💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_سوم 💠 زن در برهان ▫️ گاهی گفته می شود كه عقل مرد بیش از عقل زن است و تجارب گذشته و حال نیز مؤید این مطلب می باشد، این موضوع را مرحوم علامه طباطبایی ـ رضوان اللَّه تعالی علیه ـ در تفسیر شریف المیزان آورده و مشخص فرموده است، آن عقلی كه در مرد بیش از زن است یك فضیلت زائده است نه معیار فضل. ▫️ توضیح مطلب این كه عدّه ای گفته اند عقل در اسلام معیار كمال انسانی است یعنی هر كس كه عاقل تر است به كمال انسانی نزدیك تر و نزد خدا مقرب تراست و هر كه از عقل دورتر است از كمال انسانی كم بهره تر و از مقام قرب الهی محروم تر است، بنابراین چون عقل در مرد بیش از زن است پس مردها بیش از زن ها به خدا نزدیك تر هستند. در صورتی كه این استدلال تمام نیست بلكه مغالطه ای است كه در اثر اشتراك لفظ رُخ می دهد. ▫️ چون عقل به صورت اشتراك لفظی بر معانی گوناگون اطلاق می شود، لذا باید اوّلاً، روشن شود كدام عقل، معیار كمال انسانی و قرب الهی است و ثانیاً، در كدام عقل زن و مرد با یكدیگر اختلاف و تفاوت دارند؟ منشأ مغالطه آن است که حد وسط در این قیاس تکرار نشده، لذا منتج نخواهد بود... گرچه گفته می شود که زن و مرد در عقل تفاوت دارند، و عقل معیار قرب الی اللَّه است، و هر که عقلش بیشتر باشد به خدا نزدیک تر است، اما عقلی که در مقدمه دوّم ذکر می شود، غیر از عقلی است که در مقدمه اولی آمده است، به عبارت دیگر عقلی که در آن، زن و مرد اختلاف و تفاوت دارند غیر از عقلی است که مایه تقرب الی اللَّه است. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص250 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_سوم 💠 زن در برهان ▫️ قرآن کریم بعضی از افرادی را که ممکن است در مسائل علمی قوی باشند اما در مسائل عملی ضعیف، سفیه می داند. مثلاً اگر کسی در مسائل ریاضی، تجربی و مانند آن خیلی قوی باشد ولی در رابطه با گناه دست و پایش بلغزد و مرتکب بعضی از گناهانی که در متون اسلامی آمده است بشود، روایاتی که در ذیل آیه: «ولا تؤتوا السفهاء أموالکم» مالتان را در اختیار سفیهان مگذارید. وارد شده، چنین شخصی را سفیه می داند. ▫️ سفاهت در مکتب قرآن و فرهنگ دین غیر از سفاهت در مسائل عادی است اگر کسی در یک رشته علمی متخصص باشد، ولی در هنگام امتحان عملی دستش بلرزد سفیه است. فیزیکدان هایی که در کشورهای الحادی به بخشی از منظومه های کیهانی، سفینه های با سرنشین یا بی سرنشین می فرستند که محیّرالعقول است، امّا وقتی دستشان به گناه می رسد می لغزد و قدرت ضبط ندارند، یا در مسائل اعتقادی، ملحدانه برخورد می کنند، چنین افرادی را فرهنگ قرآنی سفیه می داند و می فرماید: « ومن یرغب عن ملّة ابراهیم الّا من سفه نفسه » و چه کسی از آیین ابراهیم علیه السلام روی بر می تابد جز آن که به سفاهت و سبک مغزی گراید؟ ▫️ کسی که از روش ابراهیم خلیل ـ صلوات اللَّه و سلامه علیه ـ اعراض کرده، سفیه است، با این که مخترع و مبتکر است ولی قرآن او را سفیه می داند چرا؟ چون این سَفَه در مقابل آن عقل است که «یعبد به الرحمان و یکتسب به الجنان»، پس اگر کسی «لم یعبد الرحمان ولم یکتسب الجنان» فهو لیس بعاقل یعنی و هو سفیهٌ. ▫️ بنابراین، اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند و ببیند زن پیش خدا مقرب است یا مرد، عقل به معنای علم مصطلح را، معیار قرار ندهد، زیرا آن عقل فضیلت زائدی است که برای اداره چرخ زندگی تنظیم شده و با مرگ انسان، همه آن از دست می رود، و چون انسان بعد از مرگ برای ابد می ماند لذا باید چیزی را به همراه ببرد که ابدی باشد. چیزی به درد آنجا می خورد که از بقا و ابدیت سهمی داشته باشد و آن اخلاص العمل للَّه است. بنابراین آنچه که در این سوی خریدار دارد، در آن سوی مشتری نداشته و بازارش راکد است، و در آنچه که آن سوی خریدار دارد، بین زن و مرد فرقی نیست. