حسن کاتب کربلاییمولانا علی - حسن کاتب (عربي و فارسی) | English Urdu Subtitles_۲۰۲۲_۰۲_۱۴_۱۸_۲۱_۰۵_۳۲۹.mp3
زمان:
حجم:
3.64M
•°💐عشق به حیدر چه بی نظیره...
حسن کاتب 🎤
🌹ولادت مولا علی علیه السلام مبارک🌈
🌹 @Mohebanaljavad313
خورشيد چراغكي ز رخسار عليست..
مه نقطه كوچكي ز پرگار عليست..
هر كس كه فرستد به محمد صلوات..
همسايه ديوار به ديوار عليست..
#میلاد_امام_علی(ع)🌺
#روز_پدر_مبارک_باد🌺
👏 @Mohebanaljavad313
@Maddahionlinامیرالمومنین.mp3
زمان:
حجم:
461.3K
🌸 #میلاد_امام_علی(ع)
♨️امیرالمومنین
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
🌹💐🌹 @Mohebanaljavad313
🌸الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ🌸
میلاد مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیهم السلام بر تمامی شیعیان تبریک و تهنیت باد.
•┈┈••✾❀✿❤️✿❀✾••┈┈•
🌹❤️ @Mohebanaljavad313
حاج محمود کریمی@madahi_۲۰۲۲_۰۲_۱۵_۱۲_۴۲_۵۴_۳۷۱.mp3
زمان:
حجم:
10.67M
🎼 مولودی ولادت 🌹
•°🌸✨با قل هو الله است برابر...
🎤 حاج محمود کریمی
💐 ویژهٔ #ولادت_امیرالمومنین(ع)
🌹 @Mohebanaljavad313
✅داستان عنایت آقا امیرالمومنین (ع)
✍فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده :
🌸یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد :
🍃شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!
🌹شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :
🌟به آسمان رود و کار آفتاب کند .🌟
🍃 پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!
🌹بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : "سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) "
🍃 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ،
🔹مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!
وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)
فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید :"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید "
🌼مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود .
🦋 فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟
🌳گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است .
🍃پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .
🌳هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .
نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید .
🌺چون صیغه جارى شد ، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟
🌷راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم .
🌿شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :
"به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند"
🍃طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند :
*🌻به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند🌻*
*🌻به آسمان رود و کار آفتاب کند🌻*
منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
🌹 @Mohebanaljavad313
امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم
همراه سیِّد الشُّهداء گریه می کنیم
صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم
از داغ روح صبر و وفا گریه می کنیم
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله🥀
#وفات_حضرت_زینب(س)🏴
#تسلیت_باد🥀
🖤 @Mohebanaljavad313
@Maddahionlinمداحی آنلاین - صبر حضرت زینب - استاد دانشمند.mp3
زمان:
حجم:
4.92M
◼️سخنرانی :صبر حضرت زینب(س)
🎤حجت الاسلام #دانشمند
🖤 @Mohebanaljavad313
@Maddahionlinمداحی آنلاین - خداحافظ ای برادر زینب - پویانفر.mp3
زمان:
حجم:
8.37M
🔳 #وفات_حضرت_زینب(س)
🌴خداحافظ ای برادر زینب
🌴به خون غلطان در برابر زینب
🎤 #پویانفر
🖤 @Mohebanaljavad313
📷 یکی از قدیمیترین تصاویر از مضجع شریف #حضرت_زینب سلام الله علیها
🏴 @Mohebanaljavad313