»--------------------💙------------------------«
عادت داشت نوک قلم را بین لب هایش بگیرید
یک روز جامدادی اش را دزدیدم
و تمام خودکار هایش را بوسیدم...
وقتی بابا آمد خانه؛
پرسید: چرا لبهایم آبی شده؟
می خواستم بگویم براینکه #او
آبی می نویسد...
آبـےعزیزمن ؛
- در خواب .
میان قبرستان تاریک روحم با چراغی دنبال ردپای عشق میگشت !
گفت: یک مصرع بگو از چشم نازِ دلبرت
بعد از آن شاعر شدم دیوان نوشتم جلد جلد...
عشقِ دریا به ماه ستودنی است...
که با وجود وصال ناممکنشان
هرشب تصویرِ ماه را در آغوش میکشد •͡•
#کتایون_آتاکیشیزاده