با عبور از نقش خودِ ما، انتقادات زیادی نیز به چین و علی الخصوص روسیه در خصوص کمک های نظامی به ایران وارد است. البته روسها استدلال های خاصی در این زمینه دارند اما یک نکته ای که کمتر کسی بدان توجه می کند این است که بسیاری، تبادلات دفاعی با چین و روسیه را در خرید جنگنده یا سامانه های دفاع هوایی خلاصه میکنند.
این در حالی است که ایران همکاری های گسترده ای خصوصا با چین در زمینه زنجیره تولید صنایع دفاعی دارد برای مثال ساخت یک موشک یا سامانه، دهها مرحله و کار تولیدی دارد که خود نیاز به انواع مواد، تجهیزات و ... دارد و در بسیاری از این زمینهها دوستان چینی و روس به ما کمک کردهاند حتی در برخی موارد رژیم اقدام به خرابکاری صنعتی در این زمینه نیز کرده است که شهادت شهید احسان قدبیگی در خرداد ۱۴۰۱ در تاسیسات پارچین یک نمونه آن است.
همچنین به جز این، تبادلات اطلاعاتی نیز مهم است. نمونه آن را در جنگ اخیر نیز دیدیم جایی که وزارت امنیت چین با کمک یک کشور دوست نقش مهمی در ارائه هشدار حمله رژیم داشتند و گفته میشود روسها نیز زمان حمله آمریکاییها به تاسیسات هستهای کشورمان را به تهران اطلاع دادند. لذا طیف همکاریها گسترده است اما با توجه به شرایط خاص حاکم بر سیاست بینالملل، انعطاف بسیار بیشتری از سوی هر سه کشور جهت همکاری مشترک در برابر توطئههای آمریکایی - صهیونی انتظار میرود.
@Muhallel
دکتر پزشکیان، صبح امروز در وزارت نفت، با بیان اینکه در تلاش هستیم با پیشبرد مسیر دیپلماسی از تکرار جنگ و درگیری جلوگیری شود، افزود: جنگ به نفع هیچکس نیست و هرگز برندهای ندارد. تلاش میکنیم بر مبنای شعار و رویکرد دولت وفاق ملی، با انسجام داخلی و دوستی با همسایگان و دیگر کشورهای جهان، مسیر صلح، آرامش و ثبات را به پیش ببریم؛ ما هرگز قلدری نکرده و نمیکنیم، اما به هیچوجه زیر بار زور و قلدری هم نمیرویم.
@Muhallel
مُحَلِّل
دکتر پزشکیان، صبح امروز در وزارت نفت، با بیان اینکه در تلاش هستیم با پیشبرد مسیر دیپلماسی از تکرار ج
مبحثی که در ادامه آن را بررسی خواهیم کرد، به طور مستقیم به این سخنان ارتباطی ندارد بلکه موضوع، هدف دو طرفِ مذاکره از مذاکره و تاثیر آن بر جریان و روند گفتگوها با موردپژوهی مذاکرات آتشبس در غزه است.
@Muhallel
مذاکرات دوحه ماههاست که جریان دارد و اختلافات زیادی نیز حل و فصل شده اما سه مانع اساسی در توافق وجود دارد.
اولین مانع، نقشه استقرار رژیم است. این چیزی است که آنها میخواهند یعنی تسلط بر حدود ۳۵ درصد غزه با وجود آتشبس. در جنوب نیز کریدور فیلادلفیا حفظ شده و یک منطقه سبز و امن تشکیل میشود که در آن ۷۰۰ هزار فلسطینی آواره ساکن شده و این پلی برای اخراج آنها به سمت مصر یا دریا خواهد بود! یعنی تشکیل یک سرپل در رفح و اجرای روند کوچ اجباری ساکنان غزه. حماس تاکید کرد ارتش باید به مرزهای عادی و قبلی خود برگردد.
@Muhallel
دومین موضوع که حتی از اولی برای حماس مهم تر است، ساز و کار توزیع کمک ها است. در توافق آتشبس قبلی به صراحت ذکر شد بود که روزانه ۶۰۰ کامیون(۵۰ کامیون سوخت)، ورود چادر و تجهیزات آواربرداری، بازسازی بیمارستانها و بازگشایی گذرگاه رفح باید انجام شود اما اکنون رژیم صرفاً بر جمله "ورود کمکها طبق نیاز و مورد توافق" اکتفا میکند.
آنها همچنین به دلیل کنار زدن سازمان ملل و آنروا از توزیع کمکها و کارسپاری توزیع به بنیاد تله مرگ آمریکایی یا همان GHF هستند، هدف این است که به جای حماس و آنروا، نهادهای بینالمللی نامشخص و داخلی مزدور تشکیل شود تا حماس از قدرت کنار زده شود.
اخیرا تلاشهای رژیم برای بازتولید باندهای مزدور مانند یاسر ابوشباب در سایر نقاط غزه مشاهده شده اما حماس طی یک برنامه جامع امنیتی هم مانع از این شده و گروه ابوشباب را زیر ضربه برده بطوریکه رژیم از کانال های خاص خواستار این شده که شخص ابوشباب به طور امن به اسرائیل برود که حماس رد کرده است.
@Muhallel
اما سومین موضوع، ارزش استراتژیک دارد و آن عدم تضمین پایان جنگ است. رژیم علنا می گوید خواهان توافقی ۶۰ روزه است که گروگان ها آزاد شوند اما نه او و نه آمریکا هیچ تضمین کتبی معتبری نمی دهند که جنگ از سر گرفته نشود! به این معنا که در ۶۰ روز، رژیم ارتش مستهلک خود در غزه را بازآرایی کرده، برترین برگ برنده حماس یعنی اسرا از دست او خارج شده و در روز ۶۱ ام! حمله برای نابودی کامل غزه بدون هیچ محدودیتی آغاز می شود. میانجیها در تلاش اند که بندی اضافه کنند که تا وقتی مذاکرات ادامه دار باشد، جنگ از سر گرفته نمی شود اما حماس خواهان تضمین کتبی آمریکاست که کاخ سفید حتی از آن نیز خودداری کرده و به عبارت تلاش دونالد ترامپ برای حفظ مذاکرات بسنده می کند!
@Muhallel
تمام این صحبتها شد تا به این نقطه برسیم که مسئله، نوع نگاه متفاوت حماس و اسرائیل و آمریکا به مذاکرات آتشبس است.
نگاه حماس، هدف محور، برای پایان جنگ غزه است.
رویکرد آمریکا، مدیریت روندهای منطقهای و چه بسا دستاوردسازی برای ترامپ است.
هدف اسرائیل اما مدیریت منازعه، جذب فشارها در سه ساحت بینالمللی، داخلی(اسرا) و نظامی و پیشبرد اهداف کلان همچون نابودی حماس و آوارگی فلسطینیان است.
وقتی شکافی در این حد عمیق وجود دارد، نتیجه نیز غالباً مذاکرات بیسرانجام یا توافقات کوتاه مدت است مگر یک عامل قوی بیرونی وارد دستگا یکی از
طرفها شده و ماجرا را دگرگون کند.
در زمینه مذاکرات ایران و آمریکا نیز اینگونه است. از سال ۱۳۹۹ و مذاکرات احیای برجام تا همین الان، هدف حریف از مذاکره، مهار بازوهای قدرت جمهوری اسلامی ایران است اما هدف تهران غالباً کسب تنفسهای مقطعی جهت حل مشکلات، کاهش تنش و جلوگیری از جنگ، خرید زمان برای اقدامات خاص و همچنین توجیه داخلی و بینالمللی است.
پس مشکل از کجا آغاز می شود؟ از جایی که نگاه هدف محور در مذاکرات حاکم شده یا دستاوردهای ناممکن از آن خواسته شود مانند جلوگیری از جنگ.
