eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
223 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️جوانی که در آتش نبرد و در دل‌ها جاودانه شد 🔹کامران با اینکه در رشته پزشکی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بود، هیچ‌گاه از هدف اصلی خود که خدمت به مردم و جهاد در راه خدا بود غافل نشد. او با وجود آینده‌ای روشن در عرصه پزشکی، تمام توجه و انرژی‌اش را به جبهه و دفاع از کشور و آرمان‌های انقلاب اسلامی معطوف کرد. 🔹شهید طوافی در عملیات رمضان، با وجود مجروحیت جزئی، با اراده‌ای محکم به همرزمانش: " تا آخرین نفس، باید ایستاد. اینجا نه تنها برای کشور، بلکه برای دین و آیین‌مان جنگ می‌کنیم." در میان آتش و خون، او نه تنها خود در خط مقدم حضور داشت، بلکه همیشه نگران همرزمانش بود و با کلامی آرام و دلسوزانه به آن‌ها دلگرمی می‌داد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️لبخندی که از زیر خاک هم نور می‌داد... 🔹اسمش علی بود، ولی بچه‌ها بهش می‌گفتن "لبخند جبهه". نه به خاطر اینکه خنده‌رو بود، نه... لبخندش یه چیز دیگه بود. یه نوری داشت که وسط اون همه دود و باروت، دلت رو آروم می‌کرد. 🔹در خط مقدم، علی رفت بالا سر یک مجروح که تیر خورده بود و داشت جون می‌داد. با یه پارچه، خون‌هاشو پاک کرد. همان لحظه یک گلوله از کنار گوشم رد شد و خورد به سینه‌ علی. افتاد زمین، همان‌جا کنار همان مجروح، و همان قرآن توی جیبش بود، خونی شده... با آخرین نفس: «الحمدلله الذی جعل رزقی فی الشهاده...» ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️حاج اکبر آقابابایی؛ فرمانده‌ای جوان در قلب کردستان / مرد شماره یک در نزدیکی کرکوک 🔹همرزمان شهید اکبر آقابابایی او را «اعجوبه‌ای در میدان فرماندهی» می‌دانند؛ فرماندهی جوان که از کوچه‌پس‌کوچه‌های جنوب شهر اصفهان قد کشید و در دل بحران‌های امنیتی، سکان هدایت نیروها را در قلب کردستان به‌دست گرفت. 🔹آشنایی کامل با جغرافیای کوهستانی و پیچیده کردستان، توانایی برقراری ارتباط با مردم محلی و محبوبیت چشمگیر در میان اهالی ، از ویژگی‌هایی بود که به‌گفته همسنگرانش، کمتر فرمانده‌ای مانند حاج‌اکبر از آن برخوردار بود. 🔹شهید حاج‌اکبر آقابابایی، همان فرمانده نام‌آشنایی است که در چند قدمی تأسیسات نفتی کرکوک، چشم‌ها را به خود خیره کرد. حضوری که فقط یک حضور نبود، بلکه تصمیمی سرنوشت‌ساز بود در لحظه‌ای حساس؛ کاری کرد کارستان، آن‌چنان که همرزمانش هنوز از دقت، جسارت و ابتکار او در آن موقعیت حیاتی یاد می‌کنند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️از وصل روستاها تا وصل دل‌ها؛ سرداری که خانواده‌اش را هم به جبهه برد 🔹شهید محمدنقی صلبی در دوران مسئولیت خود به عنوان رئیس اداره مخابرات گرگان، با روحیه‌ای متواضع و جهادی شناخته می‌شد. او با بهره‌گیری از کمک‌های مردمی، موفق شد ۲۳ روستای شهرستان گرگان را به شبکه تلفن متصل کند و گامی مؤثر در توسعه زیرساخت‌های ارتباطی منطقه بردارد. در اقدامی جالب توجه، یکی از دستگاه‌های بالابر اداره مخابرات را نیز در اختیار یکی از شرکت‌های کشت و صنعت منطقه قرار داد تا برای گسترش شبکه مخابراتی مورد استفاده قرار گیرد. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️تمسک شهید به قرآن 🔹تقریبا سال پنجاه و شش بود و شهید فرهاد شاهچراغی فقط پانزده سال سن داشت. به خاطر فعالیت‌های انقلابی بارها قصد بازداشت وی را داشتند به همین دلیل یک بار که در تعقیب وی بودند و او در فرار بود به زمین خورد به صورتی که نتوانست از جایش بلند شود؛ سرباز ها نزدیک تر می‌شدند و او کاری از دستش بر نمی‌آمد . تا اینکه در آن شرایط و با خلوص دلی که داشت شروع کرد به خواندن آیه ی شریفه ی (وجعلنا من بین ایدیهم سد و من خلفهم سدا فآغشیناهم فهم لا یبصرون). خلاصه سرباز ها بهش رسیدند اما انگار که او را ندیدند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️مسیر روشنی که از محرومیت آغاز شد و به شهادت رسید 🔹مصطفی از همان کودکی با کار در مغازه کفاشی سخت‌کوشی را آموخت و همزمان با تحصیل، بار زندگی را نیز به دوش کشید. 🔹او ابتدا در حوزه اصفهان درس خواند و سپس به قم رفت و شش سال در مدرسه حقانی به تحصیل پرداخت. 