هدیه خاص شهید ابومهدی المهندس به مناسبت عقد دخترش
شهید ابومهدی المهندس در آخرین دیدار با دختر کوچکش کوثر، کتاب «صباح» روایت صباح وطنخواه از زنان امدادگر فعال در شهرهای آبادان و خرمشهر در زمان اشغال خرمشهر و مقاومت مردمی را به وی هدیه داده بود.
به عزیزم... عشقم کوثر (وما کوثر را به تو عطا کردیم)
که تنها چند روز از پیوند عقدش میگذرد؛ از خداوند عزوجل میخواهم که این عقد، مقدمه ازدواجی مبارک و تشکیل خانوادهای صالح و مومن باشد.
روایت «صباح» این دختر مجاهد و صبور و مبارک را به تو عزیز دلم تقدیم میکنم و امیدوارم که او برای تو اسوه و تجربه
باشد.
برایت طول عمر و توفیق را در زندگی سعادتمندانه ات ارزو میکنم انشاالله...
پدرت جمال (ابوکوثر)
@Modafeaneharaam
1_613764565.pdf
حجم:
17.9M
کتاب صعود چهل ساله .pdf
كتاب صعود چهل ساله☝️
تنها كتاب معتبري كه دست آوردهاي انقلاب اسلامي را از قول منابع خارجي معتبر ، تدوين و ثبت كرده است
@Modafeaneharaam
9.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹اشاره حاج قاسم سلیمانی به قرارگیری در یک قدمی شهادت در فتح بستان و سیزدهم سال۱۳۶۱ در دستنوشته خود به فرزندش
@Modafeaneharaam
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رهبرانقلاب در دیدار با خانواده دانشمند شهید فخری زاده
🔹شهید فخری زاده کار را وقتی خالص برای رضای خدا انجام میدهد میشود این عظمت که برجستگان علمی، جوانان و عامه مردم نسبت به او نگاه دیگری پیدا میکنند بعد از شهادتش.
🔹خیلی ها در دلنوشته هایشان تاسف خوردند که چرا او را در زمان حیاتش نمیشناختند.
@Modafeaneharaam
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
هركه به گونه يا چهره شخص مسلمانى سيلى زند ، خداوند استخوانهاى او را در روز قيامت خُرد كند و دست بسته محشور شود ، تا آن كه به جهنّم درآيد، مگر اين كه توبه كند( وقتی حق النّاس ضایع شده، توبه شرایط خود را دارد)
مَن لَطَمَ خَدَّ امرِئٍ مُسلِمٍ أو وَجهَهُ بَدَّدَ اللّهُ عِظامَهُ يَومَ القِيامَةِ، و حُشِرَ مَغلولاً حتّى يَدخُلَ جَهَنَّمَ، إلاّ أن يَتوبَ
ميزان الحكمه جلد6 صفحه 414
#حدیث_روز
@Modafeaneharaam
سید ابراهیم یکی از همرزمان سردار شهید حاج حسین بادپا در سوریه خرداد سال 94 حدود چند ماه قبل از شهادتش در گفت و گوی تلفنی با خبرنگار ایرنا گفت: عید نوروز با حاج حسین بادپا رفتیم خدمت سردار حاج قاسم سلیمانی. حاج قاسم رو به من و حاج حسین گفت من نگران شما هستم که شهید بشوید.
وی گفت: یکی از رزمندگان لشکر 41 ثارالله که نمی شناختمش با خنده رو به من گفت این بنده خدا را نمی شناسم ولی حسین شهید نمیشه، این رو شهید یوسف الهی گفته. حاج قاسم گفت، نه؛ اگه اون کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می شود.
به محض اینکه حاج قاسم این جمله را گفت شهید بادپا خشکش زد رو به من گفت، ابراهیم حاجی چی گفت؟ جمله حاج قاسم را تکرار کردم و گفتم حاجی گفت اگه اون کسی که باید برایش دعا کند، دعا کند، شهید می شود.
آن شب زمانی که به خانه حاج حسین برگشتیم حاجی دوباره از من پرسید حاج قاسم چی گفت؟ دوباره جمله سردار سلیمانی را تکرار کردم. بعد از آن حدود چهار یا پنج بار حاج حسین این را از من پرسید.
بعد از مدتی حاج حسین بادپا رو به من گفت ابراهیم؛ حاج قاسم از غیب خبر داره. گفتم یعنی چی از غیب خبر داره؟ حاج حسین گفت، آخه من یه خوابی دیده بودم که این خواب را تا به حال برای کسی تعریف نکردم. پرسیدم چه خوابی؟ حاج حسین گفت چندی قبل خواب شهید کاظمی را که پیغام شهید یوسف الهی را برایم آورد و گفت تو شهید نمی شوی دیدم.
در خواب به شهید کاظمی گفتم یه دعا کن من هم بیام پیش شما و خدا مرا به شما برسونه ولی شهید کاظمی دعا نکرد. گفتم باشه دعا نکن من دعا می کنم تو آمین بگو و گفتم خدا منو به شهدا برسون باز هم شهید کاظمی آمین نگفت و فقط شهید کاظمی به صورتم نگاه کرد و خندید.
