🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_امیر_سیاوشی 🌷صفات بارز اخلاقی : مهربان، شوخ طبع، #صبور، خنده رو😊، ماخوذ به حیا، فداکار، مسول
می خوانمت #شهید ...
ولے ...!!! خیلی خیلی دوری ...
نه دستم به دستانت میرسد ..
نه چشمانم به نگاهت ...!
چــاره ای کن ..
تــو را کم داشتن ...
کم نیست ...!
#درد است ...!
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_امیر_سیاوشی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
درود بر اشک و لبخند #خدا گونه ات .... و سوگند به لحظه لحظه #شهادتت، که راهت را ادامه می دهیم
5⃣4⃣5⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
✍به نقل از همسر شهید:
🔰همیشه خودش این شعر را می خواند: "عاشقانـ❤️ را سر شوریده به پیکرعجب است
دادن #سر نه عجب، داشتن آن عجب است"
فقط به او می گویم: #مبارکت باشد.
🔰صادق همیشه خنده ی خاصی به لب داشت😄 حتی اگر جایی از بدنش هم #درد می کرد آن خنده را داشت و دایما شوخی می کرد تنها حرف جدی مان👌 راجع به #شهادتش بود.
🔰چیزی که تا به الان بین ✓من و ✓خدا و ✓صادق بود اینکه وقتی خود #صادق بود من به حد کافی برایش مراسم و تعزیه گرفته بودم و #خودش آرامم می کرد😌.
🔰الان به او می گویم:من هم چنان احساس می کنم که به #ماموریت رفته است و به ماموریت واقعی اش رسیده است و هر آن #منتظرم اما دیگر ♨️نه برای برگشتش بلکه برای عملی کردن #قولش؛ قول داده است من را ببرد☺️.
#شهید_صادق_عدالت_اکبری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔶دست در دست #شهدا بگذار و ببین چطور #زندگیت تغییر میکند و به #خدا نزدیک می شوی، رفیق شهید پیدا کن🔶
مـي خـواھـمت #شـھـید.!!
ولـے.!!....... خـيلي خـيلي دوري..!!
نـه دسـتم بـه دسـتات مـيرسد!!
نـه چشـمانـم بـه #نـگاهـت..!!😔😔
چاره اي كن..!!
تـو رو كم داشـتـن ..!!
كم نيست..!!
#درد است..
خـدایـا...
بگیـر از مـن!
آن چـه که #شهـــادت
را می گیـرد از مـن...😔😔
این روزهــا عجیب دلم؛
به سیم خـاردار هـای #دنیــا !
گیـــر کرده است... .
#رفیق_شهیدم
#شهید_محسن_حججی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢شهیدی که به فکر آخرت دوستانش بود. حسین رو تو #مسجد دیدم. خیلی #ناراحت بود. بهش گفتم حسین چی شده؟؟
گفت سری که درد نمی کنه #دستمال نمی بندند...
گفتم اره درست می گی.
این رفیق ما #حسین هم همیشه خدا سرش رو می بست.
سرش #درد می کرد واسه....
#شهید_حسین_ولایتی_فر🌹
#شهدای_ترور_اهواز
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#هدفش که معلوم شد #راهش را که شناخت دیگر به دنیا اجازه نداد سد راهش شود📛 از آن گذشت. #شهید_محمدر
0⃣3⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠تا آخر بخوانید
#خواهر_شهید
(هو الحَقُّ المُبین)
همیشه روضه شنیده ایم ⚡️اما #دیدنش هم عالمی دارد...
💢صحنه اول:
محمدرضا از #سوریه تماس گرفته☎️؛ پشت تلفن التماس میکند:
-مامان! توروخدا دعا کن #شهید بشم.
+تو #خالص شو، شهید میشی...
-به خدا دیگه خالص شدم. دیگه یه ذره ناخالصی تو دلم نیست🚫.
+پس شهید میشی🕊.
_ حالا که راضی شدی، دعا کن #بی_سر برگردم.
💢صحنه دوم:
مهمان #معراج_شهدا شدیم. قرار است بدنِ پاره جگرمان را تحویل بگیریم و وداع کنیم😢. بعد از #چهل روز دلتنگی، با خودم گفتم محکم در آغوشش می گیرم💞 و التماسش میکنم سلام و ارادت و دلتنگی مرا به #سیدالشهدا برساند. اما...
⇜ به سینه اش دست نزن🚫.
⇜نمی شود در آغوشش بگیری.
⇜صورتش را آرام ببوس و اذیتش نکن.
⇜به #سرش زیاد دست نزن.