🔹مصطفی در روزهای پرشور قیام مردم، برای روشنگری به مناطق محروم سفر کرد و در کنار تبلیغ و آگاهی‌بخشی، به یاری مردم برخاست؛ مسیری که سرانجام او را به جبهه‌های دفاع مقدس رساند. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بوسه امام بر پیشانی تنها رزمنده 🔹اشلو معروف‌ترین لقب شهید مرتضی جاویدی است و دلیل گذاشتن این لقب برای او این است که با لباس عراقی‌ها پیش خودشان می‌رفت و با آنان هم غذا می‌شد. او به سنگرهای عراقی‌ها می‌رفت و با آنها صحبت می‌کرد، بعدها عراقی‌ها پی می‌بردند که او ایرانی است و برای جاسوسی به سنگر آنها آمده‌است و برای سر مرتضی جاویدی جایزه می‌گذاشتند. 🔹پس از پیروزی در عملیات والفجر ۲ اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد حضرت‌ امام به تهران رفتند و سرلشکر رضایی موضوع عملیات را با حضرت امام در میان می‌گذارد و امام این شهید را در بغل می‌گیرد و بر پیشانی‌اش بوسه می‌زند. شهید صیاد شیرازی می‌گوید در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می‌رسیم، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده.ای را در آغوش گرفت و پیشانی‌اش را بوسید و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️شهیدی که با هنر و ایمان، توطئه‌ها را شکست 🔹شهید مجید بقائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت خود را در دادگاه انقلاب اهواز آغاز کرد و در خنثی‌سازی و سرکوب توطئه گروهک آمریکایی خلق عرب در خوزستان نقشی مهم و چشمگیر داشت. 🔹او علاوه بر حضور در میدان نبرد، در فعالیت‌های فرهنگی و تبلیغاتی نیز مؤثر بود؛ از تهیه پوستر و فیلم گرفته تا برپایی نمایشگاه اسناد ساواک در بهبهان. ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️از کلاس درس تا میدان نبرد 🔹شهید از فعالان فرهنگی و بسیجی دهه هفتاد بود که از دوران دبیرستان در هدایت فعالیت‌های فرهنگی و بسیج نوجوانان نقش مؤثری داشت. 🔹او پس از ورود به معلمی، هم‌زمان با فعالیت در سپاه و سازمان فرهنگ، به ایرانشهر اعزام شد و با ایمان و تلاش خود روح تازه‌ای به نیروها بخشید. 🔹سرانجام در یکی از مأموریت‌ها توسط اشرار هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. ‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️اشک‌های آخر و نوارهای رازآلود شهید عاملو 🔹شب‌های پایانی عمر، شهید کاظم عاملو حال و هوایی دیگر داشت؛ بدنش می‌لرزید، عرق بر چهره‌اش می‌نشست و در خلوتی عارفانه با خدای خویش سخن می‌گفت، همرزمانش نوارهایی از نجواهایش ضبط کردند که هنوز بوی حضور شهدا می‌دهد. 🔹او در حسینیه غرق اشک بود، دیرتر از همه بیرون می‌آمد و در سجده‌های طولانی‌اش گویی در عالمی دیگر سیر می‌کرد. 🔹صبح شهادتش، همچنان در مسیر جبهه ذکر می‌گفت و اشک می‌ریخت؛ تا لحظه‌ای که اشک‌های زمینی‌اش با خون شهادت یکی شد. ‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️رؤیایی که حقیقت شد؛ راهنمای پدر برای یافتن پسر 🔹شهید احمد زیار لاریمی نوجوانی باایمان، شجاع و استوار بود که با وجود سن کم، برای دفاع از وطن راهی جبهه شد. 🔹هنگام ثبت‌نام، چون قدش کوتاه بود، زیر پایش آجری گذاشتند تا بلندتر دیده شود و بتواند در صف اعزام بایستد. 🔹سال‌ها بعد از شهادتش، پدرش خوابی دید که احمد در آن محل دفنش را نشان می‌داد و می‌گفت: «پدر، اگر دنبال ما بیایی، ما را پیدا می‌کنی.» همان خواب، نشانه‌ای شد برای کشف پیکر احمد و همرزمانش در همان نقطه‌ای که گفته بود؛ رؤیایی که مسیر جست‌وجو را به حقیقت رساند. ‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♦️رؤیایی که حقیقت شد؛ راهنمای پدر برای یافتن پسر 🔹شهید احمد زیار لاریمی نوجوانی باایمان، شجاع و استوار بود که با وجود سن کم، برای دفاع از وطن راهی جبهه شد. 🔹هنگام ثبت‌نام، چون قدش کوتاه بود، زیر پایش آجری گذاشتند تا بلندتر دیده شود و بتواند در صف اعزام بایستد. 🔹سال‌ها بعد از شهادتش، پدرش خوابی دید که احمد در آن محل دفنش را نشان می‌داد و می‌گفت: «پدر، اگر دنبال ما بیایی، ما را پیدا می‌کنی.» همان خواب، نشانه‌ای شد برای کشف پیکر احمد و همرزمانش در همان نقطه‌ای که گفته بود؛ رؤیایی که مسیر جست‌وجو را به حقیقت رساند. ‌‌‌‌‌‌🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh