🌷شهید نظرزاده 🌷
🍂🍂🍁🍂🍂🍁🍂🍂 🔰چند روز مانده بود تا عملیات #بدر، جایی که بودیم از همه #جلوتر بود. 🔰هیچ کس جلوتر از ما ن
✨✨🌸✨✨🌸🌸✨✨🌸✨✨
🌾اولین روز عملیات #خیبر بود، از قسمت جنوبی #جزیره ، با یک #ماشین داشتم بر می گشتم عقب.
🌾 توی راه دیدم یک ماشین با چراغ #روشن داشت می آمد، این طور راه رفتن توی آن جاده، آن هم روز #اول عملیات، یعنی #خودکشی.
🌾جلوی ماشین راگرفتم، راننده آقا #مهدی بود، بهش #گفتم « چرا این جوری می ری؟ می زننت ها.»
🌾 گفت: « می خوام به بچه ها #روحیه بدم، عراقی ها رو هم #بترسونم، می خوام یه کاری کنم او نا #فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده.»
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🗓یکم آذر ۱۳۳۴، در شهرستان #میاندوآب چشم به جهان گشود. پدرش فیض اله و مادرش اقدس نام داشت که وقتی حمی
6⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نحوه ی شهادت
🔰 #عملیات این طور شروع شد که ما باید از چند کیلومتر آب🌊 عبور میکردیم، هور را پشت سر گذاشته، وارد جزیره میشدیم، میجنگیدیم💥 عبور میکردیم و میرفتیم طرف #نشوه و طرف هدفهایی🎯 که مشخص شده بود.
🔰بیشتر این نیروها را باید در شب🌙 اول وارد #جزیره میکردیم تا بروند برای پاکسازی. بخشی از این نیرو باید با قایق🚤 میآمد و بخشی دیگر در روزی که شبش #عملیات میشد و بخشی هم اول تاریکی شب🌚 که این بخش آخر باید با هلیکوپترها🚁 هلیبرد میشدند.
🔰آن پل باید گرفته میشد تا #عراقیها نتوانند وارد جزیره بشوند🚷 #حمید سریع به هدف هایش رسید✌️ و از آنجا مدام گزارش میداد. ما وارد جزیره شدیم. با حمید تماس گرفتیم📞 گفت #پل_شیتات دستش است. گفت: «اگر میخواهید #نیرو بیاورید مشکلی نیست. بردارید بیاورید.»
🔰با حمید تماس گرفتم📞 گفتم آماده باشد برای #هدفهای بعدی. خبر رسید #طلایه با مشکل جدی مواجه شده و عملیات نتوانسته در آنجا پیش برود. حالا ما باید توقف میکردیم⛔️ تا وضع #جبهه سمت چپمان مشخص شود. شب شد. سر و سامانی به امکانات دادیم و استراحتی هم به بچه ها.
🔰مجبور شدیم برویم #پشت طلایه، نزدیک آن پلهایی که عراقیها طلایه را از آنجا پشتیبانی👥 تدارکاتی میکردند. بیشتر قوای #عراق آن طرف پل بود. ما ماندیم و جزایر و فردا صبح☀️، که جنگ #اصلی توی جزیره ها شروع شد.
🔰روز اول پاتک آنها شکست خورد✌️ دنیای آتش🔥 روی #جزیره متمرکز بود و ما دست بسته و تنها👤 جزیره منتهی میشد به چند جا. اطراف جزیره آب بود و وسطش #باتلاق و همه مجبور بودند از جاده عبور کنند و جاده هم بلند بود و هر کس، چه پیاده چه سواره، از آنجا میگذشت هدف تیر مستقیم💥 تانک قرار میگرفت.
🔰نزدیک صبح🌥 هنوز مشغول درگیری بودیم که خبر رسید عراق رفته #پل_حمید را پشت سر گذاشته، دارد می آید توی جزیره. #مهدی سریع یکی از مسئولان لشکر را (شهید مرتضی یاغچیان🌷 معاون دوم لشکر عاشورا) فرستاد برود پیش #حمید. که تا رفت خبر آوردند توی جاده، دویست متر جلوتر از ما، #شهید_شده🕊
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
____ 🍃🌺🍃 ____
عشق ایستاد💔
آن شـ🌙ـب که افتادے ...
آسمان، بغض😭 جنون کرد
گلوله💣 بارید از یسار و از یمین
چهار فصل🍂 #جزیره آتش شد
یادش افتاد خـ🌺ـدا هست...
📞اللہ اللہ....مجنون
اللہ اللہ...مجنون
نفس بے سیم📞 بہ شماره افتاد
- مجنون (بہ گوشم)
- عشـ♥️ـق اینجا ساکن است،
دارم #سقوط😔 مے ڪنم!
...خدا جلوه ڪرد در #مجنون
📞شهید شهید🕊...اللہ
شهید🕊 شهید...اللہ
و #عشق❣ جارے شد...
#یاد_شهیدان_گرامی
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃شهید علیرضا سال ۱۳۶۴ در شهر قیرکارزین دنیا آمد.تحصیلاتش را تا مقطع #کارشناسی گذراند.سال دومدانشگاه،وارد#نیروی_دریایی سپاه پاسداران در#جزیره #ابو_موسی شد. سال ۸۶ ازدواج کرد و دو فرزند از #پروردگار هدیه گرفت.
🍃از زمان ورود #استکبار جهانی به #عراق و #سوریه با عنوان داعش، #مدافع_حرم شد و عزم خود را برای #دفاع از حرم خانم رقیه سلام الله علیها و خانم زینب کبری سلام الله علیها جزم کرد و با وجود داشتن دو فرزند خردسال، به نبرد با تروریست جهانی داعش پرداخت. سرانجام تاریخ ۹۴.۹.۶ در منطقه #حلب سوریه به #شهادت رسید.
🍃شهید علیرضا در وصیتنامه اش نوشته است: بنده به نهاد مقدس سپاه، #ایمان قلبی داشته و همیشه به این نهاد #مقدس افتخار می کرده ام. چرا که پیرو #ولایت است و از خط ولایت جدا نمیشود... بنده #آرزو دارم شهادت در راه خدا نصیبم شود. گرچه خود را لایق این فیض عظیم نمیدانم ولی #امید به #خدا دارم.
✍️نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علیرضا_قلی_پور
📅تاریخ تولد :۵ اردیبهشت ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت :۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار :۶ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید :فارس
🕊محل شهادت :سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh