eitaa logo
زلال معرفت
2.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
142 فایل
ارتباط با ما 👇 ✅️ انتشار و بهره‌بردارى با ذکر منبع موجب امتنان است. تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۱ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.. ❀•° لحظه وفات (سلام الله علیها ) ✿•°دل های شما را روانۀ مدینه کنار قبر مخفی زهرا سلام الله علیها کنم. آن هایی که مدینه مشرف شده اند از همان اول زمزمه شان این است. ❀•° یا حضرت فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم ✿•°مخفی بودن قبر نیز نشانه و سند مظلومیت زهرا سلام الله علیها است. مصائب حضرت فاطمه نیز مثل قبر آن بی بی مخفی است. مصائب آن قدر عظیم است که 40 سال پس از شهادت حضرت، امام حسن علیه السلام همین که نگاهش به مغیره می افتاد شروع می کرد به اشک ریختن، و می فرمود: ▪️مغیره! تو جزء کسانی بودی که مادرم زهرا را کتک زدی: «أنتَ الَّذی ضربتَ فاطمة بِنْتَ رَسُول الله صلی الله علیه و آله و سلم حتّی أَدْمیتها»؛ 📓[الاحتجاج، ج1، ص 278.] آن قدر مصیبت بزرگ است که امیرالمؤمنین علیه السلام کنار قبر حضرت فاطمه مرگش را از خداوند خواست براساس روایت اول نوشته اند: ❀•° بعد از نماز مغرب حضرت فاطمه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و خانه اش برای فرزندانش به عزا تبدیل شد. ✿•°صحبت هایش را کرد، گفت: علی جان! کسی را از محل دفنم با خبر نکن! بدنم را شب غسل بده، و شب کفن کن! راضی نیستم کسانی که به خانه ام حمله کرده اند، بر بدنم نماز بخوانند. علی جان! وقتی من را به خاک سپردی«اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی قُبَالَةَ وَجْهِی»کنار قبرم بنشین و زود از کنار قبرم بلند نشو! ❀•° لحظۀ پس از دفن، لحظۀ تنهایی میت است و فرد متوفی انیس و مونس می خواهد. چه انیسی بالاتر از علی است؟ کنار قبر برایم قرآن بخوان!«فَأَکْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ»؛[1] علی جان! برایم دعا کن. ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَلَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق 📓[بحارالانوار، ج43، ص 178.] ✿•°هم برای خودم گریه کن هم برای بچه های یتیمم؛ زیرا خیلی سخت است که جلوی بچه ها مادرشان جان بدهد؛ آن هم بچه هایی که سنّشان زیر ده سال است و به سن بلوغ نرسیده اند. علی جان! خواهشی دارم، هوای همه بچه ها را داشته باش حسینم را که در کربلا به شهادت می رسد فراموش نکن! ❀•° پیراهن خود در غم من چاک مکن از حضرت فاطمه یادگار اگر می خواهی جز نیمه شب جسم مرا خاک مکن خون های مرا ز روی درب پاک مکن! اما علی چه کند با این در و دیوار؟ بی بی سفارش دیگری هم دارد: ✿•° مرا چو غسل نیمه شب به پیش کودکان دهی مبادا سینه مرا به زینبم نشان دهی ❀•° نگذار زینبم صورتم را ببیند! عجب وداع و خداحافظی بود! نوشته اند:«أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»؛ امیرالمؤمنین، بچه ها را از اتاق بیرون کرد، نشست کنار بستر حضرت فاطمه. 📓[بحارالانوار، ج43، ص 191.] ای صفای خانه من الوداعگرمی کاشانه من الوداع فاطمه جان! چه زود علی را تنها گذاشتی! الوداع ای همدم و هم ناله ام خواهشی دارم ز تو ریحانه ام جان زهرا روز من را شب مکن الوداع ای یار هیجده ساله ام یک شب دیگر بمان در خانه ام چادرت را بر سر زینب مکن فاطمه جان! به این زودی از کنار علی نرو! «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» [شعراء، 227.] 🌿حجة الاسلام و المسلمین رفیعی [1]. بحارالانوار، ج79، ص 27؛ منتهی الامال، ص 192. 