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص256 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_سوم 💠 زن در برهان ▫️ عقل را قرآن کریم و همچنین روایات معصومین علیهم السلام، به چیزی تفسیر کرده اند که انسان به وسیله آن حق را فهمیده و عمل کند، پس در #فرهنگ_دین، مجموعه درک و کار را «عقل» می گویند. آن که درست درک نمی کند عاقل نیست، و کسی که درک می کند و عالم است ولی به علمش عمل نمی کند او هم عاقل نیست. مجموعه این دو فضیلت که در آیات به صورت عقل تبیین شده در حدیث به صورت: «العقل ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان» بازگو شده است، یعنی کسی که نداند، نمی تواند بهشت کسب کند و کسی هم که بداند ولی عمل نکند نمی تواند بهشت را فراهم نماید. ▫️ حقیقت «العمل ما عبد به الرحمن» #عصاره_جزم_و_عزم است یعنی اگر انسان با برهان نظری به مقام جزم رسید و در اثر قدرت عقل عملی به مقام عزم نائل شد، آن عزم به اضافه این جزم می شود عقل در اصطلاح قرآن، که به «یعبد به الرحمن ویکتسب به الجنان» تعبیر شده است. خداوند می فرماید: « أتأمرون الناس بالبرّ وتنسون أنفسکم وأنتم تتلون الکتاب أفلا تعقلون » این بیان، نشانه آن است که واعظِ غیر متّعظ عاقل نیست گرچه عالم است. ▫️ آنها که مردم را به نیکی دعوت کرده، تدریس، تألیف، سخنرانی، ارشاد و موعظه دارند ولی به فکر اصلاح خود نیستند، عالمند ولی عاقل نیستند، زیرا نه خود صالح می شوند نه در اصلاح دیگران کامیاب خواهند بود، چون اصلاح دیگران، صرف امر به معروف لفظی نیست، بلکه در این حدیث آمده است که: «کونوا دعاةً الی أنفسکم بغیر ألسنتکم» باید #صالح باشید و مردم را به روش خود دعوت کنید یعنی #اسوه_باشید. به عبارت دیگر، شما که به عنوان عالمی وارسته در جامعه به سر می برید، اسوه پرهیزکاران هستید با سیرت و سنتتان، مردم را به اقتدای به راه خداوند خود دعوت کنید، بنابراین قرآن کریم واعظ غیر متّعظ را عاقل نمی داند. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص258 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_سوم 💠 زن در برهان ▫️ وقتی عقل در فرهنگ قرآن تبیین شد آنگاه باید دید که زن عاقل تر است یا مرد، یا همتای هم اند. برای این منظور باید شواهد و قصص تاریخی را از دیدگاه قرآن کریم تحلیل کرد. بین قصه گویی در فرهنگ قرآن، و بیان قصه های تاریخی بشر، فاصله ای قابل توجه وجود دارد. چه این که در قصه های تاریخی غالباً سند قطعی برای یکی از دو طرف نیست، زیرا اینها قضایای شخصی است، البته از گزارش چند قضیه شخصی می توان یک اصل کلی را استنباط کرد، ولی استنباط نیز گاهی قطعی است و گاهی ظنی. اما قرآن کریم همین استنباط را فلسفه قصه می شمارد و آن را به صورت جزم و قطع ذکر می کند. قرآن در مقام بیان اصلی کلی در جریان حضرت یوسف می فرماید: « انّه من یتّق ویصبر فانّ اللَّه لا یضیع أجر المحسنین » کسی که تقوا و صبر پیشه نماید پس خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند. ▫️ گرچه جریان یوسف ـ سلام اللَّه علیه ـ یک قضیه شخصیه است اما قضیه شخصیه ای است که وحی آن را تبیین می کند و با گزارش های تاریخی دیگران فرق دارد. تاریخ نویسان وقتی قضایای تاریخی را ارائه می دهند از یک مبدأ گمان پرور سخن می گویند ولی وقتی وحی، یک قضیه تاریخی را ارائه می دهد اصل کلی را به عنوان یک گزارش عینی با ذکر نمونه جزئی ارائه و اعلام می دارد. در داستان حضرت یوسف ـ سلام اللَّه علیه ـ وقتی آن حضرت به مقصد رسید و برادر را در کنار خود دید فرمود: این موفقیت مخصوص من نیست و این گونه نیست که افاضه فیض ذات اقدس اله، اختصاص به من داشته باشد، بلکه به عنوان یک اصل کلی برای همه پرهیزکاران است « من یتّق ویصبر فانّ اللَّه لا یضیع أجر المحسنین » . ▫️ اگر شواهد استنباط های قرآن کریم کاملاً ملحوظ باشد، از حدّ مظنه می گذرد و به حد جزم می رسد، به شرط آن که مستنبط همه موارد را ملحوظ داشته باشد. در صورتی که اخبار گزارشگران بشری احیاناً با مظنه همراه است چون غالباً در حد استقراء است. ولی در قصه های قرآنی، چون خدای سبحان در کنار داستان یک اصل کلی را ارائه می دهد معلوم می شود که این مورد خاص، نمونه ای از آن اصل کلی است و قضیه اتفاقیه نیست بلکه مصداق یک جامع حقیقی و فرد یک کلی است و البته اسلوب کتاب جاوید باید بر این باشد. قرآن کریم قصه هایی را که بازگو می کند، در ضمن بیان سرگذشت انبیا، برخورد آنان را با طاغیان روزگار نیز تبیین می نماید. بسیاری از انبیا آمدند و طاغوتیان عصرشان را وعده و وعید دادند اثر نبخشید تا سرانجام: « غشیهم من الیمّ ما غشیهم » از دریا آنچه آنان فرو پوشانید، فرو پوشانید. یعنی عذاب الهی دامنگیرشان شد. ▫️ این همه پیام حضوری را موسی و هارون ـ سلام اللَّه علیهما ـ برای درباریان آل فرعون تبیین کردند هیچ اثر نکرد. آن همه معجزات حسی بی شمار را به اینها نشان دادند، هیچ اثر نکرد بلکه در مقابل، آنها بسیاری از قوم بنی اسرائیل را کشتند و اسیر