eitaa logo
مِنّا | سید حمید طباطبائی
372 دنبال‌کننده
11 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مِـنّـــا؛ تلاشی برای یافتن خویش در #هویت فراگیر امام 【فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي】 سید حمید طباطبائی؛ طلبه و پژوهشگر «تربیت» ارتباط شخصی: @toubaa صفحه قبلی در اینستاگرام: S.h.taba
مشاهده در ایتا
دانلود
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه روایت از یک حماسه: تحلیل از دریچه 🔥 انسجامی که در ۱۲ روز متجلی گشت، چنان خیره‌کننده بود که برای اثبات پیوند میان “تهدید” و “وحدت” کفایت می‌کرد. اما این معادله ساده «جنگ > انسجام» در پس خود حقایقی عمیق‌تر را پنهان کرده است. 🧩 در تحلیل این پدیده شگفت‌انگیز، سه در برابر دیدگان ما قد علم می‌کند؛ «هم‌سویی هویت‌ها»، «زایش هویت مشترک» یا «اصلاح نظام هویتی»؟ کدام تحلیل به حقیقت نزدیک‌تر است؟ ... 🌊 اما ، که می‌توان آن را «نظریه لایه‌های هویتی» نامید، داستان متفاوتی روایت می‌کند. در این نگاه، نه خالق هویت است و نه اصلاح‌کننده هویت‌های فردی؛ بلکه تنها پرده‌برداری از حقیقتی است که همواره وجود داشته اما در زیر لایه‌های مدرن پنهان شده است. هویت‌های جمعی (چه اجتماعی و چه تاریخی) همچون رودخانه‌ای زیرزمینی در وجود همه ما جاری است، اما فرهنگ و نظام‌های تربیتی و اجتماعی معاصر، «من» را بر «ما» مقدم داشته‌اند. تنها این رودخانه را به سطح می‌آورد. 🔍 دوگانه محوریت-تبعیت در هویت‌های انسانی، شاید کلید فهم معمای باشد. در جوامعی که هویت فردی محور است و هویت‌های جمعی به حاشیه رانده شده‌اند، هر فرد جزیره‌ای مستقل است که تنها با پل‌های منفعت‌های مادی یا معنوی به دیگران متصل می‌شود. نتیجه چنین نظمی، جامعه‌ای است متشکل از «تنهایی‌های موازی» که در بهترین حالت، همزیستی مسالمت‌آمیز را تجربه می‌کنند، نه همبستگی عمیق را. 💫 آنچه به ارمغان می‌آورد، «معکوس‌سازی» این نظام هویتی است؛ متن کامل را اینجا بخوانید @s_h_taba
سه روایت از یک حماسه: تحلیل از دریچه 🔥 انسجامی که در ۱۲ روز از فرزندان این مرز و بوم متجلی گشت، چنان خیره‌کننده بود که برای اثبات پیوند ناگسستنی میان “تهدید” و “وحدت” کفایت می‌کرد. اما این معادله ساده «جنگ > انسجام» در پس خود حقایقی عمیق‌تر را پنهان کرده است. 🧩 در تحلیل این پدیده شگفت‌انگیز، سه در برابر دیدگان ما قد علم می‌کند؛ سه تفسیر از آنچه در روزهای آتش و خون رخ داد. «هم‌سویی هویت‌ها»، «زایش هویت مشترک» یا «اصلاح نظام هویتی»؟ کدام تحلیل به حقیقت نزدیک‌تر است؟ 🌱 را می‌توان «نظریه رشد اضطراری» نامید. باورمندان به این دیدگاه معتقدند جنگ همچون کوره‌ای عمل می‌کند که ناخالصی‌های روح و عقل را می‌زداید. در این نگاه، انسان‌ها در مواجهه با خطر مشترک، به بلوغی اجباری می‌رسند که اختلافات را کم‌رنگ و وحدت را پررنگ می‌سازد (مثل این تحلیل هوشمندانه). گویی ، دوربین ذهن را از نمای نزدیک به نمای دور تغییر می‌دهد و ما ناگهان می‌بینیم که شباهت‌هایمان بیش از تفاوت‌هایمان است. ⚔️ ، «نظریه هویت واکنشی» است. در این تفسیر، خالق هویتی نوظهور است؛ هویتی که پیش از آن وجود نداشته یا کمرنگ بوده است. همچون دو قطره آب که در مواجهه با نیرویی بیرونی به هم می‌پیوندند، انسان‌ها در برابر دشمن مشترک، هویتی جدید می‌یابند. «ما» در برابر «آنها» شکل می‌گیرد و ایرانیت یا قومیت یا ...