾﻠﺶ ﺭﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺑﺪﻥ !!!
... ﯾﻌﻨﯽ "ﺷﻬﯿﺪ گمنام😔
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
آخــــــرین باری که می رفت جــــــبهه بدرقه اش کردم
وقت رفتن خواستم صــــورتش را ببوسم ، که یکی صداش کرد ســـــرش رو برگردوند سمت صدا ، نا خود آگاه به جای صورتش ، پشت گـــــردنش رو بوسیدم
پیکرش رو که آوردند رفتم بالای سرش ..
دیدم تـــــرکش خورده به گردنش
درست همون جایی که بوســــــیده بودم ..
مادرش تعریف میکرد ..
#شهید_مصطفی_پیش_قدم
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
اومده بود مرخصي بگيره ، يه نگاهي بهش کرد ، گفت : " ميخواي بري ازدواج کني ؟ "
گفت :
" بله ميخوام برم خواستگاري "
- خب بيا خواهر منو بگير !
گفت :
" جدي ميگي آقا مهدي " - به خانوادت بگو برن ببينن اگر پسنديدن بيا مرخصي بگير برو !
اون بنده خدا هم خوشحال دويده بود مخابرات تماس گرفته بود !
به خانوادش گفته بود :
" فرمانده ي لشکرمون گفته بيا خواهر منو بگير ، زود بريد خواستگاريش خبرشو به من بديد ! بچه هاي مخابرات مرده بودن از خنده!
پرسيده بود :
" چرا ميخنديد؟ خودش گفت بيا خواستگاري خواهر من ! "
گفته بودن :
" بنده خدا آقا مهدي سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، يکيشونم يکي دوماهشه !! "
#شهید_مهدی_زین_الدین
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸
مدافعان حرم 🇮🇷
🌷یه زمانی بچه های ۱۳ ساله با گریه و زاری میرفتن جبهه
اونوقت ما عرضه نداریم فرهنگ سازی کنیم جوونامون نرن سمت جبهه دشمن !
شهدا شرمنده نیستیم
بی عرضه ایم...😔
#حرفحساب...🔍
از او پرسیدندتابهشت چقدرراه است؟گفت یک قدم.
گفتند: چطور؟
گفت: یک پایتان راکه روے نفس شیطانی
بگذارید پایدیگرتان دربهشت است..✨
بچهها ‼️
به خودتون سخت بگیرید🔴
که اون دنیا بهتون سخت نگیرن🔴
به خودتون سخت بگیرید🔴
که خدا راحت بگیره☑️
[ #حاج_حسین_یکتا ]
"من می خواهم درآینده شهید بشم"😌
جمله اش که تمام شد معلم پرید وسط حرف علی وگفت : 😕
ببین علی جان موضوع انشا این بود که #در_آینده_میخواهی_چکاره_بشی؟😄
باید درمورد یه شغل یاکار توضیح میدادی!😐
مثلا پدر خودت چه کاره است؟😃
علی سکوتش را شکست و گفت
آقا اجازه،☝️
شهید😔
#شهدا_شرمندهایم
〰❁🍃❁ 🌸 🌺 🌸 ❁🍃❁〰
🚫برداشتن چادر = سقـــــــــوط🚫
❗️گفت سخت است؛ چادرش را برداشت
❗️گفت میخواهم زیباتر شوم؛ با تیپ نامتعارف بیرون رفت
❗️گفت گرم است؛ روزه را ترک کرد
❗️گفت خوابم می آید؛ از همان نماز صبح دیگر نماز هم نخواند
♨️📛 سقوط او، برداشتن چادرش بود...
بــــــانوی محجبه سرزمینم... بـر چادر مشکی ات ، نستعلیق می نویسم عشق را ... وقتی که ... این اِحرام سیاه را می پوشی و حج شکوهمند حیــــــا را به جا می آوری ، آنگـــاه
طواف می کنند تو را صفوف فرشته ها و متبرک می کنند بال هایشان را به تـــار و پــود حریــم آسمانی ات ...
تـــو !
گمنــام ترین حاجیـــه ی ِ امروز زمـــان هستی بانـــو جــان !
بـــــــــانو... عرش ِ زیـر پــایـت ، برایـت بهشـت می شـود وقتی کـه
گـامهـایـت را بـا وِقــار روی آن می نهی...
و با هر وزش ِ چـــــــــــادرت ؛
عطـر ِخـُـدا را در فضـا می پراکنی . . .