حاج حسین رو به من ادامه داد: ابراهیم؛ حاج قاسم از کجا فهمید که گفت اگر آن کسی که باید برایت دعا کند، دعا کند، شهید می شوی؟
سردار حسین بادپا بعد از این خواب به روایت فیلمی که در آیین یادبود این شهید والامقام در کرمان پخش شد، درست کمتر از یک ماه قبل از شهادتش به مزار شهید کاظمی می رود و آنجا با پدر و مادر این شهید دیدار می کند.
حاج حسین آنجا از مادر شهید کاظمی می خواهد برای عاقبت بخیر شدنش دعا کند و مادر شهید کاظمی در حالی که دست هایش را رو به آسمان می گیرد از خدا عاقبت بخیری حاج حسین را می خواهد و دعا می کند.
و اینگونه اثر می کند دعای شهید کاظمی از زبان مادرش در حق شهید بادپا و ماجرای شیرینی که آغازش از اول رجب، ماه رحمت و عافیت آغاز شد.
ابراهیم ادامه داد: حاج حسین برخی اوقات با من شوخی می کرد و می گفت ابراهیم اگر شهید شدی من و حاج قاسم می آییم خونه شما و به خانواده ات دلداری می دهیم تو نگران نباش، راحت برو جلو.
وی ادامه داد: من همیشه احترام حاج حسین را نگه می داشتم و کمتر با او شوخی می کردم اما آن شب شاید خدا این حرف را روی زبانم گذاشت که در جواب حاج حسین وقتی که گفت امشب احساسم فرق می کند من هم به شوخی روی پایش زدم و گفتم حاجی این حس، حس شهادته، شک نکن!
حاج حسین در جواب من گفت نه سید، من شهید نمی شم، گفتم حاجی؛ شب اول ماه رجبه در رحمت خدا بازه، بپر که شهادت رو گرفتی.
حاج حسین با این جمله من به فکر فرو رفت و بعد از چند لحظه گفت، آره؛ اگه شهید بشم خیلی خوبه ولی یه مشکلی هست. گفتم چی؟ گفت اگر من شهید بشم حاج قاسم خیلی ناراحت میشه، حاجی دیگه نمی تونه منو تشییع کنه، سری قبل هم وقتی مادرش رو تشییع کرد خیلی اذیت شد، من دوست ندارم حاج قاسم اذیت بشه!
سید ابراهیم گفت: من باز از در شوخی در اومدم و گفتم حاجی نگران نباش، حاج قاسم تا حالا این قدر شهید دیده حالا تو هم روی بقیه شهدا، هیچ اشکالی نداره.
این اولی باری بود که با حاج حسین اینقدر شوخی می کردم. شهید بادپا رفت توی فکر، نمی دانم چرا پیکر حاجی پیدا نشد شاید با خدا معامله کرده بود و نمی خواست حاج قاسم اذیت بشود.
@Modafeaneharaam
ملت یمن مظلومترین ملت در عصر حاضر هستند.😔
ثروتمندترین ملتها در کنار آنها و به آنها بیشترین ظلمها را روا می کنند!
از قناعت و فقر یمن همین بس که در این دوره و پیشرفت، مردان یمن از لنگ بعنوان شلوار در شهر استفاده می کنند!✅
ده کشور عربی و اسلامی آنها را از زمین و هوا بمباران می کنند و استعمار غرب و سازمانهای بین المللی بنا به سیاست کثیف خود، از ظالم حمایت می کنند.
کودکان تکه تکه شده ی یمنی، دل هر انسانی را می سوزاند.😢
خداوند انتقام این کودکان را از آل سعود و کشورهای غربی که سلاح به او می فروشند، خواهد گرفت.💔
مظلومیت ملت یمن و کودکان تکه تکه شده ی یمنی با موشکهای غربی، نه تنها آل سعود را از حکومت ساقط خواهد کرد بلکه آنها را همچون کودکان مظلوم یمن، تکه تکه خواهد نمود. مسئولین غربی که در این مظلومیت، کثیف ترین منافع را دنبال می کنند. کثیف ترین زندگی را تجربه خواهند کرد و خداوند همه ی آنها را مجازات خواهد نمود.✌️
#یمن
#من_یمنی_هستم
@Modafeaneharaam
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنان رهبر معظم انقلاب خطاب به همسر دانشمند شهید فخری زاده
⭕️حضرت آیت الله خامنه ای: همسران شهدا در اجر آنها شریک هستند و از خداوند میخواهیم که صبر و آرامش خود را بر دلهای شما نازل فرماید و به توفیق الهی بتوانید حرکت خود را متناسب با شأن شهید ادامه دهید.
@Modafeaneharaam
🔻از سیلی «سرباز» به گوش بروجردی، تا سیلی آقای نماینده به گوش «سرباز»
🔹خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم.
🔹محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت میکنی و او هم به تو میگوید که نمیشود به مرخصی بروی. شما #سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید.
🔹این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت میکنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.
🔹محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد میخواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسهای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
🔹اما سرباز که هنوز نمیدانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کارهای که دخالت میکنی؟! من با بروجردی کار دارم.
🔹محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم.
🔹سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر میخواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس.
🔹اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم میشود این عصبانیتت را فرو نشاند.
🔹از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد.
@Modafeaneharaam