مضطر به روی ماهش نگاه کردم و پرسیدم: #برادر! چه کردی با خودت⁉️😭
💢صحنه سوم:
شب قبل از #تشییع است. مادر بی تاب شده، قرار ندارد. دست به دامان شهدای #کهف_الشهدا شدیم . مادر با همرزم 👥محمدرضا در کهف خلوت کرده:
_ بگو محمد چطور شهید شد؟
+بگذرید...
_ خودش گفت دوست دارد بی سر برگردد.
+همانطور که دوست داشت شد؛ #بی_سر و #اربا_اربا...
💢صحنه چهارم:
برای بدرقه اش نشسته ایم کنار منزل جدیدش
#آرام_در_خاک_خفته
بی ترس و بی درد و آرام😌.
متحیر ایستاده و این پا و آن پا می کند،
_ پس چرا #تلقین نمیخوانی⁉️
_ #بازویی نیست که تکان دهم و تلقین بخوانم...
🔸حالا میدانیم
⇜اربا اربا یعنی چه
⇜ #ذبیح یعنی چه،
⇜ #خَدُّ_التَّریب یعنی چه،
⇜ #شکستن_صورت یعنی چه
🔹از تو ممنونیم که به اندازه بال مگسی، #درد سیدالشهدا را به ما چشاندی، گوارای وجودت نازنینم.
🌾آسان و سختِ عشق، سوا كردنى نبود!
🌾ما نيز مهر و قهر تو در هم خريده ايم
#شهید_محمد_رضا_دهقان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
زمان بازرگان بہ ما بر چسب #چریڪ زدند، زمان بنےصدر هم برچسب #منافق! الان هم بر چسب خشڪ مقدسے و #تحجر
#بسیجی_یعنی_چه⁉️
#بدترین_موجودات_بسیجی_هاهستند😧
💢همان هایی که تا #صدام و حامیانش به ایران🇮🇷 حمله ور شدند، آن ها هم بند پوتین محکم کردند و به سمت #جبهه ها سرازیر شدند
💢همان هایی که #گازخردل را نفس کشیدن تا همه اکسیژن سالم را در امنیت نفس بکشند😌
💢همان هایی که گشنگی کشیدند و⚡️اما انگ شکم سیری را هم خریدند چون نمی خواستند #عزت بدهند تا لقمه ایی نان بگیرند!
💢همان هایی که هر وقت #فتنه_ایی به پا شد، به خیابان ها آمدند، سنگ و آجر و تیر 💥و ...خوردند تا کشور به دست نا اهلان نیافتد🚫 و تازه نیش و کنایه را هم به جان خریدند !
💢همان هایی که یک مشت #افراطی بی شناسنامه و تندرو و هیچی ندان و... هستند که، #جانشان را می روند کیلومتر ها آن طرف تر از وطن می دهند تا همه احساس #آرامش کنند
💢همان هایی که در آتش دشمن سوختند🔥 تا همه از سوختن در آتش دشمن و #گناه رهایی یابند اما نیش و کنایه خودی ها بیشتر سوزاندشان 😔
💢همان هایی که، در #گرما و سرما❄️ چادر سرشان میکنند و انگ #اُمّل بودن را هم، به جان می خرند تا نلرزانند دلِ جوانِ💓 خیابان و کوچه و... را .
💢همان هایی که در #شهرشان فقط، نگاه👀 به سنگ فرش های خیابان نصیبشان می شود
♨️آری
آنها #بدترین موجودات هستند
چون 👈 #درد دارند و شعله ورند از عشقـ❤️
♡سلام بر #بسیجی ها
♡سلام بر مخلص ها
♡سلام بر بی ادعاها
💢خوش به حالتان
من اینجا؛به حالتان #غبطه می خورم
بدترین موجودات زمین😓 ...
💢شما هم میتوانید کامل کننده متن باشید📝بدترین موجودات بسیجی ها هستند، چون...⁉️⁉️⁉️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
از میلہ هاے این #قفس نگاهم مےرسد بہ تو تویے ڪہ #رها شده اے از همۀ تیر و ترڪش هاے #گناه از این ت
8⃣1⃣8⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠قرار پنجشنبه ها
🔰وقتی نگاهی به سیره عملی #بندگان_صالح خدا، شهدا و امام شهیدان🌷 حضرت روح الله(ره) میکنیم، یکی از #نقاط_بارز توجه خاص آنها به ادعیه و مناجات به ویژه #دعای_کمیل است.
🔰 #حسن_جانِ ماهم از خیل این خوبان جدا نبود🚫 و انس و علاقهی خاصی به دعای کمیل داشت. در زمان حیات جسمانیاش در این دنیا التزام خاصی به قرائت دعای کمیل📖 در مسجد🕌 و البته خیلی از اوقات هم در تنهایی👤 و خلوت خودش با خداوند متعال داشت.
🔰یکی از قرارهای #نانوشتهای که بینمون بود اسمشو گذاشته بودیم #قرار_پنجشنبهها، به قول معروف برای ما اوقات طلایی✨ بود.
