الو....سلام....
صدای من رو از آبادان نزدیک ترین همسایه ی خرمشهر میشنوید😍
این روزا خیلی هوا گرمه😰
یکم توی خیابون راه بری خیس از عرق میشی....😓
اینروزا بود که بچه ها تمامه تلاش خودشونو کردن تا خرمشهر آزاد شد....
مگه میشه؟
توی این گرما😥
زیر گرمای آفتاب..🌝
راستی جنگ گرماهای دیگه ای داره......
گرمای خمپاره....
گرمای آر پی جی.....
گرمای خونی که روی زمین داغ ریخته شد😭
گرمای لب های خشکیده از عطش😔
گرمای بطری های خالی از آب💦
گرمای خون جهان آراا.....خون بهنام محمدی....خون حسین فهمیده......خون علی ها...محمد ها....جاسم ها.....فاطمه ها.....و با این همه سختی خدا با همین خون ها خرمشهر را آزاد کرد......
خرمشهر عزیزم آزادیت مبارک🌹🌹🌹🌹