گرفتند و آرام نشستند و فخرشان این بود که ما پسران این قوم را ذبح کردیم و دخترانشان را زنده نگهداشتیم همانطور که در قرآن می فرماید: « یذبّحون أبناءکم ویستحیون نساءکم » پسران شما را سر می بریدند و زنهایتان را زنده نگه می داشتند. ▫️ این قضایا به صورت های گوناگون در مورد حضرت مسیح و خلیل و بسیاری از انبیای ابراهیمی ـ علیهم الصلوة والسلام ـ نیز تکرار شده است. اما وقتی نوبت به ملکه سبا می رسد یک نامه از حضرت سلیمان که وعده اش با وعید آمیخته بود و تهدیدش با نوید همراه بود به وی رسید، او برای پذیرش حق آماده شد، در حالی که آن زن، قدرتش از سلاطین دیگر کمتر نبود اما عاقل تر از سایر مردها بود. ▫️ اگر راه اندیشه و کلام و راه برهان وعقل نظر برای مرد گشوده تر از زن باشد، معلوم نیست در راه دل و عرفان و قلب و موعظه مرد قوی تر از زن باشد بلکه در این راه زن قوی تر از مرد است و مناجات و موعظه در زن بیش از مرد اثر می گذارد و این راهی است عمومی تر و کارآمدتر و مؤثرتر و با کاربردی وسیع تر. پس در راهی که انسان زودتر و بهتر به مقصد می رسد در آن راه زن، یا یقیناً موفق تر از مرد است یا حدّاقل همتای مرد است. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص284 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_سوم 💠 زن در برهان ▫️ یکی از نمونه های بارز نبوغ فکری زن، همتایی او با مرد در مهم ترین فضیلت هایی است که خدا برای انسان ذکر می کند. در این مورد دو نمونه: نبوغ فکری و فرهنگی، و نبوغ سیاسی و حضور در صحنه سیاست و اجتماع را می توان ذکر نمود. #نبوغ_فکری_و_فرهنگی آن نیست که کسی مطلبی را زودتر از دیگران باخبر شود، مثلاً اگر شخصی کتابی را زودتر از دیگران مطالعه نمود و از مضمونش آگاه شد، و یا زودتر از دیگری در جلسه علمی حضور به هم رساند و از محتوای محفل باخبر شد این سبق زمانی، نشانه نبوغ فکری او نیست زیرا ممکن است که اگر این شخص دوم نیز همان روز اول در آن محفل علمی شرکت می کرد همتای شخص اول و یا بهتر از او می فهمید، بنابراین اینگونه از سبقت ها و تقدّمها، نشانه فضیلت و نبوغ نیست اما اگر یک مسأله عمیق علمی طرح شد و این مسأله عمیق علمی برای بعضی از شنوندگان، نظری و برای بعضی دیگر، ضروری بود معلوم می شود برای آنها که مسائل علمی روشن و ضروری است از نبوغ خاصی برخوردارند و این گروه بهتر از دیگران می فهمند. در اینجا سبق زمانی مایه فخر نیست، بلکه #سبق_فکری_و_فرهنگی و علمی آن افراد، مایه مباهات است... ▫️ برابر همین اصل کلی، قرآن کریم برای کسانی که زودتر از دیگران اسلام را پذیرفتند و رسالت رسول اکرم صلی الله علیه وآله را تصدیق کردند حرمت خاص قائل شده است و همچنین برای آنها که قبل از دیگران با نثار جان و مال خود، دین را یاری کردند و در صحنه جنگ و دفاعِ از حق قبل از دیگران حضور یافتند، احترام خاص و درجه مخصوص قائل است و در اینگونه از موارد، سبب فضیلت، نبوغ فرهنگی و فکری در بخش نظر، و نبوغ عملی در مرحله عمل است. ▫️ وقتی انسان به آمار و ارقام پیشگامان دین مراجعه می کند می بیند همان گونه که افرادی مانند #امیر_المؤمنین ـ سلام اللَّه علیه ـ در صف مقدم حضور دارند، افرادی نیز چون #خدیجه ـ سلام اللَّه علیها ـ و #سمیه آل یاسر ـ علیها رحمةاللَّه ـ در صف مقدم، حضور دارند. تقدم خدیجه علیها السلام در اسلام به خاطر سبق رتبی اوست، چرا که بسیاری از مردها بودند که در تشخیص حقانیت اسلام مردّد بودند، ولی خدیجه ـ علیهاسلام ـ حق را تشخیص داد. البته شاید بسیاری از مردان نیز تشخیص دادند که حق با نبی اکرم صلی الله علیه وآله است، ولی آن شهامت را نداشتند، اما خدیجه #شهامت آن را نیز داشت. ▫️ اگر کسی بخواهد سنت باطل و فرسوده ای را زیر پا بگذارد و دین حق جدید را بپذیرد، هم نبوغ فکری و فرهنگی می طلبد و هم شهامت #سنت_باطل_شکنی. در شرایطی که بسیاری از مردها فاقد هر دو، و یا فاقد یکی از این دو اصل بودند، خدیجه ـ سلام اللَّه علیها ـ واجد هر دو اصل بود، و به همین خاطر از نثار مال دریغ نکرد. ▫️ یکی دیگر از زنان پیشتاز #سمیه است. او کسی بود که نه تنها در اثر بلوغ فکری و فرهنگی حقّانیت دین را تشخیص داد و مسلمان شد بلکه با شکیبایی کم نظیر شکنجه های توان فرسا را تحمل کرد تا آنجا که وقتی وجود مبارک رسول خدا صلی الله علیه وآله بر آل عمار می گذشت و آنها را در آن شکنجه توان فرسا می دید می فرمود: «صبراً یا آل یاسر انّ موعدکم الجنّة» یعنی صبر و بردباری را حفظ کنید که وعده شما بهشت است. آنها به غیب ایمان آوردند آنچنان ایمانی که شهادت را قربانی غیب کردند و در نتیجه این زن در ردیف #اولین_شهید_اسلام قرار گرفت. اینچنین نیست که در خط مقدّم اسلام آورندگان، شهیدان، مبارزان و نستوهان همه مرد باشند، بلکه زنان نیز همچون مردان در این صحنه ها حضور داشته اند. اینها نمونه هایی است راجع به حضور زن در بخش نبوغ فرهنگی و ایثار و نثار عقل عمل. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص290 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_سوم 💠 زن در برهان ▫️ شما در هر بخشی از بخش های نظامی، سیاسی، عرفان و حدیث بررسی کنید می بینید زنان نمونه بسیارند، منتها وقتی نام زن در حجاب باشد، خبری از او در جامعه نخواهد ماند. باید خودش در حجاب و نامش در کتاب باشد تا عظمت او ظهور کند. چه این که ذات اقدس اله در حالی که زن را به حجاب آشنا می کند نامش را در کتاب آورده است، درباره ملکه سبا فرمود: « أسلمت مع سلیمان للَّه ربّ العالمین » که با عظمت از او یاد می کند و نام می برد، و سرانجام او را #عاقله معرفی می نماید. ▫️ هنر در این نیست که انسان در برابر حق سرفرازی کند ـ چون سر، می شکند ـ بلکه هنر این است که انسان در پیشگاه حق خضوع نماید، و این هنر را ذات اقدس اله به ملکه سبا نسبت می دهد. با این که ملکه سبا از قدرت فراوانی برخوردار بود: « وأُوتیت من کلّ شی ء ولها عرش عظیم » اگر کسی که چنین قدرتی دارد، و از همه امکانات و قدرتهای سیاسی، نظامی برخوردار است، تسلیم بنده خدا شود، این نشانه عقل است. آنها که «تهور» را به حساب شجاعت می گذارند، کسانی هستند که در #تشخیص_صراط_مستقیم دچار خلط شده اند. ▫️ در ذکر این نمونه ها از معصومین، و فرزندان و تربیت شدگان آنها نام برده نشد، زیرا نام آنها در کتابها فراوان آمده و تاریخشان بازگو شده است، و از طرفی مهم این است که زنان عادی به این مقامات رسیده و به عنوان الگو و حجت برای زنان و مردان شده اند. بر اساس این شواهد قرآنی و عقلی و قلبی باید گفت در آن بخش اساسی که موضوع تکامل است، ذکورت و انوثت اصلاً راه ندارد، و اگر کسی بگوید: زنی مانند نبی اکرم صلی الله علیه وآله نشده و به مقام او نرسیده است، باید گفت: خیلی از انبیا نیز همانند او نشدند و به آن مقام راه نیافتند، و این مورد نقض نیست، یا آنهایی که مردند می توانند مثل نبی اکرم صلی الله علیه وآله بشوند؟ این چه تفاخری است؟ البته هر کسی که از نظر سیر کمالی به آن حضرت نزدیک تر باشد، جا دارد که فخر نماید، منتها فخر او در بی فخری است، فخرش در #تواضع و احساس مذلت است. ▫️ سخن در بحث حقوق زن، تکامل زن، تساوی زن و مرد، در مسائل اخلاقی و تربیتی و... برای این است که زمینه رشدی باشد تا اگر مردها تلاشی و کوششی دارند، زنها هم اهل کوشش و جهاد باشند، مردهای متعارف به هر مقامی می رسند، زن هم می تواند برسد، و اگر همان گونه که جریان مردان تاریخ بازگو شد، جریان زنان تاریخی نیز بازگو می شد، وضع غیر از این بود که هست. آنجا که خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: « یا أیّها الانسان انّک کادح الی ربّک کدحاً فملاقیه » این خطاب به انسانیت است و در انسانیت ذکورت و انوثت نقش ندارد. آنچه مهم است این است که، انسان بالاخره به لقاءاللَّه می رسد، یا به لقاء جمال الهی راه می یابد و یا به لقاء جلال الهی، و در این راه زن و مرد همتای یکدیگرند. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص328 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_سوم 💠 زن در برهان ▫️ شما در هر بخشی از بخش های نظامی، سیاسی، عرفان و حدیث بررسی کنید می بینید #زنان_نمونه بسیارند، منتها وقتی نام زن در حجاب باشد، خبری از او در جامعه نخواهد ماند. باید خودش در حجاب و نامش در کتاب باشد تا عظمت او ظهور کند. چه این که ذات اقدس اله در حالی که زن را به حجاب آشنا می کند نامش را در کتاب آورده است، درباره ملکه سبا فرمود: « أسلمت مع سلیمان للَّه ربّ العالمین » که با عظمت از او یاد می کند و نام می برد، و سرانجام او را #عاقله معرفی می نماید. ▫️ هنر در این نیست که انسان در برابر حق سرفرازی کند ـ چون سر، می شکند ـ بلکه هنر این است که انسان در پیشگاه حق خضوع نماید، و این هنر را ذات اقدس اله به ملکه سبا نسبت می دهد. با این که ملکه سبا از قدرت فراوانی برخوردار بود: « وأُوتیت من کلّ شی ء ولها