🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸در ایست بازرسیهایی که برگزار میکردیم خیلی خوش رو، خوش خنده😍 و مهربان بود. 🔹از هر کدام از رفقایش👥
🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾
🌷وقتی خبر #شهادتش را شنیدم رفتم منزلشان🏡 و #مادرش را دیدم. عکس #شهید_بیضایی بر دیوار اتاق نصب بود، به مادر شهید شجاع گفتم: هادی می گفت: میخواهم انتقام شهید بیضایی را بگیرم👊
🌷مادرش همینطور که اشک می ریخت😢 گفت: وقتی آقای بیضایی به #شهادت رسید🕊 عکس را روی دیوار اتاق زد و سفارش کرد، این عکس را برای #همیشه نگه دار👌 مادر، شهید بیضایی به گردن من خیلی #حق داشته است.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_هادی_شجاع
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
بعد از تو💕
تا همیشه
#شبها و روزها
بی مـ🌙ـاه و مهر مےگذرند
از کنار ما
💥اما پشت دریچه ها
در #عمق سینه ها
ماھ ِ قصه های #تو
#همیشه تابان است🌝
#شهید_براتعلی_نظرزاده🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌟#شهید_کیست⁉️
🥀#شهید کسی است
که جز #خدا ، دیگر کسی را نمی بیند
🌟*🥀*🌟*🥀*🌟🥀*🌟
🌟#ما_کیستیم ⁉️
🥀ما #کسانی هستیم ، که جز #خود کسی را نمی بینیم ...
#شهدا
#همیشه
#نگاهی
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌨💥🌨💥🌨💥🌨💥
🕊✨چه باران 🌨ببارد ، #چه نبارد
چه بهار🌸 باشد ، چه نباشد
🕊✨چه به روی #خود بیاورم ، چه نیاورم جای ت✨و #همیشه خالیست ...
#شهید_محمد_ناصر_ناصری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#تلنگرانه💥
🌴هیچ وقت یک "تشکر" #خشک و خالی تحویل شنونده ات نده. ❌
#همیشه آن را تبدیل کن به " ممنونم به خاطر..." آدم ها #اغلب آنقدر از عبارات خشک و خالی " ممنون" استفاده می کنند که دیگر حتی به #زحمت آن را می شنوی.
🌳وقتی که #روزنامه ی ص🌤بح را می خریم. یک " ممنونم" خشک و خالی به #فروشنده که بقیه ی #پولمان 💵را پس می دهد، می گوییم. 🌱
🌴آیا این #همان "ممنونی" است که به عزیزی می گویی که #شام خوشمزه ای برایت پخته است⁉️
پس در #موقعیت مناسب ، همراه با عبارت "ممنونم" خود، #دلیل تشکرت را هم ذکر کن.🥀
-🌳 ممنونم که #صبر کردی☺️
- ممنونم که انقدر #مهربونی🌸
- ممنونم که منو# تنها نذاشتی💓
- ممنونم که به فکر #زندگیمون هستی
- ممنونم به #خاطر اینکه اومدی
- ممنونم که #درک میکنی✅
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
⭕️از بی برکتی عمرم خجالت میکشم😔 🥀 #شهید_محمود_کاوه از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ در سن۲۱ سالگی فر
🌾در #آستانه پاییز 🍁۱۳۳۴📅 به دنیا آمد با تقدیری پر #شجاعت
🍂در سال ۵۵ که به #سربازی رفت، به فرمان حضرت روح الله از پادگان #گریخت و شد قطره ای در دریای انقلاب سبز🍀ِ پوش سپاه که شد انگار بارِ دِین و #مسئولیتش بیشتر شد!
اولین ماموریتش؛ حراست از بیتِ امام بود.لحظه ای آرام نبود.#همیشه در تکاپو برای مفید بودن؛
🍀 برای پریدن پای در غائله #کردستان نهاد تا ضدانقلاب را ساکت کند۱همپای #جهانآرا در #خرمشهر میگشت و شناسایی میکردسپس در #بازی_دراز جانشین فرمانده عملیات شد.دستش را در #ارتفاعات بازی دراز جا گذاشت و طواف خانه🏡 محبوب را با دستِ دل❤️ انجام داد
🍁ردپای #علیرضا در جای جای جبهه و جنگ☄ دیده میشودعملیاتهای زیادی علیرضا را همراه داشته و زمین های بسیاری خاکِ #پوتینش را به چشم سرمه کرده اند.فتحالمبین،الی #بیت_المقدس و آزادسازی خرمشهر حضور اورا با چشم دیدند
🍂حتی خاکِ #لبنان طعم حضورش را چشیده و پس از بازگشتش، در #والفجر۱ مجروحیت دوباره به آغوش کشید
والفجر۲ اما زمان بال #گشودن بود
وقتش رسیده بود تا #حاج_عمران سکوی پروازش شودپرواز🕊 کرد به سوی #آسمان🌫بعضیها متولد میشوند برای جاودانگی ،برای #شهادت
میلادت مبارک جاودانه در تاریخ
به مناسبت سالروز تولد
#شهید_علیرضا_موحد_دانش🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌸 امام خامنه ای:
🍃 این مدل ابتکاری از حضور مردم در دفاع مقدس #همیشه میتواند مطرح باشد.
