🌹🍃
مگر میشود #دختر باشی بابا نخواهی😔💔
مگر میشود دختر بود و #بابا نخواست😔😭
عجب دلی دارد #مامان با این #دل_بهانه_گیر_من...😔
#رقیه_های_زمان😔
نازدانه #شهیدجوادمحمدی💔
🍃🌹
سلام بابا...
باباے مهـربونم💔
ستارهے بزرگ اسمونم...
وقت سفر منم میخواستم بیام😔
گفتی بمون غنچهے بےزبونم
کاش کی میشد پسر بودم بابایے😔
کاش میشد منم باهت میبردن💔
مامان میگفت که #بابا برمیگرده
چرا فقط لباساتو آوردن...😭💔
دلبند شهید جاوید الاثرمدافع حرم
محمداینانلو🌹🍃
دعا کنیم پدرش برگرده😭
@modafeaneharaam
🕊 بر بال خاطره ها
🌴چند وقت از شهادت علی جان می گذشت ساعت ۱۰ شب یکدفعه امیرمحمد آمد گفت:
بابا آمده بابا آمده😍 #بابا_آمده
بیاید دنبالم
🌴همه با تعجب به امیر محمد نگاه می کردیم❗️ که رفتیم داخل اتاق خواب گفت ببین #بابا اینجاست، پیراهن بابا را گرفت و با اشک و خنده بومی کرد.
🌴می گفت بوی بابا میده. #بوی_بابا میده و آن شب پیراهن بابا را پوشید و بعد از مدتها با آرامش خوابید😢✨
راوی: پدر شهید
امیر محمد فرزند #شهید_علی_عابدینی🌹
@Modafeaneharaam
🌷انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست...🌹
و از آن روز سرم میل بریدن دارد...
☘️نجیب و سر به زیر بود. در اولین باری که او را دیدم، مجذوب #نجابت و ادبش شدم. ظاهر و باطنش یکی بود و اهل تظاهر نبود.❌
☘️یک سال و نیم او را می شناختم. با هم همکار بودیم. من مزون لباس عروس داشتم و او خیاط بود. به خاطر رابطه کاری که با او داشتم خصوصیات خوب و بدش را شناخته بودم اما خصوصیات مثبتش بارز تر بود. سال ۸۸ ازدواج کردیم. و #بی_ریایی او سبب ازدواج مان شد.💍
☘️زمانی که خواست به سوریه برود، به هیچ کس نگفت حتی به من به اسم یک مهاجر که قبلاً اعزام شده بود، با پاسپورت او رفت. شباهت بسیار زیادی با اون مهاجر داشت.✨
☘۹۵٫۷٫۱۰بود. هیچ وقت تاریخ آخرین روز، یادم نمی رود. خداحافظی کرد و گفت می خواهد برای مسابقات ورزشی به یکی از ورزشگاه های تهران برود که گوشی در آنجا آنتن نمی دهد.😕
☘️در راه رفتن باید برای پسر خاله اش، لباسش را آماده میکرد، در راه مغازه اش، دختر خاله اش را دید. به او گفت: «من می خواهم بروم #بهشت...»
دختر خاله اش هم خندید.😄
☘️۹۵٫۷٫۲۰ به شهادت رسید.
پس از دو ماه و نیم پیکرش مفقود بود که در یک گور دسته جمعی در مکان شیخ سعید حلب، در تفحص #حلب، پیکر پاکش پیدا شد.🕊
☘️ در معراج الشهدا خیلی اصرار کردم پیکر را باز کنند تا ببینم آیا او واقعا همسرم هست یا نه؟ از من اصرار از مسئولین معراج انکار...
که گفتند: محمود آقا مثل آقا امام حسین علیه السلام #بی_سر است.😞
✍🏻دلتنگی های یک مادر هیچ وقت تمامی ندارد و به اتمام نمی رسد...
هنوز هم دلم میخواهد خبر شهادتش
حقیقت نداشته باشد. یکبار دیگر او را در آغوش بگیرم.
«گلی گم کرده ام می جویم او را،
به هر جا می روم می بویم او را...🌹
✍🏻با بقیه فرزندانم تفاوت هایی داشت. همیشه دنبال لقمه حلال بود و تمامی تلاشش را میکرد که لقمه ای پاک بر سر سفره خانواده اش ببرد. 🍂
☘️مرا برده بودند جای خانه مادرم و می گفتند: از این درخت توت بخور!
با کمال ناباوری به شاخه هایش نگاه کردم که رنگ آنها قرمز بود. می خواستم به آن آقایِ روبند زده، بگویم که... یک دفعه ناپدید شد.
در حالت #خواب بودم، نمی توانستم بلند شوم.😢
☘️سه چهار روزی از خوابم گذشت که کم کم خبر ها بیشتر بیشتر شد. دل منِ مادَرْ #بی_تاب بی تاب تر...💔
☘️همسر شهید میگوید: پرهام داشت داخل اتاق حرف میزد. وارد اتاق شدم تا ببینم با چه کسی حرف میزند، گفت: دارم با #بابا حرف میزنم❗️
☘️هر وقت دلتنگش میشوم، رو به رو عکسش می نشینم و با او حرف میزنم، درد و دل میکنم.
هر وقت مشکلی برایم پیش می آید قبل از اینکه بر سر مزارش بروم و به او بگویم ، مشکل حل میشود.
الحق و الانصاف شهدا #عندربهم_یرزقون_اند🌱
#چهارشنبه_های_شهدایی
#شهید_مدافع_حرم_محمود_سالاری
#کانون_خادمین_شهدای_گمنام
@KhGShohada_ir
@Modafeaneharaam
﷽
مادری روز #پدر ،
در دلش غوغا بود ؛
چونکه هم مادر و هم #بابا بود😔💔
#همسران_شهدا
#روز_پدر_مبارک🌹
@Modafeaneharaam
🍁 #دختران
وقتے #بابا نیاید
#انتظار مےڪشند
#دختران
وقتے #بابا نباشد
دلشان مےمیرد
یارقـــــیه
#شهـید_عبدالرحیم_فیروزآبادے
@Modafeaneharaam
🍁 #دختران
وقتے #بابا نیاید
#انتظار مےڪشند
#دختران
وقتے #بابا نباشد
دلشان مےمیرد
یارقـــــیه جان
#شهـید_عبدالرحیم_فیروزآبادے
@Modafeaneharaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاکنون هرآنچه گفته شد، در مورد صبر مادران شهدا بود و کمتر کسی از پدران آنها برایمان گفته است؛ پدران شهید، مظهری از عشق، ایثار و استقامت هستند، پدرانی که سالهاست نبود فرزندان خود را تحمل میکنند.
وقتی با این پدران سخن میگوییم، آرامش خاصی در چهره آنها پیداست و شاید چندین سال از شهادت فرزندانشان سپری میشود اما هنوز وقتی نام آنها به میان میآید، اشک در چشمانشان جمع میشود و با صدایی لرزان میگویند؛ جگر گوشهام بود، رفت و دیگر برنگشت...
#پدر #بابا #پدران_شهدا #دفاع_مقدس #ایران #وطن
@Modafeaneharaam