، چتری می‌شود برای پناه دادن به همه کسانی که تا دیروز خود را غریبه می‌پنداشتند. 🌊 اما ، که می‌توان آن را «نظریه لایه‌های هویتی» نامید، داستان متفاوتی روایت می‌کند. در این نگاه، جنگ نه خالق هویت است و نه اصلاح‌کننده هویت‌های فردی؛ بلکه تنها پرده‌برداری از حقیقتی است که همواره وجود داشته اما در زیر لایه‌های مدرن پنهان شده است. هویت‌های جمعی (چه اجتماعی و چه تاریخی) همچون رودخانه‌ای زیرزمینی در وجود همه ما جاری است، اما فرهنگ و نظام‌های تربیتی و اجتماعی معاصر، «من» را بر «ما» مقدم داشته‌اند. تنها این رودخانه را به سطح می‌آورد. 🔍 دوگانه محوریت-تبعیت در هویت‌های انسانی، شاید کلید فهم معمای باشد. در جوامعی که هویت فردی محور است و هویت‌های جمعی به حاشیه رانده شده‌اند، هر فرد جزیره‌ای مستقل است که تنها با پل‌های منفعت به دیگران متصل می‌شود. نتیجه چنین نظمی، جامعه‌ای است متشکل از «تنهایی‌های موازی» که در بهترین حالت، همزیستی مسالمت‌آمیز را تجربه می‌کنند، نه همبستگی عمیق را. 💫 آنچه به ارمغان می‌آورد، «معکوس‌سازی» این هرم هویتی است؛ هویت‌های جمعی از حاشیه به متن می‌آیند و هویت فردی موقتاً عقب می‌نشیند. این جابجایی، رمز است؛ انسجامی که نه از محو تفاوت‌ها، بلکه از تغییر اولویت‌ها حاصل می‌شود. شاید بتوان گفت جنگ، «آینه‌ای معکوس» است که به ما نشان می‌دهد در شرایط عادی چه چیزی را فدای چه چیزی کرده‌ایم. 🕊️ پرسش اساسی این است: آیا می‌توان به انسجام ملی دست یافت، بی‌آنکه بهای سنگین را پرداخت؟ آیا «همبستگی بدون تهدید» افسانه‌ای بیش نیست؟ شاید رمز این معما در بازنگری نظام‌های اجتماعی، تربیتی و فرهنگی‌مان نهفته باشد؛ نظام‌هایی که می‌توانند با محوریت دادن به ، انسجامی تاریخی را حتی در زمان صلح و غلبه حق برقرار سازند. @s_h_taba
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هویت‌یابی جمعی در سایه سار دعا 🎬 کلیپ چند ثانیه‌ای «أللّهم سدّد رمیهم» را به یاد دارید؟ کودک غزه‌ای که با دیدن موشک‌های ایرانی به وجد آمده و برای اصابت موشک‌ها دعا می‌کرد. 🤲 یکی از جنبه‌های مهم جنگ، پررنگ شدن پیوند روحی عمیق میان مردم از طریق است. 🔄 در زمان جنگ، مرز بین «من» و «آنها» محو می‌شود. مردم پشت جبهه درمی‌یابند که سرنوشتشان با سرنوشت رزمندگان گره خورده است. دشمن تنها به دنبال شکست سربازان نیست و برای نابودی هویت «ما» دندان تیز کرده است؛ هویت جمعی جدیدی در خلق می‌شود که نیازمند به یاری الهی است و دعای یک‌یک افراد می‌تواند نصرت الهی را برایش به ارمغان بیاورد. 