عرش عظیم » اگر کسی که چنین قدرتی دارد، و از همه امکانات و قدرتهای سیاسی، نظامی برخوردار است، تسلیم بنده خدا شود، این نشانه عقل است. آنها که «تهور» را به حساب شجاعت می گذارند، کسانی هستند که در #تشخیص_صراط_مستقیم دچار خلط شده اند. ▫️ در ذکر این نمونه ها از معصومین، و فرزندان و تربیت شدگان آنها نام برده نشد، زیرا نام آنها در کتابها فراوان آمده و تاریخشان بازگو شده است، و از طرفی مهم این است که زنان عادی به این مقامات رسیده و به عنوان الگو و حجت برای زنان و مردان شده اند. بر اساس این شواهد قرآنی و عقلی و قلبی باید گفت در آن بخش اساسی که موضوع تکامل است، ذکورت و انوثت اصلاً راه ندارد، و اگر کسی بگوید: زنی مانند نبی اکرم صلی الله علیه وآله نشده و به مقام او نرسیده است، باید گفت: خیلی از انبیا نیز همانند او نشدند و به آن مقام راه نیافتند، و این مورد نقض نیست، یا آنهایی که مردند می توانند مثل نبی اکرم صلی الله علیه وآله بشوند؟ این چه تفاخری است؟ البته هر کسی که از نظر سیر کمالی به آن حضرت نزدیک تر باشد، جا دارد که فخر نماید، منتها فخر او در بی فخری است، فخرش در #تواضع و احساس مذلت است. ▫️ سخن در بحث حقوق زن، تکامل زن، تساوی زن و مرد، در مسائل اخلاقی و تربیتی و... برای این است که زمینه رشدی باشد تا اگر مردها تلاشی و کوششی دارند، زنها هم اهل کوشش و جهاد باشند، مردهای متعارف به هر مقامی می رسند، زن هم می تواند برسد، و اگر همان گونه که جریان مردان تاریخ بازگو شد، جریان زنان تاریخی نیز بازگو می شد، وضع غیر از این بود که هست. آنجا که خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: « یا أیّها الانسان انّک کادح الی ربّک کدحاً فملاقیه » این خطاب به انسانیت است و در انسانیت ذکورت و انوثت نقش ندارد. آنچه مهم است این است که، انسان بالاخره به لقاءاللَّه می رسد، یا به لقاء جمال الهی راه می یابد و یا به لقاء جلال الهی، و در این راه زن و مرد همتای یکدیگرند. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص328 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_چهارم 💠 حل شبهات و روایات ▫️ منابع غنی و قوی اصول و مبانی حقوق در اسلام، چیزی را حق می داند که از #ثبات_تکوینی سهمی برده باشد و نیز مطابق با واقعیت نظام هستی باشد و چیزی که نه خود از ثباتِ تکوینی سهم بسزایی دارد و نه پشتوانه تکوینی دارد، بلکه برخاسته از خواسته های نفسانی است، حق نخواهد بود بلکه باطلی است شبیه حق و ظلمی است در کسوت عدل. ▫️ برای ترسیم حقوق زن بررسی دو عنصر محوری لازم می باشد؛ یکی شناخت #اصل_انسانیت که حقیقتِ مشترکِ بین زن و مرد است و دیگر #هویت_صنفی زن که واقعیت مختص به اوست. و هیچ مبدأی برای تشخیص صحیح آن حقیقتِ مشترک و این هویتِ مختص، صالح تر از خداوند که آفریدگار عالم و آدم است نمی باشد. و خداوند نظر صائب و رأی ثاقب خویش را در چهره وحی آسمانی به خوبی روشن نمود و شرح آن را به عهده صدور مشروح اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام سپرد. ▫️ آنچه در تشریح خطوطِ کلّی حقّ مشترک و حقّ مختص زن و مرد استنباط می شود آن است که چیزی حق مشترک است که در تعالی روح و ارتقای انسانیتِ مشترک بین زن و مرد مؤثّر باشد و همچنین چیزی حقّ مختص می باشد که در پرورش هویتِ مختص زن یا مرد سهم بسزایی داشته باشد. مثلاً علوم و معارف که در بخش حکمت نظری پایه کمال انسانیت است، فراگیری آنها حق مسلّم زن می باشد چه این که تعلّم آنها نیز حق قطعی مرد است و همچنین فضائل اخلاقی که در بخش حکمت عملی مایه کمال بشریّت می باشد تخلّق به آنها حق مسلّم هر دو صنفِ یاد شده است. ▫️ ممکن است کسی تحلیل یاد شده را ذهن گرایی دانسته و حقوق انسانی را در پست ها و میز و صندلی ها و اموال پدید آمده از نواحی جنوب مقام و شمالِ جاه و شرق قدرت و غرب ثروت جستجو کند و چنین پندارِ عاطل را عین واقعیت بداند لیکن چنان خیال باطل را امیر موحّدان جهان و عصاره حقوق دانان بشریت از یک سو، و محصول ولایت اولیای الهی از سوی دیگر یعنی حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام عَفْطه عنز و آب بینی بز می داند وآنها را همچون استخوانِ خوک در دستِ بیمارِ مبتلا به جذام می شناسد و چنین چهره ای را با عصبانیت از خود می راند و آن را سه طلاقه می کند و خود را از فریب او می رهاند و فریب خوردن از آن را به دنیامداران هواپرست و هوامداران زر و زیور دوست