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان عج الله ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۲ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النقی الْهَادِي ●•°شب علیه السلام . امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...* ✿•°خيلي آقاي مارو متوكل اذيت كرد، مسعودي در مروج الذهب نوشته: اومدن پيشِ متوكلِ ملعون، گفتن: امامِ هادي اسلحه جمع ميكنه، ميخواد خروج كنه، مأمورش رو فرستاد خونه ي امامِ هادي، اينها خيلي قسي القلب بودن، ❀•°شما اگر با کسی کاری داشته باشید، هر مقدار هم که ضروری باشد، اگر وقت گذشته باشد می گویید، دیر وقت است. اگر در خانه را بزنم شاید زن و بچه اش بترسند، ❀•°اما بمیرم برای هادی (علیه السلام ) که نیمه شب مأمورهای متوکل ریختند، داخل خانه. دیدند امام هادی (علیه السلام ) میان حجره ی در بسته روی خاک ها نشسته و عبادت می کند، قرآن می خواند با همان وضع، پای برهنه، سر برهنه، امام را بیرون آوردند. ✿•°یا ایها النقی باید برای غربت تو بی امان گریست با ناله هاي حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود ❀•°دیگه چیکار کرد متوکل؟ امامِ ما رو به بَزم شراب کشوند، خودش شراب میخورد به حضرت هم ظرف شراب رو تعارف می کرد...*  توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود ✿•°دیگه چکار کرد متوكل حضرت رو انداخت تويِ قفسِ شيرها، مطمئن بودن همه، درنده ها كارِ امامِ هادي رو تمام ميكنن، اما كار به جايي رسيد خودِ متوكل ملعون دستور داد: حضرت رو از توي قفس بيرون بيارن، يه وقت كسي نبينه اعتقادش به امام بيشتر بشه، همه ي شیرها دورِ حضرت حلقه زدن، صورت به پاي حضرت ميكِشيدن...* بارانی ست از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل ، شکسته از آن بزم باده بود الا لعنه علی القوم الظالمین ✿•°آجرک الله یا عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۳ السلام علیکم يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ●•°شب علیه السلام . ❀•°از غربتت چشمان ما را اختیاری نیست بر رویِ قبرِ خاکی ات سنگ مزاری نیست ✿•°کاشانه ام آباد باشد ، قبرِ تو خاکی! جانم به قربانت مرا دیگر قراری نیست ❀•°با این همه شاگرد ماندم از چه در کوچه در شام فتنه عاشقی و جان نثاری نیست ✿•° اشرار یثرب ناسزا و هیزم و آتش این رسم رسمِ بردنِ پرهیزکاری نیست ❀•° افتاده ای بر خاک کوچه ، بهتر از صحراست حداقل در معبرت تیزیِ خاری نیست ✿•°خاکی شده پیشانی ات اما به رخسارت از ضربِ سنگی تیز خونِ تازه جاری نیست ❀•° عمامه ات افتاد از رویِ سرت اما دورت برایِ غارتت داد و هواری نیست  ✿•°گفت منصور دوانقی (لعنت الله علیه) بعد ازین هر کسی رو میخواستی بفرستی دنبالِ من هر ساعتی خواستی بفرست اما دو تا چیز و رعایت کن ... ❀•° یکی این که خانۀ من در داره اگه درب بزنید بیدارم .. چرا از دیوار اومدن .. ✿•° دوم ، این بد دهنُ دیگه نفرست سراغ من .. میخوام بگم یه نفر یه حرف زد ، خیلی ناراحت شدی .. بمیرم برا اون بچه هایی که از کربلا تا شام همش ناسزا شنیدن ...* . ✿•°آجرک الله یا عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۷ شب پنجم ماه ●•°السلامُ علیک یا اباعبدالله وقتی از رو مرکب با صورت زمین خورد ، فَسَقَطَ الحسین فَرَسِه علی خَدِّ الایمن. ‏هنوز استقرار روی زمین کربلا پیدا نکرده بود ، فَحَملوا علیه من کلِّ جانب از چهار طرف محاصره اش کردند. ‏فِرقَتٌ بالسّیوف فِرقَتٌ بالرِّماء فِرقَتٌ بالنّبال تیراندازها هم آمدند فرقَتٌ بالحجارة سنگ اندازها هم آمدند. این ‏چهار گروه مشغول جسارت بودند ❀•° امام باقر علیه السلام فرمود : عده ی دیگری هم آمدند نزدیک، فِرقَت الخشَبَ و ‏العصَب حقِ یتیم امام حسن را امشب باید ادا کنی ها. کریم اهل بین جبران میکند برای همه تان. ‏ ✿•°تو همچین زمانی که ابی عبدالله زیر شمشیر و نیزه و تیر و سنگ قرار گرفت، شروع کرد استغاثه کردن هل من ناصر ینصرنی ؟ آیا کسی هست من را یاری کند؟ صدا ‏رسید به گوش این یتیم یازده ساله عبدالله بن حسن خودش را از عمه جدا کرد . ❀•° لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر؟ ‏فاطمه گشته خون جگر ، چند نفر به یک نفر ؟ خواهر دلشکسته اش ،همره دختران او زند به سینه و به سر ‏‏. چند نفر به یک نفر؟ یاد مدینه زنده شد روضه ی رنج فاطمه که ناله زد به پشت در چند نفر به یک نفر؟ ‏ ✿•°رسید کنار گودال دید یک ظالمی با شمشیر میخواهد عمو را بزند دستش را جلو آورد بی معطلی دست یتیم ‏امام حسن از بدن قطع شد. دیگر نتوانست طاقت بیاورد افتاد روی سینه ی عمو. یا صاحب الزمان. دیدند این ‏بچه مزاحم است ، دستشان به ابی عبدالله نمیرسد حرمله رسید فَرماح فَذُبِحَ فی حجرِ عمه آی حسین....‏ هدیه به لبخند عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ امشب شب ششم است ●•°ذکر مصیبت حضرت قاسم‌بن‌الحسن. مجلسی می‏نویسد: روز عاشورا امام حسین ایستاده بود. «فَبَرَزَ مِنَ الخَیمَةِ غُلامٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمَ»؛ حضرت ایستاده بود، یک‏وقت دید نوجوانی از خیمه‏ها بیرون آمد. ✿•°بعضی‏ها دارند که: «وَجهُهُ کَانَ کَفَلقَةِ القَمَرِ»؛ چهره‏اش مثل ماه‏پاره بود. حق دارد (علیه السلام) اینها را نفرین کند. ❀•° یک ماه‏پاره بیرون آمد. خدمت امام‌حسین (علیه السلام) آمد و خواست که اجازه بگیرد تا به میدان برود. می‏نویسند: «فَلَمَّا نَظَرَ الحُسَینُ إلَیهِ قَد بَرَزَ»، وقتی امام حسین چشمش افتاد به این نوجوان که آمده، «إعتَنَقَهُ» او را در بغل گرفت، «وَ جَعَلَا یَبکِیَانِ حَتَّی غُشِیَ عَلَیهِمَا» این‌قدر حسین (علیه السلام) گریه کرد، این‌قدر قاسم گریه کرد... امام حسین اجازه میدان به او نداد. ✿•°می‏نویسند: «فَلَم یَزَل یُقَبِّل یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ حَتَّی أذِنَ لَهُ» آن‌قدر دست و پای عمو را بوسه زد، تا عمو به او اجازه داد که به میدان برود. ●•°این صحنه از آن صحنه‏هایی است که امام حسین شدیداً متأثر شده است، و شدیداً نگران قاسم بود. حضرت نگران قاسم بود. حمید بن‏مسلم می‏گوید: وقتی این جوان آمد، دیدم عمر ابن سعد عضدی رو کرد به من و گفت: «والله لأشُدَّنَ عَلَیهِ»؛ قسم خورد که من می‏روم و کارش را تمام می‏کنم. به او گفتم: ❀•° «سبحان الله، ما ترید»؟ چه کار می‏خواهی بکنی؟ این همه دورش را گرفتند، آنها کافی نیستند که تو هم می‏خواهی بروی؟ می‏گوید: «فما ولّی وجهه حتی ضرب الغلام رأسه بالسیف»؛ می‏گوید قاسم رویش را برنگردانده بود که با شمشیر چنان به فرق قاسم زد، «فوقع بوجهه علی الأرض». قاسم به رو زمین افتاد... «فنادی یا عماه!» صدایش بلند شد، عمو را صدا کرد. ✿•°امام حسین (علیه السلام) مثل یک باز شکاری، خودش را به قاسم رساند، صدای او آمد، این‌طور سریع آمد اما چه دید؟ با چه صحنه‏ای روبه‏رو شد؟ اینجا جا داشت نفرین کند، چون دید قاسم پاهایش را روی زمین... هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۹ أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ ●•°شب هفتم است با چه حاجتی به مجلس اباعبدالله آمده ای؟ بعضی از علما و بزرگان ما هر وقت کارشان گره می خورد، روضه خوان دعوت می کردند و می گفتند: روضه ی علی اصغر بخوان. روضه ی علی اصغر گره گشاست. ✿•°شاید تنها جایی که خداوند به اباعبدالله تسلیت گفته است؛ "حسین دعه فانّ له مرضعا فی الجنة". معلوم می شود که اباعبدالله خیلی از شهادت علی اصغرمتأثر شد. ❀•° چه کردند با دل ابی عبدالله ؟ حرمله سه تا تیر زهر آلود رها کرد . تیرها سه شعبه بود ، بگویم این تیرها ‏چه کرد. ‏ ➖تیر اول مشک آب از هم درید میر لشکر شد امیدش ناامید ‏ ➖تیر دوم پشت پیغمبر شکست چون به چشم زاده ی حیدر نشست حسین ...‏ ➖تیر سوم را سه شعبه بُرد کار بهر حلقوم شریف شیرخوار ‏ هم سه شعبه هم به زهر آلوده بود چشم گیتی این ستم نادیده بود .‏ ✿•°تیرهای یک شعبه بدن را سوراخ میکرد . تیرهای سه شعبه اول سوراخ میکرد بعد بدن را پاره میکرد . ‏تیرهای زهر آلود هم سوراخ میکرد هم پاره میکرد هم مسموم میکرد . گلوی شیرخواره کجا تیر سه شعبه ‏کجا؟ ‏ اول گلو را سوراخ کرد . مِنَ الأُذُن إلَی الأُذُن گوش تا گوش علی را درید . ‏ هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۱ اَلسَّلامُ عَلَی‌الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ‌ابْن‌ الْحُسَین.. ●•°شبِ هشتم ماه است دیگر نزدیک داریم میشویم به عاشورا . امیدواریم خدای متعال به ما توفیق ‏دهد خودمان را در این دوروز به کاروان امام‌حسین برسانیم. هرسال از نو دعوت میشویم راه باز میشود. ‏غروب عاشورا هم دیگر امسال پرونده اش بسته میشود مثل شب قدر دیگر ، وقتی شب بیست و سوم گذشت ‏پرونده‌ی شب قدر بسته میشود تا سال بعد. ✿•°گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم مگر میشود از رسول خدا ‏دل کند؟ اشبهُ الناس خلقاً و خُلقاً و منطقاً برسوله. نفس شمرده زدم وز پی پیاده دویدم محاسنم کف ‏دست بودو اشک به چشمم گهی زپای فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو جان در قفات دیده به ‏قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم ؟ ‏ ●•°یک نگاه به قد و بالای علی کرد ، فَستَأذَنَ أبا فأذِنَ لَهُ آمد محضر حضرت اجازه گرفت بی درنگ به او اجازه ‏داد فرمود علی جان برو .. ❀•° این ‏امام رحمت وقتی اشبهُ الناس به رسول خدا تو میدان رفت دیگر آنها را مستحق لعن میداند. آنهایی که با این ‏آقازاده وارد جنگ میشوند. عمر سعد قطعَ الله رحمکَ کما قطعکَ رحمی.‏ دو چشم خود بگشا و سوال کن ، تا که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ؟ ✿•° رفت میدان همه ‏شنیده اید ، جنگ نمایانی کرد دیگر توان جنگیدن ندارد . خسته شده تشنگی غلبه کرده متوجه شد امام ‏حسین هنوز اذن به شهادت ندادند. برگشت از حضرت اجازه بگیرد ، نمیدانم چرا حضرت اول این اسرار و ‏ودایع را به علی اکبر نداد من نمیدانم. برگشت به حضرت عرض کرد العطش قد قَتَلَنی ، و ثِقلُ الحدید ‏اجحدنی ، عرضه داشت آیا شربت و آبی در اختیار شما هست ؟ دیگر اینجوری توان جنگیدن ندارم. یا اجازه‌ی شهادت بدهید یا مرا سیراب کنید . ❀•° حضرت فرمود عزیزم هات لسانک.. بعد فرمود فرزندم برو دیگر امیدوارم به زودی از دست جدت ‏سیراب شوی. ✿•°لذا این بار دیگر طولی نکشید صدای علی از میدان آمد . أَبَتا علیکَ مِنِ السلام هذا جدّی رسول‌الله قد سقانی بِکأس الاَوفاء بابا رسول خدا آمده مرا سیراب کرد نگران تشنگی ِ من نباش ، تعبیر مقاتل این ‏است به سرعت خودش را رسانید سوی میدان. ●•°ولی یک وقتی رسید قَطّعوهُ بسیوف إرباً إرباً ای وای سَقَطَ عَن‌‏الفَرَس با دوزانو تا کنار بدن علی آمد ، فجلَسَ علی‌التُّراب فبَکاء بُکاءً عالیا ، رو خاکهای گرم کربلا نشست ‏بلند بلند گریه کرد . ‏ ❀•° ای پسر من پدرِ پیر تو هستم ، پدر پیر و زمینگیر تو هستم. ای جگر گوشه‌ی من لب وا کن ، شاد و خرسند ‏دلِ بابا کن. ‏ صلی الله علیک یا ابا عبدالله.