💫 اما در نگاهی عمیق‌تر، این دعاها یادآور هویتی تاریخی‌اند؛ هر زمزمه دعا، پیامی است که می‌گوید: «خدا با ماست و ما در کنار هم»؛ «هو الذی أیّدک بنصره و بالمؤمنین» ⚔️ رزمنده، خود را محتاج دعای می‌بیند و پیروزی‌هایش را نه دستاورد شخصی، بلکه ثمره‌ی هویت مشترک یک ملت می‌داند و پیروزی را متعلق به مردمی تقسیم می‌داند که قلب‌هایشان با او می‌تپد. ، انسان پشت میدان را هم به این حس می‌رساند که مجاهد میدان بخشی از خود اوست و پیروزی او پیروزی من. 🌉 در این ، مرزهای کمرنگ شده هویت‌های دیرینه جمعی، رنگی تازه می‌گیرند. پیروزی میدان، پیروزی همه است و شکست، شکست همگان. این پیوند عاطفی-معنوی، از عناصر مهم تشدید فرد می‌شود؛ هویت مشترکی که در آن، فرد خود را جزئی از یک کل بزرگتر می‌بیند و سرنوشت مشترک را با تمام وجود حس می‌کند. @s_h_taba
سلام به همراهان عزیز این صفحه مجازی میخواستم مطلبی رو به اطلاع شما عزیزان برسونم: 📽 قطعات کوتاه انیمیشنی که من در مطلب‌ها استفاده می‌کنم -برخلاف تصور بعضی دوستان- به معنی این نیست که مطلب نوشته شده از اون قطعه استنباط شده، بلکه صرفاً مطلبی رو بیان می‌کنه که با نوشته‌ی من مرتبطه و ح حتی ج گاهی درست خلاف اون رو ادعا می‌کنه. من چون می‌بینم که گاهی متن‌ها خشک و دقیق میشند، بیشتر برای اینکه از خشکی و کسالت‌آور بودن متن‌ها کم کنم، از همراهی این قطعات استفاده می‌کنم سابقا بعضی دوستان پیشنهاد می‌کردند که کانالی برای نقد انیمیشن راه‌اندازی کنم. اما راه اندازی کانال و فعال نگه‌داشتنش خیلی وقت‌گیر خواهد بود. اما نقد انیمیشن هم موضوع خوبیه که در کنارش میشه خیلی حرف‌ها رو مطرح کرد. به همین خاطر، اگه موافق باشید به نظرم میرسه که گاهی لابلای مطالب و تحلیل‌ها، انیمیشنی رو هم بررسی و نقد کنیم ✉️ البته اگه به نظرتون رسید که این کار موجب به هم خوردن نظم مطالب اینجا میشه، یا پیشنهاد دیگری داشتید، بهم بگید شاید یه فکر دیگه کردیم🤔
ان‌شاءالله فردا این مطالب رو با تحلیلی از یکی از انیمیشن‌های دیزنی، یعنی «افسون» شروع می‌کنم 🔍 «افسون»؛ روایتی نمادین از سرنوشت تمدن علمی پس از جنگ جهانی دومه 🏠 انیمیشن “افسون” (Encanto) در لایه ظاهری، داستان خانواده‌ای با استعدادهای جادویی در کلمبیاست، اما در لایه‌های عمیق‌تر می‌توان آن را استعاره‌ای هوشمندانه از تمدن تکنولوژیک معاصر دانست. به خواست خدا، تلاش خواهم کرد با نگاهی سمبلیک، معانی پنهان این انیمیشن را واکاوی کنم. @s_h_taba
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔍 «افسون»؛ روایتی نمادین از سرنوشت تمدن علمی پس از جنگ جهانی دوم 📚 انیمیشن افسون (Encanto)، داستان خانواده‌ای با استعدادهای جادویی در کلمبیاست، اما در لایه‌های عمیق‌تر می‌توان آن را استعاره‌ای هوشمندانه از تمدن تکنولوژیک معاصر دانست. این یادداشت تلاش می‌کند با نگاهی سمبلیک، معانی پنهان این انیمیشن را واکاوی کند 🏠 کلبه مادریگال: “کلبه دیجیتالی” تافلر ... این کلبه پس از ویرانی ناشی از جنگ (صحنه آغازین فیلم که یادآور جنگ جهانی دوم است) و به برکت شمع (نماد علم) شکل گرفته است؛ درست مانند تمدن تکنولوژیک که از خاکستر جنگ جهانی دوم برخاست. 