احالت می فرماید همانطوری که قرآن کریم سخن اندیشوران الهی را که در علم صحیح و ایمان ناب بهره مند بوده، در برابر فریب خوردگان اموال قارونی که می گفتند: « یا لیت لنا مثل ما أُوتی قارون انّه لذو حظّ عظیم » ای کاش برای ما بود آنچه برای قارون است، قارون از آن بهره فراوانی دارد. چنین نقض می فرماید: « وقال الّذین أُوتوا العلم وَیْلکم ثواب اللَّه خیرٌ لمن آمن وعمل صالحاً ولا یلقّیها الّا الصابرون » وای بر شما ثواب خداوند برای مؤمنی که دارای عمل صالح باشد بهتر است، و این حقیقت را جز صابران کسی دریافت نمی کند. ▫️ لازم به توجه است که اگر کسی حق انسانیت را در قدرت مادّی جستجو کند آن را کمال واقعی بداند و از محدوده وظیفه برتر تلقی نماید، بینش صائبی ندارد، و با چنین دید ناصوابی در تحلیل حقوق مشترک یا مختص زن و مرد کامیاب نخواهد بود. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص337 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_چهارم 💠 حل شبهات و روایات ▫️ انسان ـ خواه زن، خواه مرد ـ ابزار فراوانی برای تکامل در اختیار خود دارد، و هرگز خودش ابزاری برای کالاهای دنیا و متاع زودگذر آن نخواهد بود، چه این که وظایفی که برای انسان ها تعیین شده هرگز او را به صورت ماشین کار و ابزار رفع نیاز در نمی آورد و در این جهت هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست تا گفته شود: نگرش اسلام به زن نگرش ابزارگونه است و زن به عنوان موجود وابسته، تلقی می شود مثلاً همیشه می گویند: زنِ نمونه یک همسر خوب، یک مادر خوب و... است، گویا برای خود او اصالتی نیست و همواره او را با ارزش های مردانه می سنجند. البته این گونه تعبیرها برای مرد نیز وجود دارد و هرگز منظور از این تعابیر حذف استقلال هویتِ انسانی زن یا مرد نبوده و مقصود آن نیست که زن چون همزه وصل است که بین مردها سقوط کند، یا ابزار خانواده یا جامعه گردد تا دیگران به کمال برسند و او هماره در حدّ ابزار بماند، چون انسان متکامل، دارای شؤون گوناگون است و نشانه کمال او در چهره وظایف محوّله ظهور می نماید و خوبی زن در سیمای سِمَت های یاد شده متبلور است چه این که خوبی مرد در چهره وظایفِ خاصِ خویش جلوه گر می باشد، غرض آن که هرگز زن موجودِ وابسته نیست تا حقوقِ وابستگی دریافت نماید و هیچگاه هویّتِ ابزاری ندارد تا از استقلالِ ذاتی محروم باشد. ▫️ نشانه مسؤولیت متقابل زن و شوهر در حریم خانوادگی را می توان از بیان رسول اکرم صلی الله علیه وآله استنباط کرد که آن حضرت چنین فرمود: «الرجل راعٍ علی أهل بیته وکلّ راعٍ مسؤول عن رعیّته، والمرأة راعیة علی مال زوجها، ومسؤولة عنه» یعنی مرد مسؤول تأمین نیاز و نگهداری اهل خانه است و زن مسؤول حفظ و نگهداری مال شوهر می باشد و هر مسؤولی در قبال مسؤولیتی که دارد متعهد می باشد. ▫️ ارزش زن به عنوان هویت دینی وقتی روشن می شود که گوشه ای از اسرار نکاح و رموز ازدواج از زبانِ صاحبِ وحی بازگو شود تا معلوم گردد که زن نه تنها ملعبه مرد نیست و نه تنها وابسته نمی باشد و نه تنها ابزار نیست بلکه چون بنیان مرصوصی است که مرد را از پرتگاه دوزخ می رهاند و از انحراف نجات می دهد و باهم از خطر تیرگی و تاریکی آسوده می شوند و هماهنگِ هم راهِ فلاح و صلاح و نجاح را طی می کنند و از طلاح و تباه و تبار می رهند. رسول اکرم حضرت محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله چنین می فرماید: «مَنْ تزوّج أحرز نصف دینه» یعنی مردی که با زن ازدواج نماید و زنی که با مرد عقدِ زناشویی ببندد هرکدام نصف دین خود را حفظ نموده اند. یعنی هویّتِ مرد برای زن در نکاح ونیز هویتِ زن برای مرد در ازدواج یک هویت دینی است نه غریزی و آمیزش حیوانی که در هر نر و ماده ای یافت می شود. ▫️ و باز پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید: «ما من شابٍّ تزوّج فی حداثة سنّه الّا عجّ شیطانه، یا ویله عَصَمَ منّی ثُلْثَی دینه فلیتّقِ اللَّهَ العبدُ فی الثلث الآخر» یعنی هیچ جوانی نیست که در عنفوانِ جوانی ازدواج نماید مگر آن که شیطانِ مراقب وی ناله بر می آورد که «او دو سوم دین خود را از من حفظ نموده است»، بنده خدا بعد از ازدواج باید درباره یک سومِ دیگرِ دین خود پرهیزکار باشد. در اینحال مرد یا زن جوان که پیوند زندگی مشترک را می بندند با این عمل بخشِ مهمّ دینِ خود را حفظ می نمایند. چنین نگرش ملکوتی به زن و نگاه الهی به ازدواج و بینش آسمانی به تشکیل کانونِ مشترک زناشویی هرگز مرد را وابسته یا آزاد نمی بیند و زن را نیز از نگاه وابستگی و ابزاری مصون می داند. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص338 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_چهارم 💠 حل شبهات و روایات ▫️ معنای قیّم بودن شوهر نسبت به زن یک امر حقوقی تخلّف یا اختلاف ناپذیر نیست، زیرا در صورتی که زن استقلال اقتصادی داشته باشد و صلاحیت اداره و تدبیر و نگهبانی و نگهداری حیثیت خویش را واجد باشد، می تواند در متن عقد نکاح مثلاً محدوده آن قیمومیّت را با توافق طرفین تعیین نموده که به هیچ وجه به استقلال و کیان وجودی او آسیبی نرسد، البته تمکین غریزی غیر از قیمومیّت خانگی است، زیرا آن یک حقِ دیگری است که می تواند با تعهّد متقابل و تراضی طرفین قلمرو آن مشخص شود، و تحدید بعضی از انحاء یا مراتب یا مراحل آن نه با کتاب و سنّت معصومین مخالف است و نه با مقتضای عقد نکاح مباین، چون تقیید اطلاقِ مقتضای برخی از عقود با توافق طرفینِ عقد، محذوری را به همراه ندارد. ▫️ از رهگذر فوق لازم است توجه شود که عنوان سالار به معنای فرمانروا و حکمران و فوق قانون و غیر مسؤول، برای هیچ کسی نسبت به دیگری روا نیست خواه در حریم خانه به عنوان مردسالاری و خواه در متن جامعه به عنوان رئیس سالاری یا فقیه سالاری یا عناوین دیگر، زیرا مهم ترین شرط صلاحیت سرپرست خانواده یا جامعه همانا دو عنصر محوری علم و عدل است، یعنی: در جریان تشخیص اصول مدیریت، آگاه و مطّلع و در اجرای اصول و موادّ مدیریت، عادل و معتدل باشد، زیرا بازگشت چنین مسؤولیت ها در نظام اسلام به علم و عدالت سالاری است که همه فرهیختگان بشری خواهان چنین حکمرانی و فرمانروایی هستند که هرگز جهل به جای علم ننشیند و جور به جای عدل حکم نراند. ▫️ درباره ارث زن می توان گفت گرچه کمبود برخی از موارد سهام را اموری مانند تحمیل هزینه زندگی او بر شوهر و نیز تحمیل مهر بر همسر و اختصاص تحمیل دیه بر عاقله مرد نه زن (یعنی زن هرگز مسؤول دیه خطایی برادر و برادرزاده و مانند آن نخواهد بود) به عهده می گیرد، لیکن توضیح کوتاهی پیرامون اصل ارثِ زن و برخی از اقسام آن در این مبحث سودمند می باشد، اولاً معلوم باشد که زن مانند شوهر همراه با تمام طبقاتِ ارث، حضور حقوقی دارد و در تمامی مراتب طبقه بندی شده ارث زنِ شوهر متوفی مانند شوهر زن متوفاة حضور دارد. ثانیاً سهم زن گاهی مساوی سهم مرد است و گاهی کمتر از آن و زمانی نیز بیشتر از سهم مرد قرار دارد. اینچنین نیست که در تمام انحاء ارث سهم زن کمتر از سهم مرد باشد... . ▫️ نکته قابل توجه آن که گرچه خداوند تمام قوانین حقوقی را برابر حقوق فطری تنظیم و تدوین فرموده است تا زمینه اثاره دفائن فطری و شکوفایی گنجینه های درونی جامعه بشری فراهم گردد، لیکن در پایان آیه ارث، دو اسم از اسمای حسنای الهی را یادآور می شود که هماهنگی نظام تشریع و تکوین را در خاطره ها احیا نماید و آن این است که در پایان آیه 11 سوره نساء که عهده دار برخی از ارث های متفاوت می باشد، چنین فرموده است: « ... انّ اللَّه کان علیماً حکیماً » یعنی شما از علم و حکمت کافی برخوردار نیستید تا راز تفاوت را که در هسته مرکزی عدل نهفته در آن جستجو کنید، لیکن خداوند آگاه و حکیم است همه علل تساوی و عوامل تفاوت را جمع بندی نموده و بر مدار حکمت آنها را به صورت موادّ معتدل حقوقی روانه می فرماید، تا مسائل در سنت و مانند آن از تفریط جاهلیت کهن و از افراط جاهلیت جدید و مُدِرن مصون بماند. #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص344 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💢 زن در آینه جلال و جمال
#فصل_چهارم
💠 حل شبهات و روایات
▫️ لازم است توجه شود که برای #تحقق_عینی_حقوق_زن در خانواده و در جامعه، اجتماع چند عنصر محوری، ضروری می باشد.
1️⃣ اول: اثبات اصل حق و شؤون آن با دلیل عقلی یا نقلی معتبر که هر کدام طبق تحقیق اصول فقه حجّت خواهد بود، و تدوین آن به صورت مواد و تبصره های حقوقی و تصویب آن در محافل رسمی قانونگذاری.
2️⃣ دوم: در صورتی که عمل به آن حقوقِ ثابت شده مزاحم حق شوهر است با توافق طرفین در متن عقدِ نکاح یا عقدِ مشروعِ لازمِ دیگر و یا طی یک تعهد ابتدایی و مستقل بنا بر لزوم وفا به شروط ابتدایی و عدم احتیاج طرح آن در ضمن عقد لازم دیگر، و نیز با رعایت اهمّ و مهمّ از لحاظ صلاح جامعه یا خانواده، محدوده آنها به طور واضح تبیین شود.