🌸امروز هم میتوانیم ما اگر #همت بکنیم با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه بکنیم میتوانیم از این مدل استفاده بکنیم. ✊
🍃البته بحث جنگ یک بحث است، بحث #اقتصاد یک بحث دیگری است. صاحبان فکر و اندیشه #میتوانند به این به چشم یک #ابزار_اقتدار_ملی نگاه کنند.
🌸آن وقت نقش #پشت_جبهه به قدر جبهه اهمیت پیدا میکرد در این مدل چون همه که نمیتوانند تفنگ دست بگیرند؛ #بعضیها پشت جبهه میتواند نقش بیافرینند.
🍃 از کمکهای مالی تا رسیدگی به مجروحان تا بدرقه باشکوه #شهیدان؛ بنده بارها گفتم اگر از شهدا یک چنین تکریم و احترامی نمیشد #شوق شهادت🕊️ این چنین نمیشد.
۹۹/۶/۳۱
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
🌸ای مردم ، #مواظب باشيد ضد انقلاب داخلي و خارجي و دشمنان اسلام ( آمريكا و اسرائيل ) #مثل مار #زخم خورده در كمين هستند كه ضربة خود را به جمهوري اسلامي وارد سازند ،
🍃 مواظب باشيد و #هميشه پيروي از رهبر عزيزمان و حمايت از روحانيت اصيل را سرلوحه حركت اسلامي خود قرار دهید .🍂
🕊 #شهید_والامقام 🕊
#شهید_محمدرضا_ذکریا🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📝وصیت نامه #شهید_محمود_رادمهر🌾🌱 ⚜اگر میخواهید دنیا و #آخرتتان تضمین شود,از #مصائب آخرزمان درامان ب
#تلنگر💥
🌲در #مأموریت ها همه رزمندگان چفیه می انداختند گردنشان الا محمود ؛
یک شال سیاه داشت که #همیشه گردنش بود ، نه فقط محرم 🏴و صفر
یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه انداختنش را برایم بگوید گفت ،
مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم .
🌲گفتم ، الان که محرم و صفر نیست!
گفت ، مادرم! ، #عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
#شهید_محمود_رادمهر 🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
♥️شب 🌙شد منطقه خیلی #خطرناک واطرافمون #داعش بود و #آزادسازی هنوز انجام نشده بود حسین نظری لوح پستی ن
🌿🌻
🍂همرزم #شهید نوࢪی
🍂بین بچه ها من #جز انگشت شمار ها بودم ڪه گوشی📲 داشتم.مرحله اول و دوم گوشی نبرده بودم بخاطر عڪس خیلی #پشیمون بودم .ولی اینبار بچه های افغان برام رد ڪردن اوردن توی #هواپیما 🛫به من دادن.
🍂توی این #گوشی بازی منچ داشتم و با تقلبی ڪه یاد گرفته بودم همه رو میبردم.خیلی #اصرار ڪردم بابڪ بیاد چادر ما بازی ڪنیم.خیلی سخت قبول ڪرد.چند دست #پشت سر هم هرڪاری ڪردم بابڪ منو برد.
🍂براش جالب شد.#همیشه میومد بازی ڪنیم.همیشه هم مثل قبل من میباختم و #بابڪ میبرد.بهش گفتم: همه به من میگن تو خر شانسی .حالا من به تو میگم تو خرشانسی...
#شهید_بابک_نوری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟ ک
0⃣8⃣3⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠همسران شهدا
🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاجحسین #خرازی داشت. کنارقبرشهید چند دقیقهای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: #زهرا این قطعه #آرامگاه_من است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک میسپارند.
🔰نمیدانستم در برابر حرف #ابوالفضل چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به #مـامـوریت میرفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دمدسـتی و #ضروریاش را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند.
🔰اما #دفعه_آخر که میخواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع #خداحافظی بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: #ابوالفضل چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️
گفت: «من عطر نزدهام🚫»
🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه #عطری به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با #پدرومادرش به ترمینال رفت. مادرشان مـیگفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی #عطرعجیبی میداد
🔰چند مرتبه خواستم به #پسرم بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـیدهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم میگفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان #شهید🌷 را میداد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود.
🔰مـوقـع خـداحافظی #نگاه_آخرش به گونهای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: #ابوالفضل چرا اینگونه خداحافظی میکنی⁉️ #نگاهت، نگاه دل کندن است
🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه #شوخی کرد. گفت: چطور نگاه کنم که #تو احساس نکنی حالت #دل_کندن است؟!
امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشکهای من😭 نبود.
🔰وقتی میخواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به #فرودگاه نیا❌ و #رفت. برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل #همیشه برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید.
🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیلهای جا نگذاشتهای که به #بهانهاش برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه #عجله_دارم، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از #سوریه بود. شروع کردم بیقراری کردن و حرف از #دلتنگی زدن.
🔰گفت: #زهـراجـان نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش میآید که ما را دوشنبه🗓 برمیگردانند. شاید تاآنروز #نتوانم با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا #حرف_نگفتهای هست برایم بزن😢
🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف
هایش بوی #حلالیت و خداحافظی👋 میداد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، #برگشت؛ معراج شهدای تهران🌷، سهشنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر #شهیدخرازی آرام گرفت.
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh