آبـےعزیزمن ؛
بیمار اتاق ۳۴ فقط یه جمله رو هی تکرار میکرد : ولی تو قول داده بودی . !
- اتاق ِ شماره ۱۴ .
کودک درونَش ، به مانندِ پیری غمناک بود !
شب را در آغوش میکشم و پیراهنم
خیس میشود از دلتنگی ِ شبانهی انسان ها ؛
- کتایونآتاکیشیزاده