3️⃣ سوم: ضمانت اجرای حقوقِ مشترک و مختصِ زن و مرد بدون تضییع، تثبیت شود، چون حقوقی که ضامن اجرا ندارد، رفته رفته از دیوان خاطره ها رخت برمی بندد و همان عادت جامعه و فرهنگ مردم، منبع تدوین حقوق تلقی می شود، لذا جریان اجرای حقوق که عامل احیای عینی آن در متن زندگی است نباید مورد غفلت قرار گیرد، زیرا احیای علمی حقوق زن در کتاب های دینی و حقوقی و نیز تعلیم آنها در حوزه های درسی، ثمری جز حیات لفظی یا ذهنی آنها نخواهد داشت، و چنین روش نکوهیده ای مرضی خداوند که اصلی ترین تعیین کننده حقوق بندگان خویش است نخواهد بود. از این جهت چاره ای جز هماهنگی قوه مقنّنه و قوه مجریه از یک سو و نظارت و قضا و داوری صحیح و به موقع قوه قضائیّه از سوی دیگر نمی باشد، وگرنه تئوری محض، جامعه را ایده آل نمی کند.
4️⃣ چهارم: چون اساس خانواده طبق رهنمود خداوند سبحان، مودّت و رحمت است و این دو فضیلت از عناصر اصلی اخلاق محسوب می شوند، تا وِداد عقلی به جای دوستی غریزی و جوانی ننشیند و علاقه طبیعی از جای برنخیزد و اشتیاق فراطبیعی را بجای خود ننشاند و مِهْر عقلی به جای گرایش مادّی قرار نگیرد و جاذبه جنسی در حریم خاص خود نماند و هرگز به مسند قضا ننشیند و زن و شوهر فطرت مشترک هم دیگر را از یک سو و ویژگی صنف خاص یکدیگر را از سوی دیگر به طور صحیح ادراک نکنند و خصوصیت های صنفی را مکمّل هم ندانند، آن بنیان مرصوص که خواسته اسلام است بنا نمی شود، لذا نصاب اخلاق در خانواده و نیز جامعه کمتر از نصاب حقوق نخواهد بود.
▫️ در پیوند اخلاق و حقوق می توان گفت اگر در موردی قانون از جهت مادّه یا تبصره، در اثر اجمال، فقدان، تعارض موادّ و مانند آن مبهم بود، اخلاق، جبران نقص های یاد شده را به عهده می گیرد، چه این که متقابلاً اگر در جامعه یا خانواده اصول اخلاقی و فضائل نفسانی حاکم نباشد هر کسی قانون را به رأی و هوای خویش تفسیر و تحریف می نماید و برای هر فردی در هر جایی نصب یک پلیس میسور نیست، گذشته از آن که پلیسِ فاقدِ اخلاق، هرگز ضامن اجرای حقوق نخواهد بود، زیرا کسی توان حفظ گوهر دین خود را از دستبرد هوس و تاراج هوا و سرقت شهوت و غضب ندارد، و قلب خود را از تهاجم اهریمنان درون نگهداری نمی کند، هرگز توان حفظ حقوق دیگران را ندارد. و چون رعایت اصول اخلاقی مهم ترین عامل تضمین کننده حقوق افراد است، اسلام به زن و شوهر توصیه متعادل و برابر اخلاقی دارد نه آن که در توصیه اخلاقی جانب مرد را بیش از جانب زن رعایت کرده باشد... .
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#کتابخوانی
#زن_در_آینه_جلال_و_جمال
📚 زن در آینه جلال و جمال، ص358
🌐 http://esra.ir
🆔 @a_javadiamoli_esra
💢
زن در آینه جلال و جمال#فصل_چهارم 💠 حل شبهات و روایات ▫️ شبهه ای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال می کنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد نموده است، و بنابراین، حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است. راه حلّ این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، حجاب زن، حقی الهی است، لذا می بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام می کنند، اما در اسلام این چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندانش می باشد، همه اینها اگر رضایت بدهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق اللَّه مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلّم رقّت باشد و پیام عاطفه بیاورد، اگر جامعه ای این درس رقّت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه و شهوت رفتند به همان فسادی مبتلا می شوند که در غرب ظهور کرده است. لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم، از این که قرآن کریم می گوید هر گروهی، اگر راضی هم باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می شود عصمت زن، حق اللَّه است و به هیچ کسی ارتباط ندارد. قهراً همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصاً خود زن امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حق اللَّه از نظر قرآن مطرح است یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن، آنگاه جامعه به صورتی درمی آید که شما در ایران می بینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مسأله جنگ تا آخرین لحظه، صبر نمود و کاری که برخلاف عاطفه و رقت و رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار بی رحمانه بی گناهان و غیر نظامی ها را مشروع نمودند. ▫️ جامعه ای که قرآن در او حاکم است، جامعه عاطفه است و سرّش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رأفت و رقّت می دهد، و رأفت و رقّت در همه مسائل کارساز است. ▫️ بنابراین در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست منتها باید اندیشه ها قرآن گونه باشد، یعنی همان گونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع کنیم. یعنی عظمت زن در این است که: «أن لا یرین الرّجال ولا یراهنَّ الرّجال» نبینند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند. قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن می گوید می فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهی جایز می داند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بی بهره اند. حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است ـ معاذاللَّه ـ حجاب را یک بند بداند، و حال این که قرآن کریم وقتی مسأله لزوم حجاب را بازگو می کند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان می فرماید: « ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین » یعنی برای این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چراکه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند... . #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی #کتابخوانی #زن_در_آینه_جلال_و_جمال 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص437 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra