شهادت یکی از کارکنان سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان
🔹دقایقی پیش، در یک اقدام تروریستی یک نفر از کارکنان سپاه سلمان استان سیستان و بلوچستان به نام سرهنگ پاسدار حسینعلی جاودانفر که در بازگشت مأموریت اداری بودند، در جاده خاش به زاهدان مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
🔹تلاش برای شناسایی عامل و یا عاملین این اقدام در حال پیگیری است.
@Modafeaneharaam
⭕️ روز گذشته این شیرزن «الناز دارابیان»
★رکورد آسیا رو در رشته پارا دومیدانی شکست ؛
★طلا گرفت؛
★پرچم ایران رو بالا آورده؛
★برای اهدای مدال با چادر اومد؛
★با خواندن سرود ملی اشک ریخت؛
★بعد هم گفته مدالم رو به کودکان غزه اهدا میکنم.
✖ولی رسانههامون چقدر بهش ضریب دادند!؟
ازالان من و شما رسانه شویم ونشردهیم.
@Modafeaneharaam
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱صبر بیمثال مردمان غزه...
🖤 کودک فلسطینی: هوا سرد شده، من تحمل میکنم اما خیلی از بچهها توان تحمل این هوا را ندارند!
💌إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (سوره احقاف آیه ۱۳)
@Modafeaneharaam
﷽
🌺ﺍی ﻳﺎﺭ ﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﮔﺸﺘﻪ ﻏﺎﻳﺐ ﺑﺮﮔﺮﺩ
💐ﺍی ﻫﺠﺮ ﺗﻮ ﺍﻋﻈﻢ ﻣﺼﺎﺋﺐ ﺑﺮﮔﺮﺩ
🌺 ﺯ ﺧﺪﺍ ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺭﺍ می ﺧﻮﺍﻫﻢ
💐ﺍی ﺁﺭﺯﻭی ﺷﺐ ﺭﻏﺎﺋﺐ ﺑﺮﮔﺮﺩ
🌺اللهم عجل لولیک الفرج
✍🏻پ. ن: اعمال لیلة الرغائب
@Modafeaneharaam
برای کمسنوسالها، قبل از باور جفنگیات برخی افراد، بدونید ما از گروهک تروریستی جیشالعدل خیلی ضربه خوردیم. مردم عادی و مرزبانان زیادی رو به شهادت رسوندند. این هم تصویر سربازان ربوده شده ایرانی توسط این گروه تروریستیه که یک نفرشون هم شهید شد. مخلصکلام، خوب جایی رو زدن آقا، خوب.
🗣 محرداد کریمزاده
@Modafeaneharaam
مدافعان حرم 🇮🇷
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 #براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی* #نویسنده_غلامرضا_کافی* #قسمت_
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#براساس_زندگینامه_شهید_شمس_الدین_غازی*
#نویسنده_غلامرضا_کافی*
#قسمت_پنجاهوششم
🎙️به روایت محمود رجایی
اما یک بار با خودم گفتم شمس را تنبیه !کنم دلیلش این بود که من در سال شصت و یک پایم
روی مین رفت و از مچ قطع شد. وقتی در زمان مسئولیت سید مجدد به جبهه برگشتم چون از وضعیت من باخبر بود، مراعات میکرد و از کارهای او این بود که هر صبح به من ماموریت میداد تا با بچه ها برای تمرین و پیاده روی یا حتی مانور نروم. پس تصمیم گرفتم که برای تنبیه فرمانده و این که نشان دهم مشکلی ندارم به تنهایی به کوه بروم آن هم با تجهیزات کامل.
چند روز که این کار را کردم فهمید و مرا کنار کشید و برادرانه عذر خواهی کرد و گفت: اتفاقاً اشتباه میکنی دوست عزیز. برادرا من می خواستم با این کار بگویم که به تو احتیاج دارم و یک وقت در اینجا احساس بیهودگی نکنی
البته در شخصیت شمس الدین غازی عزیز خیلی چیزها باید گفت که شاید در اینجا مجالش نباشد و نکته ی باقی مانده این که سید اگر از ناکار شدن بچه های تخریب ناراحت میشد. دلیلش این بود که هر یک از بچه های تخریب به اندازه ی یک فرمانده گردان و بلکه گاهی فراتر از آن نسبت به عملیات و جبهه و جنگ توجیه بودند اما بچه های تخریب چی مظلوم و گمنام بودند.
شاید آن خاطره را شنیده باشید که یکی از بچه ها داوطلب میدان مین شد و چند قدمی که رفت برگشت اول فکر کردند ترسیده بعد دیدند که نه دارد پوتینهایش را در می آورد.
گفت :اینها را تازه از تدارکات گرفته ام حیف است من دارم میروم بیت المال است و دیگری میتواند از آن استفاده کند. بچه های تخریب کسانی از این دست بودند و درباره ی سید شمس الدین بهترین واژه یا توصیف این است
«فرمانده گمنام با وجود همه ی تواناییها»
#ادامه_دارد ..
@Modafeaneharaam