👨‍👩‍👧‍👦 اعضای خانواده: شاخه‌های مختلف علم هر یک از اعضای خانواده مادریگال نماد شاخه‌ای از علوم هستند: 🔸لوییسا: علم فیزیک و مکانیک 🔹ایزابلا: هنر و زیبایی‌شناسی ... 🔮شخصیت یکی از کلیدی‌ترین نمادهای انیمیشن است. او را می‌توان نماد ارتباط با غیب و متافیزیک و بُعد فراتجربی دانش بشری دانست: برونو نشان می‌دهد که تمدن مدرن، پس از طرد ابعاد متافیزیکی، سرانجام به ضرورت بازگشت آن پی می‌برد، اما نه به شکل سنتی ادیان الهی، بلکه به صورت یک امر کاملا فردی و غیر اجتماعی ... 👧 میرابل نیز، نماد خودآگاهی انتقادی تمدن مدرن است. 🔹او تنها کسی است که ترک‌های خانه را می‌بیند 🔸میرابل نشان می‌دهد که نجات تمدن تکنولوژیک نه در تخصص‌گرایی افراطی، بلکه در نگاه کل‌نگر و انتقادی است که می‌تواند پیوند میان شاخه‌های مختلف دانش را بازیابد متن کامل را اینجا بخوانید مِـنّـــا؛ یافتن خویش در فراگیر امام 【فَمَن تَبِعَني فإِنّهُ مِنِّي】 @s_h_taba
نقد و بررسی انیمیشن “افسون”: استعاره‌ای از تمدن تکنولوژیک معاصر 🌟 اگر به دنبال درک عمیق‌تری از چالش‌های تمدن مدرن و راه‌های تمدن‌سازی نوین هستید، تماشای انیمیشن افسون را از دست ندهید! 🔍 «افسون»؛ روایتی نمادین از سرنوشت تمدن علمی پس از جنگ جهانی دوم 📚 انیمیشن افسون (Encanto) ساخته استودیو دیزنی در لایه ظاهری، داستان خانواده‌ای با استعدادهای جادویی در کلمبیاست، اما در لایه‌های عمیق‌تر می‌توان آن را استعاره‌ای هوشمندانه از تمدن تکنولوژیک معاصر دانست. این یادداشت تلاش میکند با نگاهی سمبلیک، معانی پنهان این انیمیشن را واکاوی کند 🏠 کلبه مادریگال: “کلبه دیجیتالی” تافلر خانه جادویی مادریگال‌ها را می‌توان نمادی از “کلبه دیجیتالی” الوین تافلر و تمدن تکنولوژیک مدرن دانست. این خانه: 🔸زنده و هوشمند است: همچون فناوری‌های هوشمند امروزی 🔹با ساکنانش تعامل می‌کند: شبیه به محیط‌های تعاملی دیجیتال 🔸فضاهای نامحدود می‌سازد: مانند جهان‌های مجازی بی‌کران 🔹نیازهای ساکنان را برآورده می‌کند: همچون تکنولوژی خدمت‌محور این کلبه پس از ویرانی ناشی از جنگ (صحنه آغازین فیلم که یادآور جنگ جهانی دوم است) و به برکت شمع (نماد علم) شکل گرفته است - درست مانند تمدن تکنولوژیک که از خاکستر جنگ جهانی دوم برخاست 🕯️ شمع معجزه‌آسا: علم تجربی و دانشگاهی شمع فروزان که منبع تمام «موهبت‌ها» و قدرت خانه است، نمادی از علم تجربی و نهاد دانشگاه در دنیای مدرن است: 🔸روشنایی‌بخش است: همچون روشنگری علمی 🔹شکننده و نیازمند مراقبت است: مانند نهاد علم 🔸با تهدید خاموشی روبروست: اشاره به بحران‌های علم در دنیای معاصر 👨‍👩‍👧‍👦 اعضای خانواده: شاخه‌های مختلف علم هر یک از اعضای خانواده مادریگال نماد شاخه‌ای از علوم هستند: 🔸لوییسا: علم فیزیک و مکانیک - با قدرت غلبه بر محدودیت‌های