eitaa logo
اخبار برگزيده
336 دنبال‌کننده
81.1هزار عکس
87.9هزار ویدیو
127 فایل
گزیده ای از مهمترین اخبار ایران و خاورمیانه و جهان با رویکرد انقلاب اسلامی ایران اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/Selected_newss
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 ساده‌لوحی شما خسارات سنگین برای مردم داشت 🔸نامزد ناکام انتخابات‌های 1384 و 1388 که بازیچه افراطیون مدعی اصلاحات شد، می‌گوید آن چیزی که کشور را تا آستانه جنگی ویرانگر پیش برده، پروژه جمهوریت‌زدایی حاکمیت است. 🔸مهدی کروبی در بیانیه‌ای نوشته است: «از اواخر بهمن‌ماه سال ۱۳۸۹ در حصری قرار گرفتم که حکم به محرومیت و مجازات آن نه بر اساس قانون و تصمیم محکمه‌ای صالح، بلکه صرفاً بر مبنای اراده صاحب قدرت اعمال و اجرا شد. 🔸وی می‌افزاید: «خروج اینجانب از حصر همزمان شده با ابربحرانی که ملک و ملت را در همه ابعاد گرفتار و کشور را تا آستانه ورشکستگی و جنگی ویرانگر پیش برده است. به باور من ریشه بخش مهمی از این ابربحران را باید در همان پروژه‌ جمهوریت‌زدایی حاکمیت در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۴ جست‌وجو کرد‌. در آن سال شورای نگهبان، سپاه و بسیج برای استقرار آنچه معجزه هزاره می‌نامیدند‌ در روند انتخابات تخلف و تقلب کردند. 🔸یادآور می‌شود کروبی در انتخابات سال 1384 رد رده سوم نامزدها قرار گرفت و نتوانست به دور دوم راه یابد و مدعیان اعتدال و اصلاحات در مرحله دوم از هاشمی رفسنجانی در مقابل احمدی‌نژاد حمایت کردند که نافرجام بود. آن زمان هیچ‌یک از نامزدها و حامیان‌شان ادعای تقلب در انتخابات را نداشتند و اذعان می‌کردند که شکسشت سنگین‌شان حاصل کارنامه منفی هشت سال دولت خاتمی و افراطیون مجلس ششم است. 🔸در سال 1388 نیز نامزد اصلی مدعیان اصلاح‌طلبی موسوی بود اما برخی از آنها با وجود اینکه نهایتاً هم به موسوی رای دادند، دور کروبی جمع شده و او را تشویق به رادیکالیزه کردن فضا (در خدمت پروژه آشوب‌افکنی خود) می‌کردند و کروبی هم به خاطره ساده‌دلی همیشگی‌اش بازیچه این طیف شد. هرچند که این‌بار در اثر رقابت سنگین احمدی‌نژاد و موسوی (24/5 میلیون رای در برابر 13میلیون رای) طبیعی بود که مهدی کروبی در حاشیه بماند چنان که سیصد هزار رای او حتی پایین‌تر از تعداد آرای باطله بود! 🔸این نکته هم گفتنی است که کروبی چند سال است اصلاً در حصر به سر نمی‌برد و دوستانش وی به منزلش تردد داشته‌اند. این نکته را هم باید گفت که اگر دادگاهی برای محاکمه سران فتنه برگزار می‌شد، آنها به خاطر ارتکاب چند خیانت بزرگ (فتنه‌ای که شدیدتر و بزرگت از قتل محسوب می‌شود) به مجازات‌های سنگین محکوم می‌شدند. البته چنان‌که گفته شد حساب خبط و خطاهای آقای کروبی با خیانت‌های عامدانه امثال موسوی و خاتمی فرق می‌کند.
🗒 طرح احیای اصحاب فتنه: ترجیح «خط قرمز» بر «شخصیّت‌ها» مهدی جمشیدی ۱. اصحاب فتنه، «خط قرمزِ انقلاب» هستند و نباید این خط قرمز، کم‌رنگ و بی‌اعتبار شود. ابتدا باید «فتنۀ سال هشتادوهشت» را شناخت تا بتوان دربارۀ اصالت و اهمّیّت این خط قرمز سخن گفت. صحنه‌گردان‌های فتنه، از موسوی و کروبی تا هاشمی و خاتمی، همگی بر «تحدید قدرتِ آیت‌الله خامنه‌ای»، وفاق و اجماع کرده بودند. نهایتِ ناآگاهی است اگر گمان کنیم مسألۀ فتنه، احمدی‌نژاد بوده است؛ چنان‌که آیت‌الله مصباح تصریح کرد، غایت و غرض فتنه، شخص آیت‌الله خامنه‌ای بود و می‌رفت که منزلت و مکانت ایشان زائل شود و اصحاب فتنه، زمینه را برای تغییر ساختار و منطق قدرت، فراهم کنند. نظام تا لبۀ پرتگاه رفت و هزینه‌های فراوان پرداخت. شکاف‌هایی که اصحاب فتنه پدید آوردند، همچنان پابرجاست و جراحت‌های اجتماعی، همچنان ترمیم نشده است. آیت‌الله خامنه‌ای در توصیف ماهیّت فتنه، به سه خصوصیّت اشاره کرد: «طراحی‌شده»، «پیچیده»، «بسیار خطرناک». بااین‌حال، آیت‌الله خامنه‌ای در طول هشت ماه به‌طول‌انجامیدن فتنه، بارها از فتنه‌گران خواست که نسبت به آن اعلام برائت کنند، اما هیچ‌یک به دعوت او، پاسخ مثبت ندادند، از جمله محمد خاتمی که صحنه‌گردانی و حمایت می‌کرد و بر این باور بود که آیت‌الله خامنه‌ای در موقعیّت ضعف و سستی قرار گرفته و می‌توان با فشار اجتماعی و رسانه‌ای، او را وادار به تسلیم کرد. در این موقعیّت بود که مکنونات درونیِ اصحاب فتنه، آشکار شد و این از علائم منافقان است که در «بزنگاه‌ها» و «بحران‌ها»، هویّت حقیقی خویش را آشکار می‌کنند؛ چراکه می‌پندارند حکومت اسلامی در معرض فروپاشی و زوال قرار گرفته و توان رویارویی و پاسخگویی ندارد. به تعبیر آیت‌الله خامنه‌ای، آنچه که در این فتنه صورت گرفت، «جُرم نابخشودنی» است. ۲. اینک لایۀ طرّاحِ جریان اصلاحات، در پی «عادی‌سازی» است؛ البته عادی‌سازی یعنی زدودن هنجارها و قواعد انقلابی و عبور از خطوط قرمز، چراکه اینان، انقلاب و انقلابی‌گری را نامعقول و غیرعادی و غلط می‌شمارند. در طرح اصلاحات در دهۀ هفتاد نیز به‌عنوان توسعۀ سیاسی و دموکراتیزاسیون، آنها همین غایت را دنبال می‌کردند. بدین‌جهت، اینک شخصیّت‌های اصلیِ خویش را که مطرود و منزوی شده‌اند، به بازی سیاسی بازمی‌گردانند. کنش‌های محمد خاتمی در یک سال اخیر، چنین معنا و غرضی دارد. آنها می‌خواهند از ظرفیّت خاتمی برای بازسازی سیاسی و اجتماعی خود استفاده کنند؛ اما نه به‌صورت رادیکال و ناگهانی، بلکه به‌تدریج و به‌گونۀ نامحسوس. «احیای خاتمی»، طرح ناگفتۀ راهبردپردازان امنیتیِ جریان اصلاحات است. مهدی کروبی، رفع حصر گردید و می‌خواهند به سراغ میرحسین موسوی نیز بروند و زمینه را برای کنشگری سیاسی او نیز آماده کنند. بازی‌سازی سیاسی، این‌چنین صورت‌بندی می‌شود؛ قطعات به‌ظاهرِ نامرتبط و مجزا، آرام‌آرام در کنار یکدیگر می‌نشینند و ناگهان، رقیب احساس می‌کند که در چنبرۀ شرایط و اقتضائات، قفل شده است. سیاست، هنر ساختنِ شرایط انقباضی برای رقیب است؛ بی‌آن‌که او این طرح را احساس کند و واکنش نشان بدهد. این‌که من در نوشته‌هایم، دولت پزشکیان را «دولت ترمیدور» می‌خوانم، به همین سبب است که در سایۀ ریاست او، طرح‌های اصلاح‌طلبانه در حال انجام است و ساحت سیاست و تدبیر، در حال بازگشت به دورۀ اصلاحات است؛ دوره‌ای که آیت‌الله خامنه‌ای، آن را «واگرایی‌های دهۀ هفتاد» خواند. البته پزشکیان به دلیل ساده‌نگری و فقدان تفکّر، نقش چندانی در این معادلۀ ساختاری و استحاله‌زا ندارد و در پشت‌صحنه، مدیریّت می‌شود. ۳. به‌هرحال، مسأله در حد «یک دیدار ساده و خصوصی» نیست، که در این صورت، نیاز به رسانه‌ای‌شدن آن نبود، بلکه ایدۀ اصلی، «عادی‌سازیِ کنشگریِ اصحاب فتنه» و از جمله، احیای هویّت سیاسیِ محمد خاتمی است. شیخ حسین انصاریان، در چنین زمینی بازی کرده است. به‌نظرم نمی‌توان وی را نسبت به آنچه که رخ داده، بی‌اطلاع دانست؛ چون کنش‌های سیاسی او در دورۀ پسااغتشاش، حکایت از چرخش‌ها و نوسان‌هایی دارد. مایه‌های رهیافت عرفانی‌اش نیز به کمک وی آمده و او می‌تواند به استناد به آنها، تغییر خود را توجیه کند و حتی دیگرانی را که به خطوط قرمز، معتقد و متعهّد هستند، انکار و ملامت نماید. گذار سیاسی او، آنچنان هم نامحسوس و ناپیدا نیست؛ اشارات وی و حتی سکوت‌هایش، معنادار هستند و در بافت و کلّیّت سیاسی و اجتماعی، باید آنها را فهم کرد. اینک که وی «یکی از اضلاع اصلیِ فتنه» را به دیدار پذیرفته، خواسته یا ناخواسته، در جهت عادی‌سازیِ فتنه گام برداشته و هیچ توجیهی، نمی‌تواند خطای بزرگ وی را برطرف کند. جبهۀ انقلاب، باید تعارفات شبه‌دینی و ملاحظات شبه‌اخلاقی را کنار بگذارد و تنها به «خط قرمز ماندنِ فتنه» اندیشه کند. هیچ شخصیّتی، مهم‌تر از نگهداشت این خط قرمز نیست.