حالا دیگر چنان از احساسهای متضاد و گوناگون سرشارم که اگر بپرسی هر صبح را چگونه به شب میرسانم به گفتوگو در جوابت در میمانم . .
- شاملو
آبـےعزیزمن ؛
بیمار اتاق ۳۴ فقط یه جمله رو هی تکرار میکرد : ولی تو قول داده بودی . !
- اتاق ِ شماره ۱۴ .
کودک درونَش ، به مانندِ پیری غمناک بود !