‏ هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۲ السّلا علیک یا اباالفضل العباس، السّلام علیک ایّها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله. ●•°شب نهم ،مجلسی می‏نویسد: «أنَّ العَبَّاسَ لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتَى أخَاهُ وَ قَالَ يَا أخِي هَل مِن رُخصَةٍ» ابوالفضل وقتی دید حسین تک و تنها مانده، آمد خدمت برادر و عرض کرد حالا اجازه می‏دهی من به میدان بروم؟ «فَبَكَى الحُسَينُ بُكَاءً شَدِيداً»؛ امام حسین سخت شروع کرد به گریه کردن؛ بعد به او گفت: «أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی»؛ تو علمدار منی؛ کجا می‏خواهی بروی؟ ❀•° حضرت عبّاس به برادر عرض کرد: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ»؛ برادر، سینه‏ام تنگی می‏کند و از زندگی بیزارم. اجازه بده به میدان بروم. (علیه‏السلام) فرمود: «فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ»؛ حالا که چنین است، پس برو یک مقدار آب برای بچه‏ها تهیه کن... ✿•°حضرت ابوالفضل آماده شد؛ مشک را برداشت و سوار مَرکب شد. می‏نویسند چهار هزار مأمور اطراف شریعه را گرفته بودند. امّا عبّاس هر طور بود خودش را رساند و وارد شریعه فرات شد. کربلا کعبة عشق است و منم در احرام شد در این قبلة عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی‌رکوع است نماز من و این تکبیرم ❀•° آقا حسین جان همه ی نمازها رکوع دارد اما نماز ابوالفضل رکوع ندارد . چرا رکوع ندارد ؟ دارد ‏آن چنان عمود آهنین بر فرق نازنینش زدند فَسَقَطَ العبّاسُ بِوَجهِ، دیگر عباس دست در بدن ندارد تا حائل ‏کند . عباس به رو به زمین افتاد . چه کردند نانجیبها ؟ نیزه دار با نیزه می زند ، شمشیر دار با شمشیر می زند.) ✿•°این جا بود که امام حسین را برادر صدا زد: یا اخا، ادرک اخاک بلافاصله اباعبدالله آمد.... دیده واکن که طبیب سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد دیده بر هم منه ای سرو به خون غلتیده تا نگویند که حسین داغ برادر دیده ●•°صدا زد: برادرم، الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی. ❀•° تا دیشب بچه های من راحت می خوابیدند ولی دیگر آرام ندارند. هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۴ ♡خورشید در گودال (به مناسبت شام غریبان) ✿•°بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار، سری نیست که نیست   ❀•° بنویسید که خورشید به گودال افتاد و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست   ✿•°آتش از بال و پر سوخته جان می‌گیرد زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست   ❀•° یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد پس از این امِ‌بنین را پسری نیست که نیست   ✿•°یا به آن مادر سرگشته بگویید: «نگرد چون ز گهوارۀ اصغر اثری نیست که نیست»!   ❀•° تازیانه به تسلای یتیمی آمد تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست ✍مهدی زنگنه نیزه‌ها اگر بلندند، ز سر تو سربلندند...