@Muhallel
دلیل تلاش مصرانه رژیم و غرب برای فعالسازی مکانیسم ماشه، تکمیل محاصره روانی - اقتصادی و ژئوپلتیکی ایران است. آنها این هدف را با چند عملیات دیگر پیوست کردهاند.
از حیث روانی، آنها فکر میکنند که اگر تحریمهای بینالمللی بازگردد، مردم ایران چشماندازی برای آینده ندارند: اول. بیاطمینانی به آینده، دوم. مسدودسازی تصویر افق آینده.
برآورد موساد، از ۴۰۱ به این سو هنوز هم تشکیل میدان میلیونی است، آنها هر عملیاتی را با این چشمانداز منگنه میکنند.
@Muhallel
مُحَلِّل
✍🏻 سیاسی کردن و جناحی کردن مسئله حساس نفوذ، خود بخشی از نفوذ است. @Muhallel
پس از این پست، دوستانی گفتند که این حرف به معنای این است که دشمن در میان سیاسیون نفوذ ندارد. غلط بودن این ادعا بدیهی است و نیاز به استدلال ندارد.
حرف ما در خصوص عدم سیاسی کردن مسئله نفوذ، نوع پرداخت است که دو پیامد اصلی و فوری دارد:
اول. لوس شدن یک مسئلهیِ حساس تهدیدکننده امنیت ملی است. وقتی به مسئله نفوذ و جاسوسی، سیاسی پرداخته شود، موضوع به یک درگیری رسانه ای و ابزاری برای تسویه حساب سیاسی تقلیل می یابد. در نتیجه برچسب زنی و اتهام زنی نفوذی بودن مثل آب خوردن می شود و اینجا جایی است که دیگر کسی حساسیتی به این موضوع ندارد.
دوم. دلزدگی قشر گسترده ای از مردم است. وقتی چپ و راست همدیگر را متهم به جاسوسی برای اسرائیل میکنند، ضدانقلاب نیز مشغول اتهام زنی به فرماندهان نظامی و امنیتی ماست. حال در ذهن مردم عادی یا به اصطلاح قشر خاکستری، دیگر چه کسی در سیستم سالم است؟
@Muhallel
مُحَلِّل
پس از این پست، دوستانی گفتند که این حرف به معنای این است که دشمن در میان سیاسیون نفوذ ندارد. غلط بود
اما سوال اصلی این روزها وجود دارد و آن اینکه دلیل شکاف اطلاعاتی موجود چیست؟ چرا رژیم از وضعیت لحظه ای جلسات، افراد مهم و اماکن و تجهیزات حساس اطلاع دارد؟ و به قول معروفِ این روزها، "الی کوهن ما" کیست؟
در پاسخ به این سوال، ابتدا باید بدانیم که به شکل کلاسیک و سنتی، پنج روش جمع آوری اطلاعات در سازمان های اطلاعاتی وجود دارد:
۱. جمع آوری اطلاعات از منابع انسانی یا همان بحث جاسوس و نفوذی: تفاوت این دو مهم است. جاسوس وظیفه جمع آوری اخبار و اطلاعات دارد در حالی که طیف کار نفوذی، وسیع تر و غالباً با هدف تسهیل و پیشبرد امور به نفع دشمن است.
۲. جمع آوری اطلاعات از منابع آشکار یا همان اوسینت
۳. جمع آوری اطلاعات از وسایل الکترونیکی: که همان بحث شنود گوشی و واتساپ و ... است.
۴. جمع آوری اطلاعات از طریق عکس های هوایی و ماهواره ای جغرافیایی که به Geoint معروف است.
۵. جمع آوری اطلاعات از طریق سیگنال های غیرارتباطی مانند امواج و ... .
اکنون شما یک شمای کلی از روش ها دارید. تاکید فعالین بر «الی کوهن»، واتساپ و افغانیها همگی صرفا دو به روش کلی اشاره دارد.
@Muhallel