اونوقتایی که باهم بودیم به گلزار🌷 و #زیارت_شهدا، ✓نماز جماعت، ✓دعای کمیل، ✓روضه، ✓شب نشینی ها و ✓درددلها و... میگذشت
🔰اونوقتایی که باهم نبودیم💕 هم همین اتفاقات با #یادهمدیگه صورت میگرفت و بعدش باهم تماس تلفنی📞 یا پیامکی داشتیم.
جالبه بگم که همیشه آخر حرفها هم خلاصه میشد به #التماس_دعا☺️.
🔰آخه جفتمون #درد داشتیم، درد دوری از #رفقای_شهیدمون؛ حاجت داشتیم، حاجت رسیدن به رفقای شهیدمون🌷.از عمق وجودم بهش میگفتم #داداش پریدی به برادریمون قسم منو یادت نره😢، بیا دست منم بگیر. آخه هیچ وقت شک نداشتم #حسن آسمونی میشه و قافله شهدا میرسه🕊.
🔰بماند بقیه اش.امروز من موندم و روزهایی از #هجران که هر روزش😔...
🔹ماکه جاماندیم، عاشق نبودیم
🔸اَللَّـهُمَّ لا اَجِدُ لِذُنُوبي غافِراً
#قرار_پنجشنبهها
#راه_رفتنی_ست
#سبک_زندگی_شهدایی
#شهید_حسن_عشوری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#درد دارد دویدن(!) و نرسیدن...
که دویدن ما #درجا زدن است...
به قول شهید آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه #زیسته باشند...
شهادت را نخواستیم و به خیال خودمان #عاشق شهادتیم... بسنده کردیم فقط به عکس چسبانده شده ی دیوار #اتاق!
و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه #شهید را درک نکردیم...
#نخواستیم شهادت را؛
اگر #می_خواستیم هر مکان و زمان که باشیم شهادت ما را در بر خواهد گرفت...
بخواهیم شهادت را...
اگر خادم الشهدا باشیم...
شبیه شان می شویم...
نه به حرف، در #عمل...
#شهیدانه زندگی کنیم تا #شهید شویم...
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
گلوله💥 بدجوری شکمش را سوراخ کرده بود روده هایش زده بود بیرون💔 روده هایی که بیرون آمده بود را فشار میدهد داخل و با باند میبندد... به خاطر خونریزی، #عطش شدیدی دارد😪 قمقمه آبش هم تمام شده.
ناگهان از پشت سر یک #ترکش میخورد کنار نخاعش بچه ها خط را شکسته بودند⚡️ بعثیها داشتند فرار می کردند یک دفعه یک خمپاره آمد و افتاد نزدیکش💥 در حال #شهادتین خواندن، خمپاره منفجر شد بوی خاک و مواد منفجره قاطی شده بود🌫 چشمانش را که باز میکند، میبیند پایین شکمش پاره شده و روده هایش بیرون ریخته😰
رودهها را جمع میکند و داخل شکم میگذارد و با عمامه دورش را میپیچید #حاج_آقا_محمد_صادقی_سرایانی
۲۵ روز در کما بوده و حتی قبل آن فکر میکردند #شهید شده و کفنش کردند...
✍پ.ن: رهبری یه وقتی میفرمودند:
این #عمامه سبک است چند سیر بیشتر وزن ندارد ولی #مسئولیتش خیلی سنگین است... حاج محمد صادقی بعد از پاره شدن شکمش داد و فریادی نزد❌ خب او روحانی گردان بود مسئولیت عمامه، شنیدن درد مردم و داد نزدن #درد خود است...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#نمیشناسیم
اهالی خانه را💥اما
↵حرف زیاد دارند
↵و #درد همـ😔
↵از صبرِ جانباز
↵مهرِ #مادر
↵اشکِ خواهر😢
شاید هم همراهی عاشقانهٔ همسر💞
هرچه هست
#درد است و عشق❣
دردی که #عاشقانه میخرند
#جانبازان_را_فراموش_نکنیم
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍ #خاطره_شهدا 🌷آهسته پشت دیوار موضع گرفتیم و از صدای پا احساس کردیم #دشمن پشت دیوار اتاق است. 🌷فا
#رسـم_خـوبان
🌷حسن سرش #درد می کرد برای کارهای خیر😇. اگر دوستانش در کاری فرو می ماندند، به حسن مراجعه می کردند.👌
🌷یک ماشین پی کی داشت🚙. یک باره نمی دانم چه بلایی سرش آمد. بعد از #شهادتش فهمیدیم آن را فروخته هزینه 💵زایمان همسر یکی از #دوستانش کرده بود ..
#راوی: برادر شهید
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh