ایتا - آبـےعزیزمن ؛

ای اندوه !
آیا زانوانت از زانو زدن بر
سینه‌هایمان به درد نیامد ؟

160 مشاهده20:10

آبـےعزیزمن ؛

پرنده را از مرگ نجات داد و در قفس انداخت 
گفت : برایت زنده بودنی در حجم مرگ ساخته ام !

163 مشاهده04:19

آبـےعزیزمن ؛

هدایت شده از - هیـوٰآ -

اگھ خواستی با میرا صحبت کنۍ :
- bazmande .

600 مشاهده07:47

آبـےعزیزمن ؛

تا قوت صبر بود کردیم ؛
دیگر چه کنیم اگر نباشد ؟

161 مشاهده10:55

آبـےعزیزمن ؛

ــ

.

174 مشاهده16:44

آبـےعزیزمن ؛

مرا بسوزانم !
که گریه بند آید .
و بعد غرقم کن کنارِ ماهی ها .
مرا بسوزانم
که هیچ کم نشود ؛
بگذار اضافه شود به جانِ ماهی ها .

159 مشاهده06:47

آبـےعزیزمن ؛

کجا رفتی ای حس ِ آرامشم .

166 مشاهده08:49

آبـےعزیزمن ؛

ابر بارنده به دریا می گفت
گر نبارم تو کجا دریایی ؟
در دلش خنده کنان
دریا گفت : ابر بارنده تو هم از مایی .
- حمید مصدق

166 مشاهده16:28

آبـےعزیزمن ؛

ــ 

169 مشاهده05:50

آبـےعزیزمن ؛

ای با تو پیر گشتن
از هر شباب خوش تر :]

155 مشاهده08:13

آبـےعزیزمن ؛

‏برایَم غریبه بمان ، 
که هرکه دِل به او بستم ،
اهلِ رفتن شد . .
- محمود درویش

1 مشاهده11:53

آبـےعزیزمن ؛

اندوه نمى‌تواند تا ابد شديد باقى بماند . آدم در آغاز ، هر روز اندوهناک است . سپس شروع مى‌كند به بازسازىِ خود !
ــ ــــــــــــــــــــــــــــ 
- لنا آندرشون

1 مشاهده19:33

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی