نمی آیی و من از درون یخ زده ام ، مادر اما می گوید تابستان داغی در پیش است .
-سعیده امیراولاد
تلاش کن اندوهت را دوست بداری ؛
شاید برود به رسم تمام چیزهایی که
دوست داشتی و رفتند .
گریهام جاریست ،
بارانی که میبینی منم
چتر وا کن !
ابر گریانی که میبینی منم :]
نه یک جایِ کار میلنگد !
یا زنگِ در خراب است
یا گوشیِ تلفن ،
وگرنه
بعید میدانم ؛
تو فراموشم کرده باشی .