طبیعی 🔹ایزابلا: هنر و زیبایی‌شناسی - توانایی خلق زیبایی و نوآوری 🔸دولورس: گردآوری اطلاعات 🔹پپا: هواشناسی و علوم جوی - تأثیر بر اقلیم 🔸جولیتا: پزشکی و علوم درمانی 🔹آنتونیو: طبیعت‌شناسی و علوم زیستی 🔸کامیلو: علوم ارتباطات و جامعه‌شناسی - درک و تطبیق با نقش‌های اجتماعی 🔮 برونو: متافیزیک در عصر علم اما شخصیت یکی از کلیدی‌ترین نمادهای انیمیشن است. او را می‌توان نماد ارتباط با غیب و متافیزیک و بُعد فراتجربی دانش بشری دانست: 🔸توانایی دیدن آینده: فراتر از محدوده تجربه عینی 🔹طردشدگی از خانه: حذف متافیزیک از گفتمان علمی مدرن 🔸زندگی در دیوارها: متافیزیک همچنان در حاشیه تمدن علمی حضور دارد 🔹بازگشت و پذیرش مجدد: ضرورت آشتی میان علم و متافیزیک برونو نشان می‌دهد که تمدن مدرن، پس از طرد ابعاد متافیزیکی، سرانجام به ضرورت بازگشت آن پی می‌برد، اما نه به شکل سنتی ادیان الهی، بلکه به صورت «متافیزیک شخصی‌شده»؛ یک امر کاملا فردی و غیر اجتماعی. 👧 میرابل: خودآگاهی انتقادی تمدن میرابل، تنها عضو بدون “موهبت” خانواده، نماد خودآگاهی انتقادی تمدن مدرن: 🔸فاقد تخصص خاص: برخلاف سایر اعضای خانواده 🔹توانایی دیدن مشکلات: او تنها کسی است که ترک‌های خانه را می‌بیند 🔸نقش یکپارچه‌کننده: توانایی برقراری ارتباط میان همه اعضا و کشف راز نجات خانه میرابل نشان می‌دهد که نجات تمدن تکنولوژیک نه در تخصص‌گرایی افراطی، بلکه در نگاه کل‌نگر و انتقادی است که می‌تواند پیوند میان شاخه‌های مختلف دانش را بازیابد ⚠️ بحران و نجات: آینده تمدن تکنولوژیک ترک‌های خانه مادریگال نمادی از بحران‌های تمدن معاصر است: 🔸بحران‌های زیست‌محیطی 🔹شکاف‌های اجتماعی 🔸بیگانگی انسان با خود و طبیعت 🔹خطرات فناوری‌های نوظهور راه‌حل پیشنهادی انیمیشن برای نجات «کلبه» چند عنصر کلیدی دارد: 🔸بازشناسی محدودیت‌ها و پذیرش آسیب‌پذیری‌های علم و تکنولوژی 🔹آشتی با متافیزیک: بازگرداندن برونو به خانواده 🔸مشارکت جمعی: بازسازی خانه با کمک همه اهالی روستا 💠 پیام انیمیشن برای آینده “افسون” در پس روایت سرگرم‌کننده‌اش، پیامی عمیق برای آینده تمدن تکنولوژیک دارد: تمدنی پایدار نیازمند تعادل میان علم و معنا، تخصص و کل‌نگری، و فردیت و اجتماع است انیمیشن نشان می‌دهد که «کلبه دیجیتالی» ما، با همه شگفتی‌هایش، نیازمند بازاندیشی و تعادل‌بخشی است. علم و تکنولوژی به تنهایی کافی نیستند؛ بلکه باید با ابعاد انسانی، اجتماعی و حتی متافیزیکی زندگی در هماهنگی باشند در پایان، “افسون” ادعا می‌کند که نجات تمدن نه در انکار گذشته و نه در بازگشت به آن، بلکه در سنتزی خلاقانه! از میراث گذشته و امکانات آینده نهفته است؛ درست مانند خانه جدید مادریگال‌ها که هم یادآور خانه قدیمی است و هم متناسب با نیازهای جدید! 🎬 این انیمیشن به ظاهر ساده، آینه‌ای است که تصویر پیچیده تمدن معاصر ما را بازتاب می‌دهد و به ما فرصت می‌دهد تا ما هم درباره مسیر آینده خود و طرحی برای ساخت تمدن بیندیشیم سکانس برگزیده @s_h_taba