آبـےعزیزمن ؛
بیمار ِ اتاق ۴۴ : نفس هایم خس خس می کردند . شاید کربن دی اکسید حجم ریه هایم را پر کرده بود . دیگر ح
بیمار اتاق ۷۹ :
بدترین اشتباه ، ابراز بود .
منم درختی که برگ هایش را ریخت تا تو ماه را از میان شاخه هایش تماشا کنی .
- علیرضا روشن
روح آدم را می جوند تا حرف خودشان را
به کرسی بنشانند ؛ نه به عشق فکر می کنند نه به گذشته ها !
و یادشان نمیآید . که روزی روزگاری گفتهاند ؛ دوستت دارم . .
- عباسمعروفی
شايد بهم باز رسيم ،
روزی كه من به سان دريایی خشكيدم و تو چون قايقی فرسوده بر خاک ماندی !