🏴 آجرک الله یا عج تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۵ السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ عزاداری امام سجاد علیه السلام برای امام حسین علیه السلام السّلام علیکم یا اهل بیت النّبوّة و موضع الرّسالة. ●•°من این دل های شما را روانه کنم قبرستان بقیع، قبوری که خاموش و بدون هیچ صحن و سرایی است. دو سه جمله از سیدالساجدین، علی بن حسین روضه بخوانم. آقایی که سی و پنج سال عزادار کربلا بود. دوران امامت امام از سال 61 هجری تا 94 یا 95 بوده است در این مدت عزادار پدر بزرگوارش اباعبدالله بود. ✿•°هر افطار که آب می آوردند همین که نگاهش به آب می افتاد اشک می ریخت، می فرمود: قتل ابن رسول الله عطشانا؛ من چطور با آب افطار کنم در حالی که پدرم را با لب تشنه شهید کردند. هر غذایی که برایش می آوردند همین که نگاه می کرد، می فرمود: قتل ابن رسول الله جائعا؛(1) پدرو را جلوی چشمم گرسنه سر بریدند مگر می شود فراموش کرد؟ ❀•° گفتند: آقا جان، خیلی خودتان را اذیت می کنید. فرمود: یعقوب یک یوسف داشت وقتی یوسف از مقابلش رفت با این که می دانست زنده است و می آید، آن قدر گریه کرد تا چشم هایش را از دست داد، چطور گریه نکنم؟! در یک روز چند یوسف مرا قطعه قطعه کردند! علی اصغر، علی اکبر، عمو جانم عباس، پدر بزرگوارم اباعبدالله. ●•°سیدالساجدین مظهر این مصائب و مشکلات و اشک هاست. در مدینه اجازه ی روضه خوانی نداشت اما به هر بهانه و زمینه ای برای پدر بزرگوارش اشک می ریخت. ✿•°امام سجاد سند زنده ی کربلا است، چون زینب کبری بعد از حادثه ی عاشورا زیاد زنده نماند. یکی دو سال بعد، از دنیا رفت. اما امام سجاد، سیدالساجدین سند زنده است. ❀•° امام سجاد همه ی حوادث و قضایا را دید. مصیبت هایی دید که مخصوص خودش هست؛ مصیبت شام، کوفه. سهل ساعدی می گوید: رفتم خدمت امام سجاد عرض کردم: آقا جان، سهلم، پیر غلام شما هستم، از بیت المقدس می آیم، خبر نداشتم. این سر های نورانی مال کیست؟ به ما گفتند افرادی که علیه حکومت کودتا کرده اند، آن ها را دارند می آورند. اما این که سر عباس است! این سر حسین است من این سر ها را می شناسم این سر شبیه پیغمبر است. ●•°رأس زهریّ قمریّ أشبه الخلق برسول الله(2) ✿•°امام فرمود: سهل ساعدی! عزیزان ما را در کربلا به شهادت رساندند. اما حالا تو یک کاری بکن اگر پول داری مقداری پول به این نیزه دارها بده تا این سرها را مقداری دور کنند که این مردم این به هوای این سرها به زن و بچه آل الله نظر نکنند.(3) -------------------------------------- 1- وسائل الشیعه،ج3،ص282؛ بحارالانوار،ج45، ص149؛ اللهوف، ص209. 2- بحارالانوار، ج45، ص114. 3- سوگنامه آل محمد، ص449-448. منبع: روضه های استاد رفیعی،ص56. آجرک الله یا عج تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۱ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.. ❀•° لحظه وفات (سلام الله علیها ) ✿•°دل های شما را روانۀ مدینه کنار قبر مخفی زهرا سلام الله علیها کنم. آن هایی که مدینه مشرف شده اند از همان اول زمزمه شان این است. ❀•° یا حضرت فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم ✿•°مخفی بودن قبر نیز نشانه و سند مظلومیت زهرا سلام الله علیها است. مصائب حضرت فاطمه نیز مثل قبر آن بی بی مخفی است. مصائب آن قدر عظیم است که 40 سال پس از شهادت حضرت، امام حسن علیه السلام همین که نگاهش به مغیره می افتاد شروع می کرد به اشک ریختن، و می فرمود: ▪️مغیره! تو جزء کسانی بودی که مادرم زهرا را کتک زدی: «أنتَ الَّذی ضربتَ فاطمة بِنْتَ رَسُول الله صلی الله علیه و آله و سلم حتّی أَدْمیتها»؛ 📓[الاحتجاج، ج1، ص 278.] آن قدر مصیبت بزرگ است که امیرالمؤمنین علیه السلام کنار قبر حضرت فاطمه مرگش را از خداوند خواست براساس روایت اول نوشته اند: ❀•° بعد از نماز مغرب حضرت فاطمه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و خانه اش برای فرزندانش به عزا تبدیل شد. ✿•°صحبت هایش را کرد، گفت: علی جان! کسی را از محل دفنم با خبر نکن! بدنم را شب غسل بده، و شب کفن کن! راضی نیستم کسانی که به خانه ام حمله کرده اند، بر بدنم نماز بخوانند. علی جان! وقتی من را به خاک سپردی«اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی قُبَالَةَ وَجْهِی»کنار قبرم بنشین و زود از کنار قبرم بلند نشو! ❀•° لحظۀ پس از دفن، لحظۀ تنهایی میت است و فرد متوفی انیس و مونس می خواهد. چه انیسی بالاتر از علی است؟ کنار قبر برایم قرآن بخوان!«فَأَکْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ»؛[1] علی جان! برایم دعا کن. ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَلَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق 📓[بحارالانوار، ج43، ص 178.] ✿•°هم برای خودم گریه کن هم برای بچه های یتیمم؛ زیرا خیلی سخت است که جلوی بچه ها مادرشان جان بدهد؛ آن هم بچه هایی که سنّشان زیر ده سال است و به سن بلوغ نرسیده اند. علی جان! خواهشی دارم، هوای همه بچه ها را داشته باش حسینم را که در کربلا به شهادت می رسد فراموش نکن! ❀•° پیراهن خود در غم من چاک مکن از حضرت فاطمه یادگار اگر می خواهی جز نیمه شب جسم مرا خاک مکن خون های مرا ز روی درب پاک مکن! اما علی چه کند با این در و دیوار؟ بی بی سفارش دیگری هم دارد: ✿•° مرا چو غسل نیمه شب به پیش کودکان دهی مبادا سینه مرا به زینبم نشان دهی ❀•° نگذار زینبم صورتم را ببیند! عجب وداع و خداحافظی بود! نوشته اند:«أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»؛ امیرالمؤمنین، بچه ها را از اتاق بیرون کرد، نشست کنار بستر حضرت فاطمه. 📓[بحارالانوار، ج43، ص 191.] ای صفای خانه من الوداعگرمی کاشانه من الوداع فاطمه جان! چه زود علی را تنها گذاشتی! الوداع ای همدم و هم ناله ام خواهشی دارم ز تو ریحانه ام جان زهرا روز من را شب مکن الوداع ای یار هیجده ساله ام یک شب دیگر بمان در خانه ام چادرت را بر سر زینب مکن فاطمه جان! به این زودی از کنار علی نرو! «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» [شعراء، 227.] 🌿حجة الاسلام و المسلمین رفیعی [1]. بحارالانوار، ج79، ص 27؛ منتهی الامال، ص 192. 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان عج الله ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۳ السلام علیکم يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ●•°شب علیه السلام . ❀•°از غربتت چشمان ما را اختیاری نیست بر رویِ قبرِ خاکی ات سنگ مزاری نیست ✿•°کاشانه ام آباد باشد ، قبرِ تو خاکی! جانم به قربانت مرا دیگر قراری نیست ❀•°با این همه شاگرد ماندم از چه در کوچه در شام فتنه عاشقی و جان نثاری نیست ✿•° اشرار یثرب ناسزا و هیزم و آتش این رسم رسمِ بردنِ پرهیزکاری نیست ❀•° افتاده ای بر خاک کوچه ، بهتر از صحراست حداقل در معبرت تیزیِ خاری نیست ✿•°خاکی شده پیشانی ات اما به رخسارت از ضربِ سنگی تیز خونِ تازه جاری نیست ❀•° عمامه ات افتاد از رویِ سرت اما دورت برایِ غارتت داد و هواری نیست  ✿•°گفت منصور دوانقی (لعنت الله علیه) بعد ازین هر کسی رو میخواستی بفرستی دنبالِ من هر ساعتی خواستی بفرست اما دو تا چیز و رعایت کن ... ❀•° یکی این که خانۀ من در داره اگه درب بزنید بیدارم .. چرا از دیوار اومدن .. ✿•° دوم ، این بد دهنُ دیگه نفرست سراغ من .. میخوام بگم یه نفر یه حرف زد ، خیلی ناراحت شدی .. بمیرم برا اون بچه هایی که از کربلا تا شام همش ناسزا شنیدن ...* . ✿•°آجرک الله یا عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